مختصر فقه از کتاب و سنت

فهرست کتاب

آداب دستشویی

آداب دستشویی

۱- مستحب است کسی که می‌خواهد وارد دستشویی شود بگوید: (بسم الله اللهم إني أعوذ بك من الخبث والخبائث) «به نام خدا، خداوندا پناه می‌برم به تو از شر شیاطین نر و ماده». به دلیل حدیث علی سکه پیامبر جفرمود: (ستر ما بین الجن وعورات بني آدم إذا دخل أحدهم الخلاء أن یقول بسم الله) [۶۱]«پردۀ بین جن و عورت انسانی که وارد دستشویی می‌شود اینست که بگوید: بسم الله».

و به دلیل حدیث انس سکه گفت:

(كان رسول الله جإذا دخل الخلاء قال: اللهم إنی أعوذ بك من الخبث والخبائث) [۶۲]«پیامبر جوقتی وارد دستشویی می‌شد می‌فرمود: (اللهم إني أعوذ بك من الخبث والخبائث) - خدایا از شیاطین نر و ماده به تو پناه می‌برم».

۲- مستحب است پس از خارج شدن از دستشویی بگوید: (غفرانك) - خدایا مرا ببخش - به دلیل حدیث عایشه لکه گفت:

(كان النبي جإذا خرج من الخلاء قال: غفرانك) [۶۳]«پیامبر جوقتی از دستشویی خارج می‌شد می‌فرمود: غفرانك». «از تو بخشش می‌خواهم».

۳- مستحب است هنگام داخل شدن، پای چپ و هنگام خارج شدن پای راست را جلوتر بگذارد، چون در اعمال شریف راست و در اعمال غیرشریف چپ مقدم است. و روایاتی نیز در این باره امده است که بطور کلی بر این موضوع دلالت می‌کند [۶۴].

۴- اگر شخصی در فضایی باز قضای حاجت کند، مستحب است که از مردم دور شود تا جایی که دیده نشود. از جابر سروایت است که: (خرجنا مع رسول الله جفي سفر، وکان رسول الله جلایأتی البراز حتی یتغیب فلایری) [۶۵]«با پیامبر جدر سفری خارج شدیم، پیامبر جبرای قضای حاجت طوری دور می‌رفت که دیده نشود».

۵- مستحب است تا به زمین نزدیک نشده، لباسش را بالا نبرد:

از ابن عمر بروایت است: (أن النبي جکان إذا أراد الحاجة لایرفع توبه حتی یدنومن الأرض) [۶۶]«هرگاه پیامبر جمی‌خواست قضای حاجت کند تا نزدیک شدن به زمین لباسش را بالا نمی‌برد».

۶- هنگام قضای حاجت در صحرا یا ساختمان، رو و پشت کردن به قبله جایز نیست:

از ابوایوب انصاری سروایت است که پیامبر جفرمود: (إذا أتیتم الغائط فاستقبلوا القبلة ولاتستدبروها، ولکن شرقوا، أو غربوا) [۶۷]. «هرگاه خواستید قضای حاجت کنید رو یا پشت به قبله نکنید بلکه به جهت شرق یا غرب بنشینید».

ابوایوب گفت: (فقدمنا الشام فوجدنا مراحیض قدبنیت نحو الکعبة، فننحرف عنها ونستغفرالله تعالی) [۶۸]«به شام رفتیم، دستشویی‌هایی را دیدیم رو به قبله بنا شده بود، (هنگام قضای حاجت خود را به طرف غیرقبله کج می‌کردیم و از خدا طلب آمرزش می‌نمودیم».

۷- قضای حاجت در محل عبور مردم و در (سایه‌ی) جای استراحت‌شان حرام است:

از ابوهریره روایت است که پیامبر جفرمود: (اتقوا اللاعنین، قالوا: ا اللاعنان یا رسول الله؟ قال: الذي یتخلی في طریق الناس أو فی ظلهم) [۶۹]. «از دو چیز که باعث لعنت می‌شوند بپرهیزید، گفتند: ای رسول خدا آن دو کدامند؟ فرمود: آن دو راه مردم یا در سایه‌ای که می‌نشیننند قضای حاجت می‌کند».

۸- ادرار کردن در محل استحمام مکروه است:

از حمید حمیری روایت است که گفت: مردی را که همانند ابوهریره درمصاحبت پیامبر جبود دیدم گفت: (نهی رسول الله جأن یمتشط أحدنا کل یوم، أو یبول في مغتسله) [۷۰]. «پیامبر جاز اینکه هر روز موهایمان را شانه زده و یا در محل استحمام ادرار کنیم نهی کرده است».

۹- ادرار کردن در آب راکد حرام است:

جابر از پیامبر جروایت کره که فرمود: (أنه نهی أن یبال في الـماء الراکد) [۷۱]«پیامبر جاز ادرار کردن در آب راکد نهی کرده است».

۱۰- ایستاده ادرار کردن جایز است ولی نشسته بهتر است:

از حذیفه سروایت است که: (أن النبي جانتهی إلی سباطة قوم فبال قائما، فتنحیت فقال ادنه، فدنوت حتی قمت عند عقبیه، فتوضا و مسح علی خفیه) [۷۲]«پیامبر جبه محل ریختن زباله (سباطه) [۷۳]قومی آمد و ایستاده ادرار کرد، خودم را کنار کشیدم، فرمود: نزدیک شو، نزدیک شدم تا جایی که پشت سرش قرار گرفتم، سپس وضو گرفت و بر خف‌هایش مسح کشید».

و اینکه گفتیم به حالت نشسته بهتر است بدان جهت است که پیامبر غالباً نشسته ادرار می‌کرده تا جایی که عایشه لمی‌گوید: (من حدثكم أن رسول الله جبال قائما فلاتصدقوه، ما كان یبول إلا جالسا) [۷۴]. «هرکس به شما گفت که پیامبر جبه حالت ایستاده ادرار کرده است، سخن او را باور نکنید، چون پیامبر جتنها به حالت نشسته ادرار می‌کرد».

این سخن عایشه، حدیث حذیفه رانفی نمی‌کند؛ چون عایشه از چیزی که دیده سخن گفته و حذیفه هم از مشاهدات خود خبر داده است و معلوم است که اثبات کننده مقدم بر نفی‌کننده است چون با او (اثبات کننده) خبری اضافه است.

۱۱- پرهیز از قطرات ادرار واجب است:

از ابن عباس بروایت است که پیامبر جاز کنار دو قبر عبور کرده و فرمود: (إنهما لیعذبان، وما یعذبان في كبیر، أما أحدهما فكان لایستنزه من بوله، وأما الآخر فكان یمشی بین الناس بالنمیمة) [۷۵]«صاحب این دو قبر در عذابند البته بخاطر ارتکاب گناهی کبیره نیست بلکه به این دلیل است که یکی از آنها از ادرارش پرهیز نمی‌کرد و دیگری بین مردم سخن‌چینی می‌کرد».

۱۲- در حال ادرار کردن از گرفتن آلت تناسلی با دست راست و استنجا کردن با آن خودداری شود:

از ابوقتاده سروایت است که: پیامبر جفرمود:

(إذا بال أحدكم فلایمس ذكره بیمینه، ولایستنج بیمینه) [۷۶]«هرگاه، یکی از شما ادرار کرد از گرفتن آلت تناسبی با دست راست و استنجا با آن خودداری کند».

۱۳- استنجاء با آب یا سنگ و مثل آن جایز است؛ ولی آب بهتر است: از انس سروایت است که گفت: (كان رسول الله جیدخل الخلاء، فأحمل أنا وغلام نحوی اداوة من ماء وعنرة، فیستنجی بالـماء) [۷۷]«پیامبر جداخل دستشویی می‌شد من و پسربچه‌ای همانند من ظرفی کوچک از آب و نیزه‌ای کوچک را برای پیامبر برمی‌داشتیم، پیامبر جبا آب استنجاء می‌کرد».

از عایشه لروایت است که پیامبر جفرمود:

(إذ ذهب أحدكم إلی الغائط فلیذهب معه بثلاثة أحجار فلیستطب بها فإنها تجزی عنه) [۷۸]. «هرگاه یکی از شما خواست قضای حاجت کند، با خود سه سنگ ببرد و خود را با آن پاک کند؛ چون سنگ (در استنجاء) جایگزین آب می‌شود».

۱۴- بسنده کرن به کمتر از سه سنگ جایز نیست:

به سلمان فارسی سگفته شد: پیامبرتان جهمه چیز حتی قضای حاجت را به شما آموزش داده است، سلمان گفت (أجل لقد نهانا أن نستقبل القبله لغائط أوبول، أو أن نستنجی بالیمین، أو أن نستنجی بأقل من ثلاثة أحجار، أو أن نستنجی یرجیع أو بعظم) [۷۹]. «بله ما را از رو کردن به قبله هنام قضای حاجت نهی کرده، و اینکه با دست راست یا با کمتر از سه سنگ یا با مدفوع حیوان یا استخوان، استنجاء کنیم نیز، نهی کرده است».

۱۵- استنجاء با استخوان و سرگین جایز نیست:

از جابر سروایت است که گفت: (نهی النبي جأن یتمسح بعظم أوببعر) [۸۰]«پیامبر جاز استنجاءبا استخوان و سرگین نهی کرده است».

[۶۱] صحیح: [ص. ح ۳۶۱۱]، ت (۶۰۳/۵۹/۲)، و این عبارت ترمذی است، جه (۲۹۷/۱۰۹/۱)، ابن ماجه بجای «إذا دخل الخلاء» عبارت «اذا دخل الكنیف» را ذکر کرده است. [۶۲] متفق علیه: خ (۱۴۲/۲۴۲/۱)، م (۳۷۵/۲۷۵/۱)، د (۴/۲۱/۱)، جه (۲۹۸/۱۰۹/۱)، ت (۶/۷/۱)، نس (۲۰/۱). [۶۳] صحیح: [ص. ج ۴۷۱۴]، د (۳۰/۵۲/۱)، ت (۷/۱۱۷)، جه (۳۰۰/۱۱۰/۱). [۶۴] السیل الجرار (۶۴/۱). [۶۵] صحیح: [ص. جه ۲۶۸]، جه (۳۳۵/۱۲۱/۱)، د (۲/۱۹/۱)، بنحوه. [۶۶] صحیح: [ص. ج ۴۶۵۲]، د (۱۴/۳۱/۱)، ت (۱۴/۱۱/۱)، از حدیث أنسو. [۶۷] صحیح: [مختصر. م۱۰۹]، [ص. د ۷]. [۶۸] متفق علیه: خ (۳۹۴/۴۹۸/۱)، م (۲۶۴/۲۲۴/۱)، ت (۸/۸/۱). [۶۹] صحیح: [ص. ج ۱۱۰]، د (۲۵/۴۷/۱)، م (۲۶۹/۲۲۶/۱)، و عبارت مسلم بصورت «اللعانین، قالوا: وما اللعانان» است. [۷۰] صحیح: [ص. نس ۲۳۲]، نس (۱۳۰/۱)، د (۲۸/۵۰/۱). [۷۱] صحیح: [ص. ج ۶۸۱۴]، م (۲۸۱/۲۳۵/۱)، نس (۳۴/۱). [۷۲] م (۲۷۳/۲۲۸/۱)، ت (۱۳/۱۱/۱)، خ (۲۲۵/۳۲۹۶/۱)، نس (۱۹/۱)، د (۲۳/۴۴/۱)، جه (۳۰۵/۱۱۱ / ۱). [۷۳] سُباطه: گودالی بود که هرخانه یا چند خانه باهم زباله‌هایشان را آنجا می‌ریختند. فتح الباری (۱/۴۲۸). «مترجم». [۷۴] صحیح: [ص نس ۲۹]، نس (۲۶/۱)، ت (۱۲/۱۰/۱)، ترمذی به جای «إلا جالساً» عبارت «ذلا قاعداً» را ذکر کرده است. [۷۵] متفق علیه: خ (۲۱۶/۳۱۷/۱)، م (۲۹۳/۲۴۰/۱)، ت (۷۰/۴۷/۱)، د (۲۰/۴۰/ )، نس (۲۸/۱). [۷۶] صحیح: [ص. جه ۲۵۰]، جه (۳۱۰/۱۱۳/۱)، این لفظ ابن ماجه است، ورواه: خ (۱۵۴/۲۵۴/۱)، ۲۶۷/۲۲۵/۱)، د (۳۱/۵۳/۱)، ت (۱۵/۱۲/۱)، نس (۲۵/۱) نسائی هم آن را بصورت مطول و مختصر روایت کرده است. [۷۷] متفق علیه: خ (۱۵۲/۲۵۲/۱)، م (۲۷۱/۲۲۷/۱)، نس (۴۲/۱) نسائی لفظ «العنزه» را در حدیث ذکر نکرده است. [۷۸] صحیح: [ص. نس ۴۳]، نس (۴۲/۱)، د (۴۰/۶۱/۱). [۷۹] صحیح: [ص. جه ۲۵۵]، م (۲۶۲/۲۲۳/۱)، ت (۱۶/۱۳/۱)، د (۷/۲۴/۱)، جه (۳۱۶/۱۱۵/۱)، نس (۳۸/۱). [۸۰] صحیح: [ص./ ج ۶۸۲۷]، م (۲۶۳/۲۲۴/۱)، د (۳۸/۶۰/۱).