آنچه شفعه در آن جایز است
از جابر بن عبدالله بروایت است: (قضی النبي جبالشفعة في كل مالم یقسم، فإذا وقعت الحدودو صرفت الطرق فلاشفعة) [۱۲۴۵]«پیامبر جدرهر چیز تا زمانی که تقسیم نشده حکم به شفعه کر. پس هرگاه حدود معینو راهها مشخض شد شفعهای نیست».
هر کس در زمین یا باغ و یا خانهای و مانند آن با کسی دیگر شریک باشد، باید قبل از آنکه سهم خودرا بفروشد، آنرا به شریکش پیشنهاد کند، اگر قبل از پیشنهاد به او آن را به شخص دیگری فروخت، شریکش به این مال سزاوارتر است:
از جابر روایت است که پیامبر جفرمود: (من كانت له نخل أو أرض فلایبیعها حتی یعرضها علی شریكه) [۱۲۴۶]«هرکس که باغ خرما یا زمینی دارد آن را نفروشد تا اینکه آنرا به شریکش پیشنهاد کند».
از ابورافع روایت است که پیامبر جفرمود: (الشریك أحق بسقبه ماكان) [۱۲۴۷]«شریک (به دلیل) نزدیکیاش (به مال مشترک) هرچه باشد (به خریدن سهم شریکش) مستحقتراست».
[۱۲۴۵] صحیح: [ص. جه ۲۰۲۸]، خ (۲۲۵۷/۴۳۶/۴)، این لفظ بخاری است، د (۳۴۹۷/۴۲۵/۹)، جه (۲۴۹۹/۸۳۵/۲)، ت (۱۳۸۲/۴۱۳/۲)، ترمذی این حدیث را بدون جمله آخر «فإذا وقعت الحدود...» روایت کرده است. [۱۲۴۶] صحیح: [ص، جه ۲۰۲۱]، جه (۲۴۹۲/۸۳۳/۲)، نس (۳۱۹/۷). [۱۲۴۷] صحیح: [ص، جه ۲۰۲۷]، جه (۲۴۹۸/۸۳۴/۲).