ادای قرض به نیکی
از ابوهریره روایت است: (كان لرجل علی النبي جسن من الإبل، فجاءه یتقاضاه فقال النبي جأعطوه، فطلبوا سنه، فلم یجدوا إلا سنا فوقها فقال: أعطوه فقال: أوفیتنی أوفی الله بك، قال النبي جإن خیاركم أحسنكم قضاء) [۱۱۹۱]«پیامبر جشتری به مردی بدهکار بود. آن مرد نزد پیامبر آمد و شترش را خواست. پیامبر فرمود: (شتر را) به او بدهید، لذا دنبال شتری مثل شتر او گشتند ولی نیافتند، شتری بزرگتر پیدا کردند. پیامبر جفرمود: (این شتر را) به او بدهید، مرد گفت: حق مرا به صورت کامل ادا کردی خداوند حق شما را ادا کند. پیامبر جفرمود: بهترین شما کسی است که به بهترین وجه قرضش را ادا کند».
از جابر بن عبدالله بروایت است: (أتیت النبي جوهو في الـمسجد - قال مسعر أراه قال ضحی - فقال: صل ركعتین، وكان لی علیه دین فقضانی وزادنی) [۱۱۹۲]«پیامبر جدر مسجد نشسته بود نزد او رفتم، - مسعر - گوید: به نظرم جابر گفت: هنگام ضحی بود، که پیامبر جفرمود: دو رکعت نماز بخوان، پیامبر به من بدهکار بود، آن بدهی و چیزی بیشتر از آن را به من داد».
از اسماعیل بن ابراهیم بن عبدالله ابن أبی ربیعه مخزومی از پدرش از جدش روایت است: (أن النبي جإستلف منه حین غزا حنینا ثلاثین أوأربعین ألفا، فلما قدم قضاها إیاه، ثم قال له النبي جبارك الله لك في أهلك ومالك، إنما جزاء السلف الوفاء والحمد) [۱۱۹۳]«پیامبر جهنگام غزوه حنین سی یا چهل هزار از من قرض گرفت وقتی برگشت آنرا به من پس داد و فرمود: خداوند در مال و خانوادهات برکت دهد، پاداش قرض این است که آن را به صاحبش برگردانی و از او تشکر کنی».
[۱۱۹۱] صحیح: [الإرواء ۲۲۵/۲]، خ (۲۳۹۳/۵۸/۴)، م (۱۶۰۱/۱۲۲۵/۳)، نس (۲۹۱/۷)، ت (۱۳۳۰/۳۸۹/۲) ترمذی این حدیث را بصورت مختصر روایت کرده است. [۱۱۹۲] صحیح: خ [۲۳۹۴/۵۹/۵]ف د (۳۳۳۱/۱۹۷/۹)، در روایت ابوداود تنها جمله آخر «وکان لی علیه دین...» وجود دارد. [۱۱۹۳] حسن [ص. جه ۱۹۶۸]، جه (۲۴۲۴/۸۰۹/۲)، نس (۳۱۴/۷).