ادعای نسب لقیط
اگر زن یا مردی ادعای نسب لقیط را کرد، به شرط امکان موجودیتش از او، به او داده میشود، اگر دو نفر یا بیشتر بر آن ادعا کردند نسب او برای کسی ثابت میشود که بر ادعایش دلیل بیاورد و اگر ثابت نشد به قیافهشناسانی که نسب را با تشابه میشناسند نشان داده شود، سپس قیافهشناس کودک را به هر کسی نسبت داد به او داده شود:
از عائشه لروایت است: (دخل علی النبي جمسرورا تبرق أساریر وجهه فقال: الم تر أن مجزرا الـمدلجی نظر آنفا إلی زید وأسامة وقد غطیا رؤوسهما وبدت أقدامهما فقال: إن هذه الأقدام بعضها من بعض) [۱۲۱۵]«پیامبر جشادمان نزد من آمد و در حالی که زیباییهای صورتش میدرخشید فرمود: آیا نمیدانی که مجزر مدلجی اندکی پیش به زید و اسامه در حالی که سرشان را پوشانده بودند و پاهایشان نمایان بود، نگاه کرد و گفت: این پاها با همدیگر نسبت دارند».
اگر قیافهشناس حکم کرد که کودک متعلق به دو نفر است، کودک به آن دو نفر داده میشود:
از سلیمان بن یسار ازعمر روایت است که دو مرد با زنی در حالت طهر نزدیکی کردند و آن زن بچهای به دنیا آورد و قیافهشناس گفت: هر دو در این بچه شرکت داشتهاند (یعنی به هر دوی آنها شباهت دارد) پس عمر حکم کردکه این بچه متعلق به هردوی آنها است [۱۲۱۶].
[۱۲۱۵] متفق علیه: خ (۶۷۷۱/۵۶/۱۲)، م (۱۴۵۹/۱۰۸۱/۲)، د (۲۲۵۰/۳۵۷/۶)، ت (۲۲۱۲/۲۹۸/۳)، نس (۱۸۴/۶). [۱۲۱۶] صحیح [الإرواء ۱۵۸۷]، هق (۲۶۳/۱۰).