کسی که قبل از رسیدن به صف، رکوع برد
از ابوبکره روایت است: (أنة انتهی إلی النبي جوهو راكع، فركع قبل أن یصل إلی الصف، فذكر ذلك للنبی جفقال: زادك الله حرصا ولاتعد) [۵۰۰]«او در حالی که پیامبر جبه رکوع رفته بود به مسجد وارد شد و قبل از اینکه به صف برسد رکوع برد، جریان را برای پیابمر جبازگو کرد. پیامبر جفرمود: خداوند حرص تو را زیاد کند اما تکرار نکن».
از عطاء روایت است که ابن زبیر روی منبر میگفت: (إذا دخل أحدكم الـمسجد والناس ركوع، فلیركع، حتی یدخل، ثم یدب راكعا حتی یدخل في الصف، فإن ذلك السنه) [۵۰۱]«هرگاه یکی از شما در حالی داخل مسجد شد که مردم در حال رکوع بودند، به رکوع برود تا داخل نماز شود سپس در همان حال رکوع، داخل صف شود چون این کار سنت پیامبر جاست».
از زید بن وهب روایت است: (خرجت مع عبدالله - یعنی ابن مسعود - من داره إلی الـمسجد، فلما توسطنا الـمسجد ركع الإمام فكبر عبدالله وركع وركعت معه، ثم مشینا حتی انتهینا إلی الصف حین رفع القوم رؤوسهم فلما قضی الإمام الصلاة قمت وأنا أری أنی لم أرك. فأخذ عبدالله بیدی وأجلسنی ثم قال: إنك قد أدركت) [۵۰۲]«باعبدالله بن مسعود از خانهاش به طرف مسجد خارج شدیم وقتی به وسط مسجد رسیدیم امام به رکوع رفت، عبدالله، الله أکبر گفت و به رکوع رفت و من هم با او به رکوع رفتم، سپس (در همان حال) حرکت کردیم، وقتی مردم سرشان را بلند کردد، به صف رسیدیم. وقتی امام نمازش را تمام کرد، بلند شدم چون گمان میکردم که به یک رکعت نرسیدهام، عبدالله دستم را گرفت و مرا نشاند و گفت: به رکعت رسیدی».
[۵۰۰] صحیح: [ص. ج ۳۵۶۵]، خ (۷۸۳/۲۶۷/۲)، د (۶۷۰۶۹/۳۷۸/۲)، نس (۱۱۸/۲). [۵۰۱] صحیح: [الصحیحه ۲۲۹]. [۵۰۲] صحیح: [الصحیحه ۲۱۵۲]، هق (۹۰/۲).