زنانی که بطور موقت حرام شدهاند
۱- جمع بین دو خواهر (دوخواهر را در یک زمان به ازدواج خود درآوردن)، خداوند متعال میفرماید:
﴿وَأَن تَجۡمَعُواْ بَيۡنَ ٱلۡأُخۡتَيۡنِ إِلَّا مَا قَدۡ سَلَفَ﴾[النساء: ۲۳].
«و اینکه دو خواهر را با هم جمع آورید، مگر آنچه گذشته است» (که با ترک یکی از آندو خواهر، قلم عفو بر این کار که در زمان جاهلیت واقع شده است کشیده خواهد شد)».
۲- جمع بین زن و عمه یا خاله او: به دلیل حدیث ابوهریره از پیامبر جکه فرمود: (لایجمع بین الـمرأة وعمتها ولا بین الـمرأة وخالتها) [۱۰۱۵]«جمع بین زن و عمهاش، زن و خالهاش، جایز نیست».
۳- زنی که همسر مردی دیگر است و در عده او به سر میبرد: به دلیل فرموده خداوند متعال: ﴿وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ﴾[النساء: ۲۴]. «زنان شوهردار (بر شما حرام شدهاند) مگر زنانی که (آنان را در جنگ دینی مسلمانان با کافران) اسیر کرده باشید، که بعد از پاک شدن رحم ایشان، برای اسیرکننده حلال میگردند اگرچه در ازدواج کسان دیگری باشند، به دلیل حدیث ابوسعید:
(أن رسول الله جبعث جیشا إلی أو طاس، فلقی عدوا فقاتلوهم، فظهروا علیهم وأصابوا سبایا، وكان ناس من أصحاب رسول الله جتحرجوا من غشیانهن، من أجل أزواجهن من الـمشركین، فأنزل الله ﻷفي ذلك ﴿وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ﴾أی فهن لكم حلال إذا انقضت عدتهن) [۱۰۱۶]«پیامبر جسپاهی را به او طاس فرستاد، و با دشمن روبرو شدند و با آنها جنگیدند، و بر آنها چیره شدند، و چندین زن را به اسارت درآوردند، گروهی از اصحاب پیامبر جبه خاطر شوهران مشرکشان نزدیکی با آنان را ناپسند دانستند، خداوند ﻷدر این باره این آیه را نازل کرد: ﴿وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ﴾. «هرگاه عده آنان به پایان رسید برای شما حلالاند».
۴- زنی که سه بار طلاق داده شده، ازدواج او با شوهر اولش جایز نیست، مگر اینکه مرد دیگری بطور صحیح او را به ازدواج خود درآورده سپس او را طلاق دهد، به دلیل فرموده خداوند متعال: ﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوۡجًا غَيۡرَهُۥۗ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡهِمَآ أَن يَتَرَاجَعَآ إِن ظَنَّآ أَن يُقِيمَا حُدُودَ ٱللَّهِ﴾[البقرة: ۲۳۴]. «پس اگر (بعد از طلاق و رجوع بار دیگر هم) او را طلاق داد از آن به بعد زن برای او حلال نخواهد بود، مگر اینکه با شوهری دیگر ازدواج کند، (و با او آمیزش جنسی نماید و ازدواج واقعی و جدی صورت گیرد نه موقتی و فریبکارانه) دراینصورت اگر (شوهر دوم) او را طلاق داد، گناهی بر آن دو (زن و شوهر اول) نخواهد بود که (به کانون زندگی زناشویی) برگردند (و زن با شوهر اول ازدواج نماید) در صورتیکه امیدوار باشند که میتوانند حدود الهی را (محترم بشمارند و) پابرجا دارند».
۵- ازدواج با زنان زناکار: برای هیچ زن و مردی جایز نیست که با مرد و زن زناکار ازدواج کند، مگر اینکه توبه کنند؛ به دلیل فرموده خداوند متعال:
﴿ٱلزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوۡ مُشۡرِكَةٗ وَٱلزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِكٞۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٣﴾[النور: ۳].
«مرد زناکار (پیش از دست کشیدن از کار پلید زنا و توبه کردن از آلوده دامانی) حق ندارد جز با زن زناکار (فاحشهای که از عمل زشت فاحشهگری دست نکشیده و از آلوده دامانی توبه نکرده باشد) و یا با زن مشرک (و کافری که هنوز بر شرک و کفر ماندگار باشد) ازدواج کند، همانگونه هم زن زناکار (پیش از دست کشیدن از کار پلید زنا و توبه از آلودهدامانی) حق ندارد جز با مرد زناپیشه (ماندگار بر زناکاری و توبه ناکرده از آلودهدامانی) و یا با مرد مشرک (و کافری که هنوز شرک و کفر را رها نکرده باشد) ازدواج کند، چنین ازدواجی بر مؤمنان حرام شده است».
از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت است: (أن مرثد بن أبی مرثد الغنوی كان یحمل الأساری بمكة، وكان بمكة بغی یقال لـها عناق، وكانت صدیقته، قال: جئت إلی النبي جفقلت: یا رسول الله أنكح عناقا؟ قال: فسكت عنی فنزلت: ﴿ٱلزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوۡ مُشۡرِكَةٗ﴾[النور: ۳]. فدعانی فقرأها علی وقال: لاتنكحها) [۱۰۱۷]«مرثد بن ابی مرثد غنوی اسیران را به مکه حمل میکرد، در مکه زن زناکاری به نام عناق که دوست مرثد بود زندگی میکرد، مرثد گفت: نزد رسول الله جرفتم و گفتم: ای رسول خدا! آیا عناق را به ازدواج خود درآورم؟ مرثد گوید: پیامبر در جواب من ساکت ماند، سپس این آیه نازل شد: ﴿ٱلزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوۡ مُشۡرِكَةٗ﴾مرا صدا زد و آیه را برایم خواند، و فرمود: با او ازدواج نکن».
[۱۰۱۵] متفق علیه: خ (۵۱۰۹/۱۶۰/۹)، م (۱۴۰۸/۱۰۲۸/۲)، د (۲۰۲۵/۷۲/۶)، ت (۱۱۳۵/۲۹۷/۲)، جه (۱۹۲۹/۶۲۱/۱)، بمعناه، نس (۹۸/۶). [۱۰۱۶] صحیح: مختصر م ۸۳۷]، م (۱۴۵۶/۱۰۷۹/۲)، ت (۵۰۰۵/۳۰۱/۴)، نس (۱۱۰/۶)، د (۲۱۴۱/۱۹۰/۶). [۱۰۱۷] سند آن حسن است: [ص. نس ۳۰۲۷]، د (۲۰۳۷/۴۸/۶)، نس (۶۶/۶)، ت (۳۲۲۷/۱۰/۵).