گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابو القاسم صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

مردم منطقه‌اش با او دشمنی کردند:

مردم منطقه‌اش با او دشمنی کردند:

اما مردم شهرش با او دشمنی کردند، و به او طعنه زدند، و به او فشار آورند، برای چه چیزی!! چون او «از سنت و از مقام بزرگان علما و بزرگان امت دفاع کرد و با اهل بدعت جنگید و علم حدیث و علوم شریعی را در سرزمینی تبلیغ کرد چیزی که مردمش تا حالا چنین چیزی را ندیده بودند، بخصوص در آن زمان» [۲۴].

و سرور این حمله‌ها: شیخ او جمال الدین علی بن ابی قاسم (۸۳۷ هـ) بود که جواب گفته‌ها مردود او در این کتاب ذکر می‌شود [همانگونه که مشروحاً خواهد آمد] من هم می‌گویم: بلکه حتی خانواده‌ خودش هم به او طعنه می‌زدند [۲۵]!! و می‌گفتند!! او از کسانی است که خداوند آن‌ها را بر علم گمراه کرده!! و این مانند آن گفته است: که شاعر می‌گوید:

وظلم ذوي القربى أشــدّ مــضاضـةً
على النفس من وقع الحسام المهنّد

(ترجمه) ظلمی که نزدیکان به نفس انسان می‌کنند بسیار دردناکتر است از دردی که از شمشیر هندی به وجود می‌آید [۲۶].

و از زشت‌ترین و متعصب‌ترین کلام‌های که علیه مؤلف/شده بوده و من بر آن اطلاع پیدا کردم، کلامی بود که شمس‌الدین بن احمد بن یحیی مرتضوی (۹۶۵ هـ) آن را گفته بود، که قاضی اکوع در «هجرالعلم» [۲۷]آن کلام زشت و قبیح را نقل کرده بود.

و حال همانطور است که شوکانی می‌گوید: «و این قاعده مداومی است در تمام جهان درباره کسی که در شناخت علمی به مرتبه بالای رسیده، و بر مردمان زمانه خود فایق شده و به کتاب و سنت ایمان داشته، که کوتاه فکران از او بدشان بیاید و همیشه او را ناراحت کنند. و به خاطر این تزلزل زبان صادق و راست‌گویی در میان دیگران پیدا کند (یعنی دیگران او را صادق و پاک بدانند)، و علمش بهره‌ای داشته باشد که دیگران از آن بی‌بهره باشند...» [۲۸].

[۲۴] این را شوکانی گفته: (۲/۹۲). [۲۵] هِجرالعلم (۱/۱۹۴-۱۹۵). [۲۶] این بیت طرفۀ بن عبداست «که در دیوانش آمده» (ص /۱۱۳) در ضمن معلقه‌اش. [۲۷] (۳/۱۳۲۱-۱۳۳۵). [۲۸] بدر الطالع (۱/۶۵) و نحو آن در (فضل المبین) (ص / ۳۲۸) جمال الدین قاسمی.