گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابو القاسم صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

دلیل کسانی که روایت مبتدعی که به بدعتش دعوت می‌دهد را قبول نکرده اند

دلیل کسانی که روایت مبتدعی که به بدعتش دعوت می‌دهد را قبول نکرده اند

اما فرق گذاشتن در بین کافر و فاسق تأویلی، و پذیرفتن قول فاسق و نپذیرفتن قول کافر دلیل ضعیفی است چون اگر تأویل در پذیرفتن اقوال آن‌ها مؤثر بوده چون گمان برده می‌شود که صادق باشند هر دو معتبر هستند والا هر دو غیرمعتبرند، و اما کسانی که روایت‌های داعیان آن‌ها را نه پذیرفته‌اند به خاطر دو وجه می‌باشند.

وجه اول: آن‌ها بخاطر طمع زیادی که به دعوت کردن به بدعتشان دارند موظف هستند به اینکه از مذهب خود حمایت کنند و به همین خاطر دروغ‌های پنهانی را برای ضعیفانشان نقل کنند و... و این در روایت‌هایی که به مذهبشان مربوط نیست ضعیف است و با توجه به قراین در روایت‌هایی که به مذهبشان مربوط است توقف می‌شود.

وجه دوم: تا مانع شود از معاشرت با کسانی که طرفدار آن‌ها هستند چون احتمال دارد افراد دیگری دچار فتنه شوند و این وجه ضعیف است چون اگر واجب شود به حدیثی که راجح است و صحت آن ظنی است عمل شود امثال این نظر نمی‌توانند واجب بودن آن را ساقط کنند، بخصوص وقتی که بعد از فوتشان و در حیاتشان آن روایت‌ها را برای ما نقل کردند بدون اینکه به آن‌ها بپیوندند، و جای تعجب است که مؤلفان علوم الحدیث این وجه را ذکر نکرده‌اند! و روایت داعی ثقه در «صحیح» نقل شده مانند روایت قتاده در حالی که قدریه بوده و ذهبی در «تذکرة» [۱۰۱۵]درباره او گفته: قانع نمی‌شود تا اینکه بر او فریاد می‌زند، و از ضمره بن ربیعه از عبد الله بن شوذب نقل کرده که درباره او گفته است: ثقه عن ثقه، و من به این چند استدلال آن‌ها و جوابی که به آن‌ها دادم اکتفا می‌کنم چون استدلال‌های دیگر آن‌ها ضعیف است.

فائده چهارم: درباره سه گروهی است که فقط از آن‌ها بحث کرده‌اند و روایتشان را بیشتر از گروه‌های دیگر نقض کرده‌اند.

[۱۰۱۵] (۱/۱۲۴).