نام و تعریفی که بر او کردهاند:
او سرور و امام و پیشوای ما، سرور استقامت، امام علامه و کسی که مردم برای طلب علم به پیش او میرفتند [۳۴]، حجّت، سنّی و صوفی مسلک، مردی بینظیر و کمیاب زمانه خود، و خاتمه منتقدان و حامل پرچم اِسناد (حدیث نبوی) و باقیمانده اهل اجتهاد بدون خلاف و عناد بود.
کشّاف گوهرهای بینظیر، قطعکنندۀ گلها با ارزش، بازکننده قفلهای لطائف، بخشنده گنجهای ظریف [۳۵]، حلکننده گنگی دشواریها با اندیشههای نقّادی خود، اختصارکننده تفصیلهای مشکل با افکار دقیق خود، بازکننده پوستهای نکته از نوادرش، بازکننده اندیشههای تازه از مصادر و منابعش، عزت دین، احیاکننده سنت سید مرسلین، ابو عبدالله محمد بن ابراهیم بن علی بن مرتضی بن المفضل الحسنی القاسمی الهادوی، نسبی که بر جایگاهی مرتفع و بلندی قرار دارد، و مذهبی که هدایتکننده راه صواب است.
او در علوم معقول و منقول پیشرو، و در علم اصول [۳۶]امام و پیشوا بود، و او کلامی در رد صاحب «النهایة» [۳۷]، و «المحصول» [۳۸]، در انکار تحسین و تقبیح عقلی داشت که هیچ کس از او سبقت نگرفته است، و همچنان کلامهای دیگری در ردّ افراد دیگری دارد از جمله معتزله افراطی که در بیشتر موارد از نصوص کتاب پروردگار و سنت پیامبر جخارج و تجاوز کردهاند، که آن را به صورت گسترده در کتابش جامعالکبیر که به «العواصم» معروف است بیان کرده و هر کس که میخواهد از آنها مطلع گردد آن را مطالعه کند تا از آن بهرهمند شود.
[۳۴] کلمه رحله که در متن عربی آمده با مضموم کردن و مشدد کردن راء، یعنی کسی است که به نزد او میروند «الأساس البلاغة». [۳۵] در پاورقی این نسخه «فی المقابل علیها. انفال الطرائف» یعنی کلامهای ظریفی که غنیمت هستند. [۳۶] اصول الدین و اصول فقه. [۳۷] «نهایة العقول فی الکلام فی درآیة الأصول»، خطی. [۳۸] «المحصول فی علم الأصول» که هر دو آنها از محمد بن عمر رازی اشعری ملقب به ـ فخرالدین (۶۰۶) است و در دانشگاه امام با تحقیق چاپ شده است.