دفاع از حدیثهای نبوی و وجوب تصدیق آن
معترض میگوید: «در احادیث کتابهای که اهل سنت به صحاح نامگذاری کردهاند حدیثهای وجود دارد که تجسیم و جبر و ارجاء و نسبت دادن چیزهای غیر صحیح به پیامبران، و امثال آن را ثابت میکند، و این حدیثها بر بطلان این کتابها دلالت میکند» [۹۰۶].
در پاسخ میگویم: این مسأله بغرنجی است که معترض آن را ذکر نموده و باطنش را آشکار کرده است، و میخواهد با چیزی که آن را نمیداند محدثین را دروغگو بداند، و این دریای عمیقی است که جز با کشتی برهان قطعی مسافرت کردن در آن شایسته نیست، و شب تاریکی است که جز پس از طلوع دلایل روشن مسافرت در آن شایسته نیست، و پاسخ او را خواهم داد، و دلایل او را ذکر کردهام، و با تفصیل در «الأصل» آن را توضیح دادهام، و در این فصل نیز به آن پرداختهام و مقدمهها و تأویلاتی که هیچ محدثی نمیتواند آن را انکار کند ذکر کردهام، و به نمونههای از آن اشاره میکنم.
مقدمه اول: هر چه از احادیث ظنی از لحاظ لفظ یا معنی مخالف دلایل قطعی علمی باشد، با اجماع واجب است به قطعی عمل شود، و دو تنبیه در این هست:
اول: بسیاری از متکلمین بعضی شبههها را دلیل قطعی میدانند، و به همین خاطر با حدیث صحیح مخالفت مینمایند، و معتقد هستند کسانی که به حدیث رفتار میکنند ظن را بر علم مقدم میدارند، در واقع این نادانی محض است، و هیچ کدام از عاقلان ظن را بر علم مقدم نمیدارند.
دوم: بسیاری از کسانی که حدیث را نمیشناسند و به علوم خویش مشغول هستند درباره برخی احادیث گمان میبرند که ظنی است، در حالی که متواتر لفظی یا معنوی است، پس باید انسان دانا از این چیزها پرهیز کند.
[۹۰۶] (۸/۲۶۱-۳۲۳).