توصیهها- آسان بودن طلب حدیث:
توصیه اول:
اگر سؤال شود که طلب حدیث آسان است یا سخت؟ باید گفته شود که این سؤال از اسلوبهای جدید و امور دل بخواهی است؛ چون اندازه گرفتن آسانی و سختی حدّ و اندازه مشخصی ندارد، و جاری بر قیاس مشخصی نیست و برای یادگرفتن مقادیر آن برهان عقلی و نص شریعی صحیحی نیست، و مقادیر آن با کیلو و وزن و مساحت و... شناخته نمیشود، هر کس بگویید: طلب حدیث یا حفظ قرآن یا فقه برای او آسان است یا سخت، برای او مجلس مناظرهای برپا نشده همانگونه که برای مخالفان عقیده برپا میشود، چون آنچه که او ادعا کرده امر ممکنی است و با توجه به افراد و اوضاع تغییر میکند. و طلب علم برای تمام کسانی که درون پاکی دارند و صادقانه به آن رغبت دارند و مشغول کاری نیستند، و کتابهای مفید و استادان بزرگی دارند، و چیزهای که به آن احیتاج دارند در اختیار داشته باشند و... آسان است و طلب علم برای تمام کسانی که این امور را در اختیار ندارند سخت و مشکل است، و درجه و مراتب آسانی و سختی هم متفاوت است و مردم هم در زود یاد گرفتن یا دیر یاد گرفتن با هم تفاوت دارند که ضابطه مشخصی ندارد و این کجا و آن کجا؟ و انسانهای که بیجنب و جوش و جاهل هستند، زمانی از کسی بشنوند که آسان است قصاید و خطبهها را بدون اندیشیدن گفت و کتاب و رساله نوشت؛ گمان میکنند او بمنزله کسی است که ادعای زنده کردن مرده و خوب کردن کور مادرزاد و بیمار پیس را میکند، و همینطور هستند انسانهای ترسو زمانی که از کسی بشنوند که ادعای آسان بدون مناظره و همنشینی با انسانهای دلیر و شجاع را میکند، و بسیاری از انسان بودهاند که با امامان علم و نحو و صاحبنظر و حافظان حدیثی که طالب و تلاشگر علم بودند و هم عصر بودند, به مرتبه آنها نرسیده اند، و حتی به مرتبه آنها هم نزدیک نشدهاند، و فقط تعدادی از آنها و گروه خاصی که خداوند به آنها درک و فهم و فقه و حکمت داده بود از آنها جدا شدند، و حتی در بین صحابهشهم تفاوت وجود داشت، علیسبهترین قاضی، و معاذ فقیهترین، و أبَیّ قاریترین، و ابوهریرة حافظترین، و خلفا فاضلترین، و زید درباره ارث آگاه [۳۷۳]ترین آنها بود، بلکه حتی پیامبران†با همدیگر تفاوت داشتهاند خداوند میفرماید:
﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾[البقرة: ۲۵۳].
«این پیغمبران بعضی از ایشان را بر بعضی دیگر برتری دادیم».
و میفرماید:
﴿فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا﴾[الأنبياء: ۷۹].
«قضاوت را به سلیمان فهماندیم و به هریک از آن دو داوری و دانش آموختیم».
با وجود اینکه داود و سلیمانإدر نبوت با هم مشترک بودند و پدر و فرزند همدیگر بودند اما در فهم با یکدیگر تفاوت داشتند، و همینطور در چیزهای کمتر از این مرتبه هم با همدیگر تفاوت داشتند و آن بیان و فصاحت است.
مانند آنچه که خداوند درباره آن نص گذاشته از سخن فیصله دهنده [۳۷۴]که به داود داده، و مانند فرموده خداوند در حکایت موسی درباره برادرش÷:
﴿هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا﴾[القصص: ۳۴].
«برادرم [هارون] که از من زبان بلیغتر و فصیحتری دارد».
[۳۷۳] رساله مستقلی درباره ترجیح این حدیث: «أرحم أمتی بأمتی أبوبکر ...) وجوددارد که مشهور و حسن است. [۳۷۴] همانگونه که خداوند میفرمایید: ﴿وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ٢٠﴾[ص: ۲۰]. «و حکومت او را استحکام بخشیدیم و بدو فرزانگی و شناخت دادیم و قدرت داوری قاطعانه و عادلانهاش ارزانی داشتیم».