خروج اهل کبایر از آتش:
اما فائده دوم: در این فائده اشاره میشود به ضعف کلام و باطل کردن شبهاش، او گفت: احادیثی که بر خروج اهل اسلام از آتش دلالت میکنند با آیههای وعیدی که بر جاودانگی اهل آتش دلالت میکند معارض هستند و این جهالت کاملی است، چون عموم و خصوص در نزد هیچکدام از گروههای اسلامی با همدیگر تعارض ندارند بگونهای که باعث شود یکی از آنها در نفسالأمر دروغ باشند، اگر یک نفر از اهل جهالت این را انکار کند جواب آن نزد کسانی که کمترین دانش دینی داشته باشند آسان است، چگونه مسلمان میتواند که در جایز بودن این شک داشته باشد یا در حالی که قرآن آکنده از عموم و خصوص است، همانگونه که اهل تمییز این را میدانند و مثال این همانست که خداوند متعال میفرماید:
﴿مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ﴾[البقرة: ۲۵۴].
«پیش از این که بیاید روزی که نه داد و ستدی در آن است و نه شفاعتی».
در این آیه مطلقاً نفی رفاقت و شفاعت را برای همه انسانها کرده است، سپس آن را مقید کرده و میفرماید:
﴿الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ٦٧﴾[الزخرف: ۶۷].
« آن روز دوستان با همدیگر دشمن هستند مگر پرهیزگاران».
دوستی و شفاعت را برای متقیان و کسانی که خداوند از آنها راضی باشد اثبات کرد، بعد از آنکه مطلقاً از آنها نفی کرده بود، و احادیثی که درباره خارج شدن اهل اسلام از آتش میباشد از اخبار صحیح میباشند، و علمای حدیث گفتهاند: معنی آن متواتر است، و من این را در «الأصل» [۹۶۹]توضیح دادهام و چون از مسائل آشکار و مبادی اصول الفقه است نه از مسائل مشکل و پنهان، دیگر لازم نداستم در این «مختصر» دوباره آنها را ذکر کنم، و این مسأله به آراء علمای زیدیه نزدیک است، و قاضی حسن بن محمد نحوی درکتاب «التذکرة في الفقه» [۹۷۰]که در حال حاضر منبع آنها است میگوید: با این مخالفت مسأله نه کافر میشود نه فاسق، پس لازم نیست کلام را در این باره به دراز بکشانیم، و من بدین خاطر جواب معترض را دادم چون او از حدود علمای زیدیه و معتزله تجاوز کرده بود؛ و همانطور که همه علما میگویند مطالبی را بر معلمش اضافه کرده بود.
[۹۶۹] (۸/۳۵۸- و ما بعدش). [۹۷۰] او: حسن بن محمد بن حسن بن سابق نحوی است که او در فقه و ورع از بزرگان اهل علم بود ت (۷۹۱) و کتاب او «التذکرة الفاخرة فی الفقه العترة الطاهرة» میباشد. شوکانی میگوید: «مسایل را بجا گذاشت که با وجود اینکه مختصر و حسن تعبیر بودهاند اما قابل حصر نیستند، و آن منابع عمده زیدیه بودهاند تا اینکه امام مهدی احمد بن یحیی آن را مختصر کرد و گلچین کرد بعد از آن دیگر طالبان علم به این مختصر مراجعه میکنند» ا ه. و این کتاب او نسخههای زیادی در یمن دارد. (فهرست مخطوطات) (ص/۲۴۰-۲۴۱) و «بدر الطالع» (۱/۲۱۰) و «مصادر الفکر»: (ص/۲۱۱-۲۱۲).