گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابو القاسم صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

تعریف و تمجید محدثین وذکر فنون آنان

تعریف و تمجید محدثین وذکر فنون آنان

هنگامی که این را دانستید برایت ثابت خواهد شد که محدثین همان کسانی هستند که از سنت و احادیث نبوی دفاع کرده‌اند، و آن را در برابر دروغ‌های حشویه حمایت و پاسداری کرده‌اند، و کتاب‌های «الموضوعات» را نوشته‌اند، و در اوهام بسیار پیچیده مناقشه و تفحص کرده‌اند، و شاهکارهای بزرگی بجا گذاشته‌اند، و سال‌های سال در این زمینه کار کرده‌اند و بحث درباره حدیث را به چهار فصل تقسیم نموده‌اند:

۱- شناخت «العلل»

۲- شناخت «الرجال».

۳- شناخت: علوم الحدیث.

۴- شناخت حدیث و طُرق آن.

و این علوم مشتمل بر معارف نبوی، و قواعد علمی است، به شیوه‌ای که هر کسی را وا می‌دارد که اعتراف کند آنان از هر کسی بیشتر عنایت به پاسداری از علم الحدیث داشته‌اند تا احادیث از تبدیل و تحریف مصون بماند، و آنان محققین بسیار برجسته به «علم متن و اسناد» بوده‌اند، و انواع احادیث که علما درباره آن اختلاف دارند مانند: مدّلس و معضل، و مضطرب و معلل، و منکر، و مرسل، و مقطوع، و موقوف، و مرفوع، و غیره را توضیح و بررسی و نقد کرده‌اند، و به همین خاطر است که تألیفات محدّثین به چراغ فروزان رهروان حدیث تبدیل شده است و دوستان صادق و دشمنان ناصبی به نفع و سود آن کتاب‌ها اعتراف کرده‌اند، و کسی که آنان را به حشویه و احادیث دروغین متهم می‌کند عقل سالم ندارد و از دانش و بصیرت دور است.

چون بر هیچ آدم عاقلی پوشیده نیست که: دانشمندان هر علمی در آن علم متهم نیستند، زیرا اگر این طور باشد هر علم و دانشی باطل می‌شود، چون ما اگر نحویان را در علم نحو، و لغویان را در لغت، و فقیهان را در فقه، و پزشکان را در علم پزشکی متهم به دروغگوئی کنیم؛ هیچ نادانی چیزی را یاد نمی‌گیرد، و هیچ بیماری بهبود نمی‌یابد، ای معترض! اگر محدثین را رها کنیم در حدیث به کی مراجعه کنیم؟ اگر تألیفات و تحقیقات و بررسی‌های آنان باطل شود؛ دنیا بر طالبان حدیث تاریک می‌شود، و مسائل پیچیده حدیث‌شناسی بی‌پاسخ می‌ماند.

ای معترض آیا فکر نکرده‌اید چرا محدثین به محدّث و علمای علم کلام به کلامی و همچنین علماء نحوی و غیره به این اسم‌ها نامگذاری شده‌اند؟ اگر به نظر شما محدّثین با وجود جهل و دروغگوئی به این اسم نامگذری شده‌اند، آیا درباره بقیه علوم و صناعات چنین نظری دارید، پس در این صورت جایز است فقیه به نحوی، و متکلم به عروضی، و ثروتمند به فقیر، و کودک به بالغ، نامگذاری شود. و هیچ عاقلی چنین نگفته است، وهیچ ابلهی چنین نمی‌گوید و هر کس دوست دارد حق محدّثین و کوشش‌های فراوان آن‌ها را در دفاع از مسلمانان بشناسد، کتاب‌های بی‌نظیرشان را در زمینه (علم الرجال و العلل و احکام) ـ مانند: «میزان الاعتدال في نقد الرجال» تألیف ذهبی، «التهذیب» تألیف مزیّ، و «العلل» دارقطنی، و «علوم الحدیث» ابن صلاح، و زین‌الدین عراقی وغیره را مطالعه نماید، و سپس کتاب‌های صحاح و سنن را مطالعه کند، و احادیث صحیح در این مسندها و قواعد مهم حدیث شناسی از علل، و ترجیحات را مورد بررسی قرار دهد، و سپس آن کتاب‌ها را با کتاب‌های حدیثی بقیه مذاهب مقایسه کند، تفاوت زیادی میان‌شان خواهد یافت، و تفاوت زیادی میان مؤلفان هر دو قائل خواهد شد.

و از نشانه‌های دادگری و صفات پسندیده آن‌ها این است: که احادیث ضعیف در فضل ابوبکر و عمر و عثمانشرا ضعیف می‌دانند، و به حقیقت قضاوت می‌کنند و همچنین حدیث‌های ضعیفی که بر مذهب آنان دلالت دارد را ضعیف می‌دانند، و ضعف بسیاری از علما را که ضعف دارند بخاطر نصیحت مسلمانان و احتیاط در مسائل دینی ضعف آنان را آشکار ساخته‌اند.

و این چکیده را بخاطر اینکه معترض انکار واقعیت و «معارف اولیه» می‌کند ذکر کردیم، چون واضح است که اهل حدیث اسمی است برای کسی که به حدیث عنایت دارد، و در این راه کوشش وتلاش می‌کند شاعر می‌گوید:

ترجمه شعر: علم الحدیث علم کسانی است

که بدعت را بخاطر پیروی از سنت رها کرده‌اند

هرگاه شب فرا می‌رسد احادیث را کتابت می‌کنند

و هر گاه روز فرا می‌رسد بدنبال استماع حدیث می‌روند.

آنان از هر مذهبی باشند محدّث هستند، چنانچه عرب و اهل لغت همین‌طور است، زیرا اهل هر علمی به آن علم آگاه هستند، و الفاظ و معانی آن را می‌دانند، و محدثین ظاهراً این طور نظر دارند، زیرا با اجماع ابو عبدالله حاکم بن بیّع را با وجود اینکه می‌دانستند که شیعه است [۶۱۱]به عنوان امام حدیث می‌دانند، و در کتاب‌های الرجال بسیاری امامان حدیث و راویان احادیث را به بدعت نسبت می‌دهند، و با این بیشتر آشکار می‌شود که معترض در نسبت دادن محدثین به حشویه دروغگو است، و همچنین آشکار می‌شود که گروهی از اهل مذهبش (شیعه و زیدیه) و بقیه فرقه‌ها به حشویه نسبت داده شده‌اند بلکه به بهترین فرقه نسبت [۶۱۲]داده شده است، پس کسانی که به آثار نبوی تمسّک می‌جویند بهترین فرقه از فرقه‌های اسلامی هستند، زیرا از نظر اخلاق و سیرت و عقیده شبیه‌ترین انسان به پیامبر جهستند.

اگر محدّث سنت پیامبر را رعایت نماید و از بدعت پرهیز کند، و از روش سلف صالح پیروی نماید، به اجماع شایسته است که به وی اعتماد شود و روایتش پذیرفته شود.

و اگر محدّث از برخی فرقه‌های بدعت‌گزار باشد؛ وی بهترین فرد آن فرقه است و از نظر اخلاق و سیرت شبیه‌ترین انسان به پیامبر جاست، و این در صورتی است که رفتار نیکویی غالب باشد، وگرنه به نادر و بی‌ایمان اعتنا نمی‌شود، پس نسبت‌دادن بهترین فرقه به بدترین فرقه وارونه ‌کردن حقیقت، و غوطه‌ور شدن در دریای گمراهی، و افتادن در وادی خسارت و ندامت است.

[۶۱۱] ذهبی در المیزان «۵/۵۴» می‌گوید: (... سپس او شیعه و مشهور به آن است لیکن به شیخین توهین نکرده است. [۶۱۲] در پاورقی (أ) و (ی) می‌گوید: «قوله: ازاهل مذهبش است: یعنی شعیه و زیدیه، مانند سفیان ثوری، سید ابوطالب می‌گوید: سفیان بر مذهب زیدیه بود، حاکم: ابونعیم فضل بن دکین، و وکیع بن جراح را به مذهب زیدیه‌ نسبت می‌دهد، و سید صارم الدین: فرزندان شیبه و تعداد زیادی از محدثین را شیعه می‌دانست، و مانند ابن عقده و ابن خراش از زیدیه و [...] . علامه صفی الاسلام احمد بن عبدالله جنداری. می‌گوید: تشیع آنان تفضیل علی بر عثمان بود، ولی برخی از آنان پشیمان شدند.