بحثی پیرامون حدیث رؤیت
و تأویل دو حدیث دیگر که معترض ذکر کرده است زیرا در این مجموعه قرار میگیرد، سپس معترض آن را هم ردیف حدیث جریر بن عبدالله بجلی درباره الرؤیة میداند و آن حدیث سوم است، و درباره صحت آن قبلاً بحث کردیم، و متواتر معنوی است، و شواهد آن از تعداد سی صحابه به بالاتر در زیادتر از هشتاد حدیث روایت شده است.
اما اهل حدیث به دیدن پروردگار ایمان دارند بگونهای که پیامبر جاراده کرده است اما متکلمان اشاعره و معتزله و شیعه: بر این اجماع دارندکه در جهت محدودی همانگونه که ماه دیده میشود خدا دیده نمیشود، سپس در معنی آن اختلاف دارند و لازم نیست که الفاظ آنها شود چون عبارتهای آنها آشکار است، و مقصود ما در اینجا باطل کردن چیزی است که معترض گمان برده که آن عبارتست از اینکه در کتابهای حدیث صحیح راویانی وجود دارد که واجب است تکذیب شوند، و نمیتوان راوی این حدیث را تکذیب کرد چون همانگونه که قبلاً ذکر گردید این حدیثی متواتر است و هر کس این را انکارکند بجز اینکه ادعا کرده که جاهل به تواتر است چیزی را اضافه نکرده است، و ما تسلیم ادعای او میشویم که فردی جاهل است و با او منازعه نمیکنیم و اگر مدعی این شود که واجب است کسی در جهالت با او شریک شود؛ هیچ دلیل عقلی و نقلی به او کمک نخواهند کرد، مگر اینکه شخصی دیگری همان ادعای آن را تکرار کند و ما نیز تسلیم ادعای او میشویم که فردی جاهل است، و هر کس دوست دارد درباره تواتر بودن این حدیث شناخت پیدا کند به کتاب های اهل حدیثی که آکنده است از طرقهای زیاد و مطلبهای مفید مراجعه کند و آنها را مطالعه کند، و بجز آنچه که ذکر کردیم هیچ راهی برای اقامه کردن برهان برای تواتر نیست همانگونه که اهل این اعلم آن را میدانند، و اگر بجز این راه دیگری بود به آن اشاره میکردیم و مسایل مشکل آن را حل میکردیم.
پس از این، بحثهای هر دو گروه آشکار و واضح است، و با نقل کردن مسایل معروف و آشکار ازطولانی کردن کلام پرهیز کردم.