گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابو القاسم صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

خاتمه کتاب

خاتمه کتاب

و این آخرین چیزی بود که خداوند به من توفیق داد تا آن را در این «مختصر» ذکر کنم، و پنداشتم بهتر است کلام خود را به چیزی به پایان برسانم که بدان شروع کرده‌ام، با ذکر کردن اشعاری که پیروان دین را تشویق می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد که از تعمق کردن در مطالب و بدعت پرهیز کنند، و از آن‌هاست این ابیات من و این مضمون آن ابیات است:

منطق اولیا و ادیان

منطق انبیاء و قرآن است

و برای اهل لجاجت هنگام

مجادله منطق اذکیا و یونان بکار گرفته می‌شود

و زمانی که علم آن دو گروه

جمع شدند به فرقان متمایل شو

و اگر زمانی به یکی از علوم

اکتفا کردی به علم سخنور پروردگار اکتفا کن

علم حدیث علم رجال است

که از هدیه ناسخ ادیان ارث برده‌اند

و طرقی که متواتر باشد جمع

کردند و احادیثی که مبانی آن صحیح بود روایت کردند

و به مسائل نفیس اعتنا نکنید

و در دعوی بدون دلیل باهم برخورد نکرده‌اند

و به «منصف ابن عدی» [۱۳۴۶].

و کتاب «تکمیل» [۱۳۴۷]و «میزان» [۱۳۴۸]نگاه کن و بیندیش

و بدانید که آن‌ها به نصایح اعتماد کرده‌اند

و از علت اذهان سالم بوده‌اند

و در فروع دینی و اصول به

سندهای عالی استدلال کرده‌اند

و به مظنون و قطعی عمل کرده‌اند

به اعتقاد اینکه در مسائل دینی معلوم است

و اگر کار و امری را اراده کرده‌اند

از هدیه مبعوث عدنان شم و بوکرده‌اند

و راضی بودند به آنچه که سخنور

آن‌ها را به هدیه اهل بیت رضوان تعریف کرد

و نزد من آن‌ها به بالاترین مرتبه

رسیده‌اند و هوی آن‌ها علامت ایمان است

و ازجمله این ابیات من:

به اصحاب حدیث بزرگوار اقتدا کن

که نزد آن‌ها تمام هدایت‌ها و بزرگوارها را می‌یابی

و همیشه به آن‌ها نزدیک شو

و در صبح و شب برای آن‌ها دعا کن

اگر روزگار نگذاشت که با آن‌ها باشیم

می‌توانیم از کتاب‌ها و کلام‌های آن‌ها استفاده کنیم

و ارواح همدیگر را ملاقات می‌کنند و فاصله‌ها

از بین می‌روند و شبح‌هایی که صاحب هیکل و جسم بودند با هم جمع می‌شوند

و کاش می‌دانستم و اطمینانی هم وجود ندارد

چه وقت بعد از این خیال‌های طولانی می‌رسیم به

استادان حدیث مصطفی و معدن‌های

تفوی و ماه‌های که افول نمی‌کنند

بزرگانی که بیمارهای درونی را با آن

احادیث شفا دادند و لباس‌های گران بهایی را از آن پوشیدند

آن‌ها احادیث صحیح را جدا کردند و

معارف و احکام آن را در جلسه‌های عظیم بیان کردند

آن‌ها در مبانی و اصول‌ کوه‌های

مرتفعی هستند و در خواندن آن‌ها خورشیدهای مجالس هستند

با زبان‌هایی که مانند شمشیرهایی

برنده هستند از دین محمد دفاع می‌کنند

دلیل آن‌ها کلام و رفتار پیامبر ج

است و آن در روز فصل محکم‌ترین دلیل است

مرجع آن‌ها آیه‌های قرآن است

و آن بهترین دلیل است برای کسی که دفاع و مبارزه می‌کند

و آن دو دلایل اسلام هستند و دلایل

متغیری نیستند که از افکار سخت‌ترین دشمنان تراوش کرده باشند

و اگر آن دو تا نبودند ابن سینا به آن

مراتب بلند علمی نمی‌رسید

و ابن مسعود و بزرگان هم‌عصرش

از صحابه جاهل بودند و اینقدر ارزشمند نبودند

و بجز به آن‌ها به کسی اقتدا نکنید

و منهج و راه آن‌ها را ادامه دهید مانند کاسه‌ای که مایل نمی‌شود

آیا مصطفی را ملاحظه نکردی درآن روزی که ولید با آن گفتاری که در آن فن ستیزماهرانی بود که به پیش او آمد پرهیز کرد از منهج آن شخص و آیاتی از سوره سجده که دارای فواصل است تلاوت کرد [۱۳۴۹]و نمی‌توانست قرآن را تصدیق نکند اگر قبلاً مطالی را یاد نگرفته بود

و طیار هم در روزی که با نجاشی صحبت کرد و در میان دشمنان زبان دراز این کار را کرد. برای آن‌ها آیه‌هایی از قرآن را تلاوت کرد و با شهادت گریه‌های سریع آن‌ها به آن یقین پیدا کردند.

و از نقاط مختلف صاحبان خرد به برنامه اسلام روی آوردند و به آن بازگشتند بعد از اینکه مراحلی از آن دور شدند.

ابوحامد وابن الخطیب و همچنین امام جوینی که همانند ندارد

و همینطور ابن عقیل که خردمندی بود سرآمد در علوم او همانند بعضی از خردمندان می‌اندیشید، در قعر دریا شنا نکن و از فرو رفتن در آن پرهیز کن و به ساحل اکتفا کن.

اگر به فرو رفتن در آن نیازی نبود آبشخور خود را چشمه‌های گوارا بده

قول پیامبر ار اطاعت کنید چون او از خطا و لغزش معصوم است، و هیچ فرد عاقلی [۱۳۵۰]از گفتار او عدول نمی‌کند.

من به سبب دفاع از شخصیت و دوستی او خوشبختم همانگونه که من را بخاطر دفاع از امت او ملامت کرده‌اند.

و احادیثی صراحتاً وقوع این وجه را جایز می‌دانند، ولی بشیوه تصریح از پیامبر نه تأویل از محدثین آمده است، و بهمین خاطر آن را از جمله تأویل محسوب نمی‌کنم.

و همچنین حدیث: مشاهده کردن آب و آتش همراه دجال این طور است، و آتش دجال آب است و آب آتش است، و این حدیث صحیحی است و از چند طریق روایت شده است.

[۱۳۴۶] یعنی کتاب «الکامل فی ضعفاء الرّجال». [۱۳۴۷] حافظ بن ابی کثیر، که «تهذیب الکمال» و «المیزان» را جمع کرده است و نسخه‌ای از آن در دارالکتب می‌باشد. [۱۳۴۸] ذهبی. [۱۳۴۹] در پاورقی (أ) و (ی) این عبارت‌ها می‌باشد: این بیت به صحبتی که ولید بن مغیره برای پیامبر خدا جکرد اشاره می‌کند زمانی که مال و ریاست را به او عرضه کرد تا پیامبر دعوت او را رها کند و پیامبر ججواب او را فقط با تلاوت سوره سجده داد، واصحاب راشد اوشبر این منهج بوده‌اند. تمام شد. علامة محمد بن عبدالملک آنسی. [۱۳۵۰] در (أ): «عادل» است! در آخرین نسخه (أ) این جمله‌ها نوشته شده بود: «جمع‌آوری این کتاب عون پروردگار بسیار مهربان و لطف و منتش تمام شد، و در صبحگاهان و شامگاهان و در همه حال سپاس زیاد برای خداوند، و بر سیّد ما محمد و آل مطهرش درود و رحمت خداوند باد. و در روز دوشنبه این را تمام کردم، یکی از روزهای ماه ذوالقعده سال (۱۱۷۶ ه‍). سپس نوشته است: «و بر حسب امکان آن را با اصلش در روز یکشنبه احتمالاً هفدم محرم الحرام سال (۱۱۸۰) مطابق دادم (و در اصل (۱۱۰۸) است که اشتباه است). این را لطف الباری بن احمدی که به رحمت خداوند محتاج است نوشته است. خداوند او و پدر و مادرش و تمام مسلمانان را بیامرزد «آمین». و در آخر نسخه (ی) این جمله‌ها می‌باشد: «با عون خداوند بسیار بخشنده و لطف و منتش جمع‌آوری این کتاب مبارک تمام شد، و در صبحگاهان و شامگاهان و در همه حال سپاس زیاد برای خداوند، و بر سرور ما محمد و آل مطهرش و اصحاب راشدش درود و رحمت خداوند باد.چ در صبح جمه مبارک یکی از روزهای ذوالقعده سال ۱۳۳۶ این نوشته شد و خاتمه یافت. سپس نوشته است: «با حمد و سپاس خداوند متعال این نسخه در شب سوم رمضان مبارک (۱۳۴۰ه‍) با اصلش مطابق داده شد، و حمد زیاد و مبارک و پاک برای خداوند همانگونه که پروردگارمان آن را دوست می‌دارد و راضی می‌شود» و نیز نوشته است: «قاضی علامه محمد بن عبدالملک آنسی/در آخرین نسخی که با قلم اوست و ما این نسخه را با او مطابق دادیم گفته است: که با خط سرورم علامة اسحاق بن یوسف/در آخرین نسخی که تألیف شده است نوشته شده است، این مضنون عبارت اوست: «من مطالعه این کتاب گرانبهایی که مریض‌ها را شفا می‌دهد تمام کردم، خداوند به مؤلفش رحمت واسعی ارزانی دهد، و او را در زمره کسانی قرار دهد که حبیب او برایشان شفاعت می‌کند؛ و در رمضان سال (۱۳۳۷ه‍) نوشتن ایشان تمام شد.‍