بحثی درباره رسالۀمعترض که مولف آن را رد کرد:
اما وقتی کلام به دراز کشید و مجال برای قیل و قال زیاد شد، رساله [۱۹۲]مکتوبی و اعتراضهای تحریر شدهای که موعظهها و توبیخات و کلامهای بیدارکننده در آن بود برای من ارسال شد، که صاحبش گمان برده بود که من را دوستانه نصیحت کرده بود، و وظیفه که نسبت به نزدیکان داشته را ادا کرده است، و خودش را اهل دین دانسته بود که من را نصیحت [۱۹۳]کند.
و در احادیث صحیح هم به مجادله آن توصیه و ترغیب شده بود، و إن شاءالله مجادله درباره آن ضرری ندارد، مادام در آن اعتدال رعایت شود چون اگر این گونه باشد داخل سنت [۱۹۴]است، و این امر خداوند میشود که میفرمایید:
﴿وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[النحل: ۱۲۵].
«و با بهترین شیوه با آنها مجادله کن».
و چقدر زیبا این شاعر گفته است:
(مضمون آن ذکر میگردد)
مجادله با اهل علم به مابین غالب و مغلوب آنها ضرری نمیرساند.
اما او تاج خود سرانه و خودبین را پایین نیاورده بود، و جانب اعتدال را در استدلال رعایت نکرده بود، بلکه با اخلاق خودسرانه آن را لکهدار کرده بود، و در هنگام دلایل و برهان بر یک جنبه آن پافشاری کرده بود، در حالی که با تکبر به پیش میرفت، و به پیش من آمد، و در مجالس متکبران با حالتی تکبرانه به پیش میرفت، نقرهای بود که به انگشتر تبدیل نشده بود، و آن را آشکار کرد و برهنه نمود، و حجاب و نقاب آن را انداخت، بزرگ و کوچک آن را مشاهده کردند، بگونهای که به دست اهل ابتذال رسید، و براستی بهترین نصیحت آن است که خفی و پنهان باشد، و بهترین نصحیتکنندگان آنهای هستند که پذیرا باشند، و بهترین نوشته آن است که مهر شود، و بهترین سرزنش آن است که مکتوم شود.
[۱۹۲] و صاحب آن: جمال الدین علی بن محمد بن ابی قاسم است که یکی از استادان ابن وزیر ت (۸۳۷ ه) است شوکانی در توصیف این رساله میگوید: «... و رسالهای که دلالت بر عدم انصاف و تعصب زیاد او میکرد برای او فرستاد، خداوند او را بیامرزد» «البدر الطالع» (۱/۴۸۵). [۱۹۳] در (ی) «لی» و (س): «ممن أبدی النصیحة». [۱۹۴] در «الأصل» و (ی) حرف ح، را بعنوان کلمه اختصار (حینئذٍ) قرار دادهاند، و این اختصار را نویسنده انجام داده «مجموع رسائل الملا علی القاری» نسخه عارف حکمت و نسخه «ترتیب العلوم» ساجقلیزاده.