وجوه إعجاز قرآن:
از آنها است: ترکیب زیاد و احکام محکم و استوار آن و الفاظ آن با دو حالت شادی و غم مطابق است، و اسلوب دقیق آن با دو حالت قطع و ربط موافق است، وعید آن چشم را به گریه میاندازد، و مجاری اشک را لبریز از اشک میکند و پوستهای بدن جمع و منقبض میکند، و رگ قلب را پاره میکند و مانع نماز شب میشود، وعده آن فعالیت انسان را برانگیخته میکند و داعیه سست را پرتحرک میکند و قصههای آن ایمان را در قلوب محکم و استوار میکند و ناراحتیها را برطرف و ایمان را اضافه میکند و انسان را به احسان هدایت میکند، واین چیزی است که ساحران و شعبدهبازان توانایی آن را نداشتند، چون آنها از کارهای سمعی ناتوانند، و اگر چنین کاری را میتوانستند انجام دهند همانند آن را با تمام اشعار مدوّنه انجام میدادند، و زمانی که کلام بلیغی و نظام بدیعی را میشنیدم که از علوم بیان سرچشمه گرفته، و در علوم معنای غوطهور شده، و اسلوبش را با امثالهای لطیفی آورده بود و در ذکر کردن فنون و علومش مطابق حال را در نظر گرفته بود میپنداشتم که آن از کلامهای بیمفهوم عجم و همهمه کردن علوم روم است!! و زمانی که کلامهای بیمعنی عجم و صداهای چهارپایان را میشنیدم میپنداشتم که آنها از کتابهای بدیع و تازهای گرفته شدهاند که علوم بدیع را در ضمن خود گرفتهاند! و اگر ساحران میتوانستند فصاحت و حیلههای ماهرانه خود را در اینباره به کار گیرند میتوانستند با آن به معارضه قرآن بیایند، چگونه میتوانند در حالی که از بیان کردن مطالب کم هم عاجزند! و بیشتر آنها نمیدانند بیتی از کدام اوزان است، و چگونه در این میدان حرکت کنند! به این معجزه عظیم و دائمی توجه کنید، معجزهای که انسانهای سخنور و ماهر عرب را لال کرد و با انسانهای بلیغ آنها در افتاد و آنها را شکست داد، و بوسیله آن خداوند عاجز بودن آنها را آشکار کرد، و فخرهای آنها را از بین برد و آنان را سوگوار کرد، و امروزه بعد از اینکه هشتصد واندی از هجرت پیامبر جمیگذرد هیچ انسانی قادر نبوده که با آن معارضه کند، و هیچ فردی نتوانسته سورهای همانند آن را بیاورد، با وجود اینکه در این مدت طولانی چندها انسان بلیغ و اهل کتابت و خطابت بودهاند، که اسلوبهای کلام را بعد از نابودن شدن مرتب کردهاند و اساس بیان را بعد از اینکه دچار اختلال شده بود را اصلاح کردند. خطبههای طولانی و دراز را میخوانند و بعضی اوقات و حی آشکار از ترس ناظران و جاسوسان پاک و منزهی از آن کسی است که بزرگان بیان را از معارضه کردن این قرآن لال کرد! و آن را در تمام اوقات برای اهل ایمان محفوظ نگه داشت:
﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا٨٨﴾[الإسراء: ۸۸].
«بگو: اگر همه انس و جن فراهم آیند که نظیر این قرآن را بیاورند نمیتوانند مانند آن را بیاورند، هر چند آنها پشتیبان یکدیگر باشند».
پس از آن طلب نصیحت و هدایت و خبر و شفا کن، آن ناصحی است که غش ندارد، و هادی است که گمراه نمیکند، سخنوریست که دروغ نمیگوید، پزشکی است که خطا نمیکند، آراء خود را به آن بسنجید و هوای نفسانی خود را به آن اعتدال دهید، و با منطق قرآن از منطق یونان بینیاز شوید و بیندیشید در آنچه که او به شما دستور داده در آن بیاندیشید و در کیفیت نظر از پیامبری تبعیت کنید که پیروانش را ستودهاند، و با چشمانت و افکار درونیات نگاه کن به آسمان بلند و زمین پهناور و ستارههایی که در منازل خود قرار گرفتهاند و به کهکشانهای محکم و گرد که زینتی است چشم نگارنده را روشن میکند و چراغهایی است که انوار آن متفکرین را خیره میسازد، که بعضی از آنها نورانی و ثابت، ونشانهها و رجمکنندگان هستند و ماههای نورانی ودریاهای مواج و روحهای تپنده و رودهای جاری و ابرهای خروشان و چشمه های جاری و تراوشکنندگان و به درههایی که اطرافشان بسته نشدهاند، و مغرب و مشرقشان باز است، و حیوانات حساسی که بعضی از آنها در فضا پرواز میکنند، و بعضی از آنها با پاهایشان در حرکتند، و بعضی از آنها مکلف و بعضی برای دیگران مسخّر شدهاند، و برای تمام روزهایی مقدر و احوال مقرر تعیین شده است، و در میان آنها نعمت و مصیبت و پند و نصیحت وجود دارد، و در میان آنها کسانی که اهل تبریک یا تسلیت و سالم، یا مریض، و خندهرو یا گریان و سعادمتند یا شاکی وجود دارد، و پیامبران خدا در خلال آنها دیده میشوند، و کتابهایش سبحانه و تعالی همیشه خوانده میشوند. و حمد و سپاس برای تو پروردگار چقدر عظیمند آنچه که از مخلوقات تو دیده میشوند و نسبت به قدرت تو چقدر کوچند، و چقدر با جلال است آنچه که ما از قدرت تو میبینیم و چقدر کوچکند نسبت به آن مخلوقاتی که از ما غایب هستند، و این صادقترین گویندگان چقدر راست گفتید در کتاب روشنگرت که میفرماید:
﴿وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ٢٧﴾[لقمان: ۲۷].
«و اگر هر چه درخت در زمین است قلم بود و دریا هفت دریای دیگر به مدد آن میآمد، تا کلمات خداوند را بنویسند کلمات خدا پایان نمیپذیرفت، قطعاً خداست که شکست ناپذیر و حکیم است».