گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابو القاسم صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

فایده اول- فایده اول مخالفت معترض با مذهبش است:

فایده اول- فایده اول مخالفت معترض با مذهبش است:

برای او روشن کنم که این کلام او قواعد مذهبش را نابود می‌کند و با تمام گذشتگان خود مخالفت می‌کند، چون ظاهر مذهب زیدیه روایت‌های اهل تأویل [چه فاسق و چه کافر] را پذیرفته‌اند و ادعا کرده‌اند که بر این اجماع صحابهسوجود دارد و این در کتاب‌های زیدیه آشکار و ظاهر است. و من در این جا هشت طرق اجماع از طرق امامان زیدیه و علماهایشان که معترض لازم می‌داند که روایت‌های آن‌ها را بپذیرد، نقل می‌کنم:

طریق اول: از امام منصور بالله عبدالله بن حمزه است، او در کتاب‌های «صفوة الاختیار» و «المذهب» ادعا کرده است که در این باره اجماع وجود دارد و در کتاب «الصفوة» با عبارت آشکار و در «المذهب» به آن اشاره کرده است.

طریق دوم: طریق امام یحیی بن حمزه است که در «انتصار» آن را در دو دفعه ذکر کرده‌، در کتاب اذان و در کتاب شهادات

طریق سوم: طریق قاضی زید بن محمد مؤلف «شرح التحریر» می‌باشد که آن را در «شرح التحریر» درکتاب شهادات ذکر کرده و امیرحسین در «التقریر» این روایت را از او نقل کرده است.

طریق چهارم: طریق فقیه عبدالله بن زید عنسی است که این را در کتاب «الدرالمنظومة» در اصول الفقه ذکر کرده است.

طریق پنجم: طریق شیخ ابی حسین بصری معتزلی است که در کتاب «المعتمد» [۹۹۱]در اصول فقه این را ذکر کرده است.

طریق ششم: طریق حاکم ابوسعید محسن بن کرامه معتزلی است که در کتاب «شرح العیون» ذکر کرده است.

طریق هفتم: طریق شیخ حسن بن محمد بن حسن رصامی زیدی است که این را نوه‌اش احمد بن محمد بن حسن را در کتاب «غررالحقائق» [۹۹۲]از او نقل کرده است.

طریق هشتم: طریق نوه حسن رصامی، احمد بن محمد رصامی است که در کتاب «جوهرة الأصول» آن را ذکر کرده است. و بعضی فقط ادعای اجماع را برای قبول کردن روایت کسانی که با تأویل فاسق شده‌اند کرده‌اند و بعضی از آن‌ها ادعای اجماع را برای قبول کردن روایت کسانی که با تأویل کافر شده‌اند نیز کرده‌اند، که عبارتند از: امام یحیی بن حمزه در «انتصار» با عبارتی صریح، و امام منصور در «المذهب» با اشاره، و عبدالله بن زید در «الدرر» با عبارتی صریح و قاضی زید در «الشرّح» نیز با عبارتی صریح.

و مؤیّد در «اللمع» [که منبع اصلی زیدیه است] درباره کفار تأویل می‌گوید: «بنابراین شهادت آن‌ها نزد اصحاب جایز است» این عبارت در کتاب «اللمع» و کتاب «التقریر» می‌باشد و این درباره شهادتی است که مهمتر از روایت می‌باشد، و سید ابوطالب در کتاب «اللمع» بیشتر از این می‌گوید: «تمام کسانی که قبل از آن‌ها بوده‌اند ادعای اجماع را بر این کرده‌اند» و این دلالت می‌کند کسانی که ادعای اجماع کرده‌اند تعداد زیادی از عماهای معتمد و دانشمندان بزرگ بوده‌اند، معترض بدین خاطر جرئت کرده به محدثین طعنه بزند چون گمان کرده که هیچکدام از علمای زیدیه و معتزله آن را جایز ندانسته‌اند، در حالی که علمای زیدیه اجماع کرده‌اند که مراسیل کسانی که مقبول بوده‌اند از کفار و فاسقینی که با تأویل کافر یا فاسق شده‌اند بپذیرند؛ و این رأی معترض باعث می‌شود آراء مجتهدان که آن‌ها را قبول دارد رد کند و به قول آن‌ها اعتماد نکند و بر خلاف آن‌ها اجماعی را منعقد کند و تقلید از آن‌ها را حرام بداند، و مانند این‌هایی که از مخالفت با اجماع لازم می‌آید.

[۹۹۱] (۲/۱۳۴). [۹۹۲] «غرر الحقائق من مسائل الفائق» که مؤلف در «العواصم» (۲/۳۳۱) از آن نام برده است.