دلیل دوم- اجتهاد متعذر و مشکل نیست:
معترض بر اهل سنت و طالبان حدیث در دشواری معرفت حدیث افراط کرده است، و بگونهای که گفته: این کار سخت یا غیرممکن است و مقتضی آن این است که او در غیرممکن بودن آن شک دارد و مطمئن نیست که در دایره ممکنات داخل شود، و ما توضیح [۲۱۸]دادیم که اجتهاد از فرایض دینی و شعایر اسلامی است و آن اصلیترین معارف دینی و ستون محکم آن است.
پس لازم است که مطمئن باشیم که غیرممکن نیست، چون کارهای غیرممکن انسان نمیتواند آن را انجام دهد، و اجتهاد و طلب حدیث هم شرعی و هم واجب است، و اگر خداوند آن را واجب کند و آن هم غیرممکن باشد ما را به چیزی مکلف کرده که نمیتوانیم آن را انجام بدهیم، و از این قول لازم میآید که تکلیف به چیزی شود که ما توانایی آن را نداریم و این گفته هم نزد تمام اهل مذاهب مردود است، اما معتزله و زیدیه معتقدند که هر کس آن را جایز بداند کافر و از دین اسلام خارج میشود.
مگر تعداد کمی از آنها، که میگویند: جایز دانستن آن بدعتی حرام و گناهی آشکار [۲۱۹]است، بخصوص مذهب زیدیه که جایز نمیدانند زمانه از عالم مجتهدی که جامع شروط امامت باشد خالی شود، پس براساس کدام مذاهب این رساله را بنا نهاده و این جهالت را بر کدام اسباب استوار کرده است؟
[۲۱۸] در (ی) و (س) بیّنت است و در (س) «ثبت» است. [۲۱۹] در مسأله (تکلیف به ما لا یطاق) تفصیل وجود دارد، و مقصود مؤلف در این جا (ما لا یطاق عادة) یعنی چیزهای که عادتاً توانایی آنها وجود نداشته باشد «موافقات» (۲/۱۱۹) و «شرح الکوکب» ک (۱/۴۸۴)، و «مجموع الفتاوی» (۸/۲۹۴ ـ و غیره) و «مذکرة الشنقیطی» (ص /۳۶).