گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابو القاسم صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

مذمت علم کلام و اهل او:

مذمت علم کلام و اهل او:

ب: شما «معترض» نادانی و جهل امامان اهل سنت را در این می‌دانید که کمتر به علوم مشغول بوده‌اند، و منظورت از علوم: علم «جدل» و تفکر در چیزهای ریز است، و و به چیزی جز ادعا در آن فهم نمی‌شود، لیکن استناد به این چیز اشتباه بزرگی است، و این چیزی که شما می‌گویید: پیامبران بزرگ و اولیاء و مقربان، و صحابه و تابعین، و بقیه صالحان، در آن مشارکت داشته‌اند، و اگر این طور است لازم می‌آید هر کسی از علم کلام بدور باشد و در اسلوب اهل جدل ممارست نکند گمراه و در نادانی و بلاهت بسر می‌برد.

و حسین بن قاسم بن علی العیانی «یکی از پیشوایان زیدیه» با همین شبهه گمراه شد، و از مذهب زیدیه بلکه تمام مذاهب اسلامی خارج شد، و ادعا می‌نمود که از پیامبرجبرتر است، و سخن وی از کلام خداوند سودمندتر است [۷۷۵]، و گروهی گمراه از زیدیه از وی تبعیت کردند، و پس از انتشار مذهبش منقرض شدند، و همین علت «آگاه بودن در علم کلام و جدل» باعث گمراهیش گردید، و با علم کلام و جدل با عالمان مناظره می‌نمود و می‌گفت: ثابت شده است که هر کس عالم‌تر است افضل‌تر است، و علم کلام افضل علوم است. سپس به یارانش طبق این دو مقدمه می‌گفت: از این لازم می‌آید که من از پیامبر افضل‌تر باشم، چون با علم کلام از پیامبر برتر هستم، و تألیفاتم شامل بر رد فلاسفه و مذاهب و آئین‌ها می‌باشد. و در قرآن همانند آن یافت نمی‌شود. پس تألیفاتم برای مسلمانان از قرآن سودمندتر است!!

پس اگر «معترض» چنین مذهبی را بر گزیده است. و می‌خواهد آن را زنده گرداند، و کفریات را تکمیل نماید، عجیب نیست به این شیوه محدثین و راویان را مسخره نماید، و اگر از آن مذهب مانند مسلمانان دوری ‌کند، و روش مؤمنان را برگزیند؛ برایش معلوم می‌شود: هر کس [در ترک علوم گذشتگان و مناقشات جدلیان] از پیامبران و صحابه، و تابعین، و بقیه صالحان پیروی نماید، شایسته احترام و ادب و نام نیکو است.

ای آدم‌های تیزهوش و زیرک، هم‌ اکنون چه کسی ابله است قضاوت کنید!؟ کسی که به دلایل بی‌ارزش استناد می‌کند، و می‌گوید: شناخت او از خداوند مانند شناخت جبرئیل است، بلکه حتی می‌گوید: خداوند از ذاتش بیشتر از او [نه کم و نه زیاد] نمی‌شناسد، یا کسی که به خداوند و فرشتگان و کتاب‌های آسمانی و پیامبران ایمان دارد، و به آداب دین مزین است، و در کنار گذاشتن تعمق و تفکر در دین و جدل جاهلانه به پیامبر اقتدا می‌کند؟

ج: نادانی و جهل از افعال خدا مانند طول و قصر و سیاهی و سفیدی، و حسن صدا و زیبایی همواره جماعتی زیاد از عالمان که نه قابل شمارش هستند و نه نسب و شهر آنان را به هم جمع کرده است از بحث در این باره پرهیز کرده‌اند، پس چنین سخنی نسبت به آنان از قبیل تهمت زدنی است که عادت آدم‌های ابله است.

و هر آدم منصفی می‌داند در هر طائفه بزرگی [که مرز و نسب و طبیعت آنان را گرد می‌آورد] آدم‌های زیرک و تنبل، و سخی و بخیل، و شجاع و ترسو، وجود دارد، و خداوند بت پرستانی که جاهلانه بت را پرستش می‌کردند چنین خطاب می‌کند:

﴿أَفَلَا تَعْقِلُونَ٤٤﴿وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ٢٢[البقرة:۲۲- ۴۴].

د: رساله «معترض» صراحتاً بر خودش و محیطی که در آن پرورش یافته است فریاد نادانی و بلاهت ندا می‌زند.

و اگر او اهل غوص در پیچیدگی‌ها بود، و دارای ذهن روان و استعداد درخشان بود، اثر آن در اسلوب‌هایش آشکار بود و پرده از روی آن برداشته می‌شد، پس خلوتگاهی بعد از بوسه‌زدن، و عطر خوشی پس از عروسی نیست. ای فلانی!! چه چیزی تو را واداشت تا مخالفین را به عیوبی که به آن موصوف هستید لکه‌دار کند؟!

[۷۷۵] «روایت شده است در آخر عمر عقلش را از دست داده بود، هیچ کسی از مسلمانان این‌طوری جسارت نورزیده‌اند، پس چگونه از یکی از امامان اهل بیت صادر می‌شود. به روایت از: سید محمد بن اسماعیل امیر/» می‌گویم: در کلام امیر چیزهای مخفی است.