پرهیزکاری مصنف و دوری از دنیا:
وقتی در این دید گوشهای از دنیا و ریاست وجود دارد، نفس خودش را سرزنش و ملامت کرد و از تمایل نفس بسوی دنیا جلوگیری کرد، و با تمام وجود به سوی خداوند روی آورد و مشغول عبادت و اذکار و شب زندهداری و روزه گرفتن و تربیت نفس شد، و نفس خود را مطیع پروردگار کرد، و با لگام زهد آن را کنترل کرد، و با افسار محکم آن را در میدان ورع به پیش برد، و با چوبه صبر آن را به پیش راند، و به خلوت پناه برد، و نفس خود را عادت داده بود به توکل و گرسنگی و گریهکردن و فروتنی و خشوع برای خداوند، و هیچ ریاضتی نمانده بود که او به آن عمل نکرده باشد و تمام راههای سلوک را پیمود.
و او کفشهایش را وصله میزد و برای خانوادهاش کار میکرد و کارها و حرفههای متعددی را متحمل شده بود مانند چوپانی و کارگری، و پشم خشن و زبر میپوشید، و فقط با یک تکه نان جوین بدون اینکه خورشتی با آن باشد افطار میکرد، و با این رفتار میخواست ریاضت [۸۲]روحی کند و نفس خود را کوچک شمارد و به آن مرتبه که میخواست برسد.
و این ابیات او/است «ابیاتی که قبلاً ذکر کردیم» که برای سید احمد بن یحیی بن مرتضی نوشته است و مسائلی [۸۳]درباره امامت و غیره برای او مطرح کرده و او در آن روز در «ثُلأ» [۸۴]بود و او جوابش را نداد، و به همین خاطر برای او این شعر را نوشت. (مضمون آن در ذیل ذکر میشود) بزرگان ما آیا سوال کردند جواب نمیخواهد و آیا سیلابی عظیم تشنگی تو را رفع نمیکند تا آخرش، و برای اینک کلام طولانی نشود آن را ذکر نکردم.
و از شعرهای لطیف و ظریف او درباره دوریاش از مردم اشعاری است که برای سید امام مهدی احمد بن یحیی بن مرتضی هادی مفضلی/بعد از دعوتش نوشته است.
من گوشهگیری میکنم و من را تنها بگذارید تا روح خود را ببینم که پروزا کرده و اوج گرفته و کفن پوشیده و قبل از مردن نفس خود را در خانهای یا در غارها دفن کنم.
تا آخرش، و برای اینکه کلام طولانی نشود آن را ذکر نکردم.
او/در ذکر آلبیت†این اشعار را سروده (مضمون آن در ذیل میآید)
آنها با وجود اینکه همه با هم این را انکار میکنند اما آنها نیاکان من هستند چون مذهب من بر منهج آنهاست.
و برای من کافیست اگر به خاطر آنها دشمنی از من انقیاد گیرد گلوی آن حسودان زخمی شود. و از جمله اشعاری که برای سید جمال الدین علی بن مؤید هادی نوشته است این شعر ذیل است (که مضمون آن در ذیل ذکر شده)
اگر بخواهم چشمان گریه میکنند در حالی که ایراد میگیرند و آتشهای قلبم را بر افروخته میکنم در حالی که نازک هستند.
تا آخرش و برای اینک کلام طولانی نشود آن را ذکر نکردم.
[۸۲] در نسخه (إذلال) است. [۸۳] در «تاریخ بنی وزیر» (ق /۳۷ ب) (از ۲۵ مسأله سؤال کرده بود). [۸۴] با ضمه، در منطقه یمن است «معجم البلدان» (۲/۸۲).