گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابو القاسم صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

آنچه که باعث کارهای خیر می‌شوند متفاوتند

آنچه که باعث کارهای خیر می‌شوند متفاوتند

وجه دوم: چیزی که باعث می‌شود انسان کارهای خوب انجام دهد و از کارهای بد پرهیز کند تنها این اعتقاد نیست که خداوند از گناهکاران عقاب می‌گیرد، بلکه شرم و حیایی که در درون انسان است مانع می‌شود انسان در مقابله کسی که این همه نعمت را به او بخشیده گناه کند، و به همین خاطر است اکثر انسان‌هایی که بر کارهای نیک محافظت می‌کند و از کارهای بد پرهیز می‌کند شرم و حیای زیادی نسبت به پروردگار دارند، اما مجرد اعتقاد یکی است و کم و زیاد نمی‌شود، و به همین خاطر مسائل تهدید ‌آمیز متفاوتند با وجود اینکه اعتقاد واحدی هم دارند، اما در نیک‌تباری و پرهیز از گناه و در شکر کردن نعمت با هم متفاوتند، و مراتب آن‌ها هم از جهت حیا از پروردگار مختلف است و به همین خاطر نزدیک‌ترین مخلوقات به خداوند کسانی هستند که از او بیشتر می‌ترسند و به او انس گرفته‌اند و بیشتر او را اطاعت می‌کنند.

و به همین خاطر انبیاء و اولیاء از خداوند بیشتر می‌ترسند و بهتر با او انس گرفته‌اند و مطیع‌ترند، و اکثر صالحان بخاطر خوف از عذاب و تمایل به پاداش خداوند را عبادت نمی‌کنند، و معتزله می‌گویند [۱۰۲۰]: اگر در عبادتش چنین نیتی کند عبادتش صحیح نیست، و بخاطر همین کفاری که معاد را انکار می‌کنند از مشرکان و فلاسفه با همدیگر متفاوتند، بعضی از آن‌ها در رذایل فرو رفته‌اند، و بعضی از آن‌ها دارای اخلاق‌های نیکو و پسندیده هستند، و در میان آن‌ها بزرگان و اتباع بودند، و در میانشان انسان‌های پست و مطیع بوده‌اند، به اندازه تفاوتی که در صبر کردن بر مشکلات و تحمل کردن کارهای پرمشقت داشته‌اند و درباره امثال آن‌ها گفته شده: «زن آزاده گرسنه می‌شود و از دو پستانش نمی‌خورد» [۱۰۲۱]و هند می‌گوید: آیا زن آزاده زنا می‌کند؟ [۱۰۲۲]و حاتم [۱۰۲۳]می‌گوید: اگر شکم و شرمگاهت را در اختیار او بگذارید به آن‌ها می‌رسد، اما بشدت ذم و سرزنش می‌شوید و تمام این‌ها بخاطر ترس از عقاب یا بخاطر پاداش نبوده‌اند، پس چگونه می‌گویید: کسی که از عقاب نترسد دروغ می‌گوید و مرتکب گناه می‌شود؟ این کلام کسی است که نیندیشد، و ما بالبداهة می‌دانیم که در میان مرجئه انسان‌های عابد و فروتن وجود داشته‌اند، و تعداد زیادی از ما اگر خوب فکر کنیم و انصاف داشته باشیم از جهت عبادت [نه از جهت عقیده] به آن‌ها نمی‌رسیم، چون کسی که بر عبادت‌های سخت صبر کند و شهوت را رها کند بدون اینکه از عقاب بترسد واقعاً فرد نیک‌تبار و بلند همتی است که از خداوند شرم و حیای زیادی کرده، وکسی که عبادت را بخاطر ترس از عذاب آتش انجام دهد؛ طبع او مانند طبع بندگان شرور فرومایه است و چه زیبا است این شعر ابودرید [۱۰۲۴]در این باره که می‌گوید:

ترجمه شعر: باید مرد آزاده‌ای که می‌ایستد و باز می‌دارد

و بنده‌ای که بدون عصا از چیزی خود را باز نمی‌دارد سرزنش کرد

و اکثر عاشقان دنیوی از فرمان محبوب خود سرپیچی نمی‌کنند و او را ناراحت نمی‌کنند هر چند نمی‌ترسند

به آن‌ها ضرری وارد شود، و به همین خاطر بعضی از ژرف‌ اندیشان در این باره می‌گویند:

تعریف‌هایی که از تو می‌کنم بخاطر اکرام است و تو هیچ قدرتی بر من نداری، اما محبتت وجودم را در بر گرفته [۱۰۲۵].

اگر این در ببین عاشقان دنیایی باشد: کسانی که ایمان داشته باشند محبت شدیدی به پروردگار دارند، و در حدیث مرفوع آمده که: پیامبر فرموده است: «بهترین عبد صهیب است، اگر از خداوند هم نترسد معصیت نمی‌کند» [۱۰۲۶]. و در این حدیث موعظه بزرگی برای اهل حق و معرفت وجود دارد، و چه زیبا گفته است این شاعر:

ترجمه شعر: معصیت پروردگار می‌کنید و اظهار می‌کنید که او را دوست دارید این محال است و چیز تازه و بدیعی است برای عقل

اگر حب آن را در دل داشتی او را طاعت می‌کردی

چون عاشق ازمحبوب خود اطاعت می‌کند [۱۰۲۷].

معترض گمان کرده کسی که در مقام خوف نباشد مطیع نیست و آن مسکین نفهمیده مقام محبت ما فوق مقام خوف است نزد عارفین، و به همین خاطر شیخ ابوعمر بن فارص [۱۰۲۸]می‌گوید: [و این کلام او چقدر برای اهل دل مفید است]

ادعای حب و دوستی مکن و ادعای غیر از آن را بکن

و با دوستی گمراه شدن را از خود دور کن

و طرف وصل را بهره خود کن دریغا! نمی‌شود

و در حالتی که زنده هستی اگر صادق باشی مرده‌ای

و به همین خاطر حکما می‌گویند: انسان اسیر بزرگترین چیزی می‌شود که در قلبش می‌باشد، و شکی نیست چیزی که محبوب باشد بیشتر در دل اثر می‌کند تا چیزی که ترسناک باشد، چون چیزی که ترسناک باشد بعضی اوقات دشمن انسان می‌شود اما چیزی که محبوب باشد اینگونه نیست و ابن فارص مفهوم این را به نظم در آورده و می‌گوید [۱۰۲۹]:

تو مقتول چیزی هستی که دوستش داری

در انتخاب کردن مواظب باش چه کسی را بر می‌گزینی

وجه سوم: می‌گوییم: چه سببی باعث شده که فقط مرجئه را ذکر می‌کنی؟ آیا بدین خاطر است چون آن‌ها جایز می‌دانند اهل کبائری که مسلمان هستند داخل بهشت بشوند، و جایز می‌دانند که آن‌ها از آتش دوزخ نجات یابند یا بدین خاطر است که آن‌ها گفته‌اند: قطعاً داخل بهشت می‌شوند؟ دومین آن‌ها: که قطعی بودن بهشت است ممنوع است، چون آن‌ها جایز می‌دانند صاحب گناه کبیره‌ای که مسلمان باشد در حالت کفر بمیرد، و از کسی که مرتکب گناه کبیره ای می‌شود می‌ترسند، چون احتمال دارد مرتکب کفری شود که بدون توبه بخشوده نشود، اما اولین آن‌ها: که جایز می‌دانستند اهل کبائری که مسلمان هستند داخل بهشت بشوند، گروه‌های دیگری هم هستند که چنین اعتقادی دارند، اما معتزله آن را به شرط توبه و استغفار جایز می‌دانند.

[۱۰۲۰] در پاورقی (ا) و (ی) این عبارت‌ها آمده‌اند: (در شرح این نحوی «منهاج») در باب صفت طلاة آمده از امام فخر رازی نقل شده که فرموده این عبارت صحیح نیست، و فقط به معتزله اختصاص ندارد. با خط قاضی علامه محمد بن عبدالملک/. [۱۰۲۱] «مجمع الأمثال» (۱/۲۵۱) و اولین کسی که این را گفت: حارث بن سلیل اسدی در جریانی که بحث شده. [۱۰۲۲] در بحث بیعت پیامبر جبا زنان ماست و ابن جریر در تفسیرش (۱۲/۷۴) و ابن مردویه در «الدرالمنثور» (۶/۳۱۲) از ابن عباسباین را روایت کرده‌اند و سعید بن منصور، و ابن سعد بن شعبی مرسل این را روایت کرده‌اند همانگونه که در «الدّرّ» (۶/۳۱۲) می‌باشد. و زیعلی در «تخریج احادیث کشاف» آن را ذکر کرده و درباره آن صحبت نکرده است! و همینطور حافظ در «کافی الشاف» (۴/۱۶۹). من هم می‌گویم: سند ابن جریر مسلس است با چند عوفی؛ از محمد بن سعد بن محمد تا عطیه عوفی، و آن‌ها ضعیف هستند یا درباره‌شان بحث وجود دارد. [۱۰۲۳] «دیوان او» (ص/۶۹). [۱۰۲۴] «دیوان او» (ص/۱۳۳). [۱۰۲۵] درمورد شاعر آن اختلاف وجود دارد، بعضی می‌گویند: شاعرش نصیب بن رباح اکبر است و بعضی می‌گویند: مجنون بن عامر. [۱۰۲۶] سخاوی در «المقاصد الحسنة» (ص/۴۴۹) می‌گوید: «در این کلام اصولیان و اصحاب معانی و عرب از حدیث عمر مشهورشده است،و بهاء سبکی می‌گوید: در هیچ کتابی آن را نیافته‌ام... سپس خط استادم را دیدم که نوشته بود آن را در «مشکل الحدیث» ابومحمد بن قتیبه یافته‌ام اما او اسنادش را ذکر نکرده است. [۱۰۲۷] این دو بیت از اشعار محمود بن حسن ورّاع است، که در حدود (۲۲۵) فوت کرده «بهجة المجالس» (۱/۳۹۵). [۱۰۲۸] «دیوانش» (ص/۲۹). [۱۰۲۹] «دیوانش» (ص/۹۰).