فائده دوم: بیان کلام اهل حدیث درباره فساق اهل تأویل:
فائده دوم: در بیان کلامهای امامان حدیث در این مورد است، آنها درباره فاسقان تأویل اقوالی را گفتهاند: (اول: آنها مانند کسانی که تصریح میکنند قبول نمیکنند، این از مالک روایت شده است) ابن صلاح [۹۹۳]میگوید: «این از آنچه که شایع است در بین امامان حدیث دور است، چون کتابهای آنها آکنده از روایتهای بدعت آوری که برای آن داعی نبوده میباشد» همانگونه که خواهد آمد.
قول دوم: این است که اگر برای کمک کردن مذهبش دروغ را جایز بداند، پذیرفته نمیشود وإلا پذیرفته میشود، و این مذهب احمد است، همانگونه که خطیب میگوید..
ابن صلاح میگوید [۹۹۴]: و این مذهب بیشتر یا اکثر آنهاست، که این بهترین آراء میباشد.
و ابن حبان میگوید: «این رأی تمام امامان ما است و مخالف برای آن ندیدهام» و بعضی از اصحاب شافعی از دیگر اصحاب شافعی نقل کردهاند که آنها در این باره اختلاف نداشتهاند [۹۹۵].
اما کسانی که با تأویل کافر شدهاند، کسانی که آنها را کافر نداند حکمشان مانند آنچه که گذشت میباشد و اما کسانی که آنها را کافر میدانند؛ زین الدین ابن عراقی از حافظ خطیب بغدادی شافعی نقل کرده که او هم از جماعتی از اهل نقل و متکلمین روایت کرده که آنها را پذیرفتهاند روایت اهل تأویل هر چند گفته باشند که آنها کافر هستند، و زید الدین میگوید: صاحب «المحصول» این را پذیرفته است.
من هم میگویم: جمهور آنها روایت کافری که با تأویل کافر شده را رد کردهاند، و زیدالدین میگوید: سیف الدین آمدی این را از اکثر علما نقل کرده است، و ابو عمرو ابن حاجب را تأیید کرده است.
مؤلف «محصول» [۹۹۶]میگوید: «آنچه که صحیح میباشد این است که اگر معتقد بود دروغ حرام است روایت او را میپذیریم و إلا نمیپذیریم، چون اگر معتقد باشد که دروغ حرام است مانع دورغ او میشود»
[۹۹۳] علوم الحدیث (ص/۲۹۹-۳۰۰). [۹۹۴] آنچه که در علوم حدیث (ص/۲۹۹) میباشد خلاف این است، چون در آن میگوید: در بین آنها اختلاف وجود دارد درباره پذیرفتن روایت مبتدعی که به بدئت خود دعوت نکند، اما کسی که داعی به بدعت باشد اتقاق دارند که روایت او پذیرفته نمیشود. [۹۹۵] شرح المفید (ص/۱۶۲). [۹۹۶] (۲/۱۹۵).