فصل اول
فقهاء نمیگویند: کسانی که علیه سلطان ستمگر قیام کردهاند ستمگر و طغیانگر هستند، و این از گفتار آنان پدیدار است، و دلایلی بر آن وجود دارد:
الف: امام نووی در «الروضة» [۸۳۰]میگوید: «باغی در اصطلاح علماء: کسی است که مخالفت پیشوای عادل نماید، و از اطاعت او با انجام ندادن وظیفهاش خارج میشود، و این نص در موضع نزاع است. و این را از تمام علما بصورت اطلاق و استغراق روایت کرده است، و کسی را جدا نکرده است.
ج: بحث قیام بر علیه پیشوایان ستمگر در نزد آنان از مسائل ظنی فرعی است که مخالف در آن گناهکار نمیشود، و شافعیه در جواز آن دو وجه معروف دارند، نووی در «الروضة» [۸۳۱]و شیخ صلاح الدین علائی در «مجموع المذهب في قواعد المذهب» [۸۳۲]آن را ذکر کردهاند، و بیشتر از یک نفر آن را روایت کردهاند، و معلوم است اگر مانند نوشیدن «مسکرات» بصورت قطعی حرام بود، در آن دو قول نداشتند.
ث: ذهبی کتاب «میزان الاعتدال» را نوشت، و عهد و شرط کرد هر کسی را که از راویان حدیث دربارهاش چه بد یا خوب سخن گفتهاند ذکر نماید، و میگوید: این را بخاطر این انجام دادم تا بر کتاب اشکالات و کوتاهی وارد نشود» [۸۳۳]ولی ذهبی با وجود اینکه زید بن علیساز «رجال حدیث» میباشد در کتابش او را ذکر نکرده است، در حالی که خیلی به ندرت نام کسی از کتابش افتاده باشد، تا جای که سفیان ثوری، ویس القرنی، جعفر صادق، یحیی بن معین، ابو حنیفه، علی بن مدینی، و غیره را ذکر کرده است، و بدین خاطر آنان را ذکر کرد چون خیلی به ندرت کسی از سخن دیگران بد یا خوب محفوظ مانده باشد، پس وقتی که زید بن علی را ذکر نمیکند نشانه این است که ایشان انسان بزرگواری بوده است، و ذهبی با آگاهی وسیعی که داشته است نتوانسته است اشکالی از او بگیرد.
و روشنتر از این: ذهبی در کتاب «الکاشف» [۸۳۴]میگوید: زید شهید شده است و این در موقع مناقشه نص است، چون «باغی» به اجماع شهید نیست.
[۸۳۰] ۱۰/۵۰. [۸۳۱] ۱۰/۵۰. [۸۳۲] «المیزان» » (۱/۲). [۸۳۳] شرح حال آن در برخی نسخههای «المیزان» اخیر وجود دارد. [۸۳۴] ۱/۳۴۱.