احادیث مروان
و احادیث مروان در کتابهای صحیح روایاتی مشهور از راویان موثّق است، و در اینجا عروه بن زبیر میگوید:
با وجود اینکه روایات مروان بسیار کم است لیکن در روایت حدیث متهم نیست و از جمله آن حدیث: قصه حدیبیه، و حدیث وفد هوازن، و قصه سهیل بن عمرو است، بخاری همه این روایات را از او در کتابش روایت کرده است [۶۸۹]، و آن را مقرون به روایت از مسور بن مخرمه کرده است، و همراه با آن این روایت در نزد محدثین مشهور است و مورخین بر آن تواتر دارند.
و از جمله: سبب نزول در آیه: ﴿غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ﴾و قبیصه بن ذؤیب نیز آن را روایت کرده است. و از جمله: قرائت سوره اعراف در نماز مغرب توسط پیامبر جاست، و این حدیث با سندی صحیح از عائشه در سنن نسائی نیز روایت شده است [۶۹۰].
و از جمله: روایت موقوف از عثمان در فضل زبیر است، و این روایت اشکالی ندارد زیرا علماء در احادیث فضائل چشمپوشی کردهاند.
و از جمله: قصه اختلاف عثمان و علیبدر متعه حجّ است، و این قصه از غیر مروان نیز مشهور است.
و از جمله: حدیث او در نماز خوف است، و عروه بن زبیر نیز آن را روایت کرده است.
خلاصه: از مروان در صحاح سته جز از شش نفر روایت نشده است که عبارتند از: ۱- علی ۲- عثمان ۳- زیدبن ثابت ۴- ابوهریره ۵- بسرة بنت صفوان ۶- عبد الرحمن بن اسود، و تمام کسانی که مروان از آنان روایت کرده است بجز عبدالرحمن بن اسود را در اینجا ذکر کردهام، متأسفانه در هنگام نوشتن این کتاب به راوی از وی دسترسی پیدا نکردم، زیرا از محدّثین دور بودم و به تألیفات مفصل آنان دسترسی پیدا نکردم، و انشاءالله اگر مرگ فرا نرسد آن را ملحق خواهم کرد، و اگر مرگ اجازه نداد کسی که آن را انجام دهد بر من منّت نهاده است [۶۹۱].
و اما قول مروان درباره عبدالرحمن بن ابی بکر:
که این آیه درباره او نازل شده است:
﴿وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا﴾[الأحقاف: ۱۷].
«کسی که به پدر و مادرش میگوید: وای بر شما!».
فکر میکنم بخاری آن را به عنوان توضیح «فرموده عائشه برعلیه مروان [۶۹۲]» ذکر کرده است، و اگر این طور نباشد حدیث مرسل است زیرا بخاری تصریح میکند که مروان پیامبر جرا مشاهده نکرده است، و همراه با آن حکمی شرعی در زیر این حدیث قرار نمیگیرد، و اما با فرض صحت حدیث آسیب و ضرری به عبدالرحمن بن صدیقبنمیرساند زیرا بدون تردید در آن هنگام مشرک بود، لیکن پس از آن ایمان آورد، و اسلام و ایمان ما قبلش را پاک میکند، و صحابههای بزرگوار پیش از اسلام رفتارهای بسیار ناشایستی انجام دادند و نیازی به ذکر آن نیست، و در واقع این از رفتارهای ناشایست مروان است.
آگاه باشید تا معلوم نشود که محدثین در حلال و حرام حدیثی از مروان روایت کردهاند و حکم به صحت آن نمودهاند درست نیست بر آنان اعتراض کنیم و در این باره در صحاح سته و بقیه کتابهای حدیثی روایتی از وی نشده است، و پس از اطلاع تنها از نظر اینکه محدثین مخالف قواعدشان رفتار کردهاند بر آنان اعتراض وارد میشود، و امّا مخالفت اجماع: بخاطر دلیلی که در جای خود ذکر شده است: با این چیز صحیح نیست بر آنان اعتراض وارد شود.
[۶۸۹] فتح الباری (۷/۵۰۹). [۶۹۰] سنن نسائی (۲/۱۷۰). [۶۹۱] خداوند مصنّف را بیامرزد، نمیدانم آیا پیش از مرگ آن را انجام داده است یا نه؟ لیکن آن را به صورت کامل در «العواصم» (۳/۲۵۰-۲۵۱) ذکر کرده است و میگوید: «و از جمله آن حدیث «إن من الشعر حکمة» بخاری، و ابوداود، و ابن ماجه آن را از طریق مروان از عبدالرحمن بن اسود، از ابی بن کعب روایت کردهاند، و یزید بن هارون، و ولید بن محمد موقری از ابراهیم بن سعد از زهری از ابوبکر بن عبدالرحمن از عبدالرحمن بن اسود با اسقاط نام مروان روایت کردهاند، و ظاهرا ابوبکر آن را از مروان و عبدالرحمن بن اسود استماع کرده است، زیرا وی به تزلیس موصوف نیست، و در زبان عبدالرحمن بن اسود بوده است، چون در زمان عمرسبدنیا آمده است، و از عائشه و ابوهریره نیز روایت شده است، پس اسناد آن بدون احتیاج به مروان صحیح است. و با وجود آن حدیث از لحاظ معنا ضرورتا صحیح است، و همانند آن در «سنن ترمذی» از ابن مسعود، و در «سنن ابی داود» و «ترمذی» از ابن عباس وجود دارد «الأصل». [۶۹۲] فتح الباری (۸/۴۳۹).