گلزارهای شاداب در دفاع از سنت ابو القاسم صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

معتزله در انتخاب اصلح دو گروه هستند

معتزله در انتخاب اصلح دو گروه هستند

اگر گفته شود: مرجیء معتقد است کسی که مسلمان باشد و بمیرد در حالی که بر فسقش مصّر باشد خداوند او را تعذیب نمی‌دهد، و معتزله و اهل سنت به چنین چیزی معتقد نیستند.

من هم می‌گویم: این مسلم است؛ اما آن‌ها نمی‌گویند: حتما در حالت مسلمان بودن می‌میرد همانگونه که معتزله نمی‌گویند: قطعاً در حالتی که توبه کرده می‌میرد، بلکه این اشکال بر معتزله و مرجئه وارد نمی‌شود، چون معتزله دو گروه هستند:

گروه اول: می‌گویند: هر کس زمانی را سپری کند که در آن تمام تکالیف خود را انجام دهد فهمیده می‌شود که اهل بهشت است، چون خداوند اگر می‌دانست در حالتی می‌میرد که مستحق عذاب است، برای او زشت بود آن را در دنیا باقی بگذارد، وبر او واجب بود او را در آن وقتی که عبادت می‌کرد بمیراند. و این کلام کسانی است که می‌گویند: آنچه اصلح است بر خداوند واجب است.

مانند ابو القاسم کعبی امام بغداد و کسانی که از او تبعیت کرده‌اند، و این اشکال بیشتر بر این گروه وارد می‌گردد تا مرجئه، چون این گروه جایز می‌دانند که مکلف در بعضی اوقات تمام تکالیف آن وقت را انجام دهد و مکلف باید مطلع باشد که آن را انجام داد، و در چنین حالتی قطعاً گفته می‌شود: که اهل بهشت است.

و اما گروه دوم: کسانی هستند که بر خداوند واجب نمی‌دانند که اصلح را برای بندگانش در نظر بگیرد بلکه بر خداوند واجب می‌دانند به گناهکار فرصت دهد تا از گناهش توبه کند، و شیخ معتزله ابوعلی جبائی و اصحابش به این معتقدند، وابوقاسم کعبی [نیز] با او موافقت کرده، اگر آنچه معترض ذکر کرده درباره مرجئه بر دروغ در حدیث دلالت کند، مذاهب معتزله هم بر چنین چیزی دلالت می‌کند، چون کسی که معتقد است بر خداوند واجب است اصلح را برای بندگانش درنظر بگیرد می‌گوید: گناه به من ضرری وارد نمی‌کند چون می‌دانم به سبب عبادتی که روزی یا ساعتی یا لحظه‌ای برای خداوند کرده‌ام از اهل بهشت هستم، و کسی که به این معتقد نیست می‌گوید: من مرتکب این گناه می‌شوم و بعداً از آن توبه می‌کنم، و من از مرگ ناگهانی که فرصت توبه نداشته باشم نمی‌ترسم.

اما مرتکب شدن گناه بر حسب اعتقاد نیست، بلکه بر حسب طبع بلندی و شهامت نفس است، همانگونه که در وجه اول آن را ذکر کردیم، اگر سبب عصیان تجویز نجات از عذاب پروردگار باشد؛ یا بخاطر توکل بر توبه یا بخاطر توکل بر رحمت، هیچکدام از گروه‌های اسلامی رانمی‌یابی که مجروح نباشد، و بنابراین عادل کسی است که معتقد باشد توبه پذیرفته نمی‌شود و خطا و اشتباه هم بخشوده نمی‌شود، در حالی که هر کس این عقیده را داشته باشد به اجماع مسلمانان کافر است.

وجه چهارم: اگر کسی معتقد باشد خداوند با فضیلت و بزرگواریش تمام گناهان مسلمانان را بدون توبه می‌بخشاید از آن که دروغ به خداوند نسبت دهد و مرتکب تمام گناهان شود لازم نمی‌آید و دلیل آن این است: اگر عبدی معتقد باشد که سیدش اهل صبر و بخشش است، بر این دلالت نمی‌کند که آن عبد نافرمانی باشد و به سیدش دروغ نسبت دهد، بلکه بعضی اوقات بهترین اکرام را از او می‌گیرد و کاملاً مطیع او می‌شود، با وجود اینکه معتقد است سیدش اهل صبر و بخشش است و از عقابش در امان است، چون محبت او بر درونش چیره شده و نزد او مرتبه والای پیدا کرده است، و همین‌گونه است رفتاری که مردم با برادرانشان و اهل صبر و بخشش می‌کنند، و چندها انسان مهیب و ترسناکی هستند که از آن‌ها تبعیت نمی‌شود و تنبیه آن‌ها بخاطر بغض و اخلاق بد تحمل می‌شود! و چندها انسان کریم و حلیمی هستند که از آن‌ها تبعیت می‌شود و مال و جان بخاطر اطاعت از آن‌ها فنا می‌شود! پس معترض از کجا فهمیده مرجئه [بخاطر اینکه معتقدند خداوند اهل اسلام را می‌آمرزد] به عظمت پروردگار اهانت کرده‌اند و در گناه غوطه‌ور شده‌اند و عادت کرده‌اند به خدا و پیامبرشجدروغ نسبت دهند؟

و ما انسان‌های صالح را می‌بینیم که اعمال خود را با امید اضافه می‌کنند، و با خوف اعمال خود را کاهش و در آن سست می‌شوند و این نزد اهل ذوق معروف است، و این دو بیت را بخاطر همین سروده‌اند.

ترجمه بیت: چهره تو برای آن زن نوری است که از آن استفاده می‌کند

و دست‌های تو او را باز می‌دارند

و سخنانی دارد در یاد تو مانع خواب

و غذا خوردنش می‌شوند