دو فن مبهم از فنون علوم الحدیث
فن اول: علم شناخت «طریق الحدیث» است، این فن بسیار گستردهای است و زیدیه در این زمینه تألیفی ندارند، و جماعتی از صاحبان مسانید و صحاح و سنن از محدثین در این باره کتاب نوشتهاند، و ما سرخسی [۵۴۴]کتاب «المسند الکبیر» در سیصد جلد بزرگ [۵۴۵]در این باره نوشته است، و حافظان احادیث احکام را از آن کتابهای بزرگ جمع آوری کردهاند، و راه شناخت «وجوه ترجیح» را به آسانترین شیوه توضیح دادهاند.
فن دوم: علم «جرح و تعدیل» است، و با این علم درجات راویان معتبر و ضعیف شناخته میشود، و ترجیح حدیث برخی از راویان بر غیره بدون آگاهی از این علم ممکن نیست، و این علم بسیار گستردهای است و حافظان کتابهای مفصلی در این باره تألیف کردهاند، و فلکی [۵۴۶]کتابی در هزار جلد این درباره تألیف نموده است [۵۴۷]، و پس از وی حافظان همچنان آن را تلخیص و مختصر کردهاند تا به پنج جلد و یا نزدیک به آن رسیده است، و قطعاً زیدیه در این باره تألیفی ندارند.
و اینها علومی نایاب هستند و هر کدام از مجتهدین که به آن باور دارند باید حتماً از آن آگاهی داشته باشند. پس کلام معترض که گفت: (واجب است در علوم الحدیث به امامان زیدیه مراجعه شود) بلاهت و ساده لوحانه است، و بیخبر است بیشتر کسانی که ذکر کرد باید مجتهد به آنان مراجعه کند، و سخن معترض مانند این است که کسی بگوید: باید در علم پزشکی به احادیث پیامبر و آثار صحابه مراجعه شود، و جایز نیست به علوم دیگری مراجعه شود، و یا بگوید: باید در علم ادبیات به پارسایان و بزرگان اهل ریاضت مراجعه شود.
امام الحرمین میگوید [۵۴۸]: درست نیست هیچ کس به پیروی از مذهب یکی از اصحاب پیامبر ملزم شود، شارح «برهان» میگوید [۵۴۹]: علت آن این است که صحابه نصوصی بر آن مسائل ندارند تا مانند فقها برای پیروان مذهبش اکتفا کند و همچنین امامان زیدیه در «علوم الحدیث» تألیفی ندارند تا برای مجتهدین کفایت کند، پس چرا «معترض» محدثین را نکوهش و سرزنش میکند (کسانی که علوم الحدیث را تألیف کردهاند در حالی که دیگران چنین کاری نکردهاند)، و این واقعیتی است هر کس ذرهای دانش داشته باشد به آن واقف است، و معترض تنها بخاطر بیانصافی و محبت گمراهی محدثین را نکوهش و سرزنش میکند و شاعر چه قدر زیبا سروده است:
ترجمه شعر: ای بیپدر و مادران آنان را نکوهش و سرزنش نکنید
و گرنه جایگاهی که آنان مسدود و پر کردهاند شما مسدود کنید [۵۵۰].
[۵۴۴] او حافظ بزرگ ابو علی، حسین بن محمد بن احمد ما سرخسی نیشابوی (ت ۳۶۵ ه) است. تاریخ الإسلام (وفیات ۳۶۵ ه) و السیر (۱۶/۲۸۷) و الانساب (۵/۱۷۱). [۵۴۵] حاکم میگوید: بصورت تخمینی مسند او با خط نوشتاری بیشتر از سه هزار جزء است ذهبی میگوید: به نظر من هیچ مسندی بزرگتر از آن تألیف نشده است «السیر» (۱۶/۲۸۹). [۵۴۶] او: حافظ علی بن حسین بن احمد، همدانی، ابو الفضل است، و معروف به فلکی است (ت، ۴۲۷ ه) السیر (۱۷/۵۰۲) و الانساب (۴/۳۹۹). [۵۴۷] در نام کتاب اختلاف هست: برخی میگویند: «المنتهی فی معرفة الرجال» و برخی میگویند: «منتهی الکمال فی معرفة الرجال» نام دارد، و غیره. [۵۴۸] البرهان (۲/۱۳۵۲). [۵۴۹] و جماعتی آن شرح کردهاند، و مالکیه به شرح آن توجه خاصی کردهاند، «البحر المحیط» (۱/۸). [۵۵۰] دیوان حطیئه (ص / ۵۲).