۱۱- باب مجاهدت و تلاش
قا الله تعالی: ﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٦٩﴾[العنكبوت: ۶۹] .
خداوند میفرماید: «آنانی که در راه ما جهاد کردند همانا آنها را به راههای هدایت مان رهنمونی میکنیم و هر آئینه خداوند با نیکو کاران است».
و قال تعالی: ﴿وَٱعۡبُدۡ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأۡتِيَكَ ٱلۡيَقِينُ ٩٩﴾[الحجر: ۹۹] .
و هم میفرماید: «پرستش و عبادت کن خدایت را تا مرگت فرا رسد».
و قال تعالی: ﴿وَٱذۡكُرِ ٱسۡمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلۡ إِلَيۡهِ تَبۡتِيلٗا ٨﴾[المزمل: ۸] .
و نیز میفرماید: «اسم پروردگارت را یاد نموده و برای عبادت او از هر جهت گسسته شده و به وی متوجه شو».
و قال تعالی: ﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ ٧﴾[الزلزلة: ۷] .
و میفرماید: «هر کس باندازهء یک ذرهء کوچک عمل خیر انجام دهد پاداشش را مییابد».
و قال تعالی: ﴿وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكُم مِّنۡ خَيۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَيۡرٗا وَأَعۡظَمَ أَجۡرٗا﴾[المزمل: ۲۰] .
و در جای دیگر میفرماید: «آنچه برای خویش پیش میفرستید آن را در نزد خداوند مییابید، آن بهتر است و اجر آن فزونتر».
و قال تعالی: ﴿وَمَا تُنفِقُواْ مِنۡ خَيۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِيمٌ﴾[البقرة: ۲۷۳] .
و نیز میفرماید: «آنچه از خیر نفقه میکنید همانا خداوند به آن دانا است».
والآيات في الباب كثيرة معلومة .
و أما الاحادیث:
احادیثی که در این مورد روایت شده بقرار ذیل است:
۹۵- «فالأَول: عن أبي هريرة س. قال قال رسول اللَّه ج: «إِنَّ اللَّه تعالى قال: منْ عادى لي وليًّاً. فقدْ آذنتهُ بالْحرْب. وما تقرَّبَ إِلَيَ عبْدِي بِشْيءٍ أَحبَّ إِلَيَ مِمَّا افْتَرَضْت عليْهِ: وما يَزالُ عبدي يتقرَّبُ إِلى بالنَّوافِل حَتَّى أُحِبَّه، فَإِذا أَحبَبْتُه كُنْتُ سمعهُ الَّذي يسْمعُ به، وبَصره الذي يُبصِرُ بِهِ، ويدَهُ التي يَبْطِش بِهَا، ورِجلَهُ التي يمْشِي بها، وَإِنْ سأَلنِي أَعْطيْتَه، ولَئِنِ اسْتَعَاذَنِي لأُعِيذَّنه»» رواه البخاری.
۹۵- «از ابو هریره سروایت شده که:
رسول الله ج فرمود: خداوند میفرماید: کسی که با دوستم دشمنی کند با او اعلان جنگ میکنم. از وسائلی که بنده ام به من تقرب و نزدیکی میجوید، آنچه بر وی فرض کرده ام به من محبوبتر است. بنده ام همیشه بوسیلهء نوافل به من تقرب میجوید، تا اینکه او را دوست میدارم. چون وی را دوست داشتم من شنوائیاش میشوم که بدان میشنود، و بینائیاش که بدان میبیند، و دستی که بدان چنگ میزند، و پاییکه بدان میرود واگر از من چیزی بطلبد به وی میدهم و اگر به من پناه جوید، به وی پناه میدهم».
ش: حافظ بن حجر در فتح الباری ۱۱/۲۹۵ میگوید: اینها مثلهایست و معنایش این است که خداوند برای بندهاش در اعمالی که بوسیلهء این اعضاء انجام میدهد توفیق عنایت میکند، و او را به اعمال علاقمند میسازد، بنحوی که اعضای او را برایش حفظ نموده گوش او را از شنیدن لهو، چشمش را از دیدن منهیات، و دست او را از چنگ زدن به معاصی، و پای او را از دویدن بدنبال باطل باز میدارد.
و هم گفته که مراد از این تعبیرات سرعت اجابت دعاء و کامرانی در رسیدن به هدف است، زیرا تلاشهای انسان بوسیلهء این اعضاء انجام میشود. (مترجم)
۹۶- «الثاني: عن أَنس س عن النبي ج فيمَا يرْوِيهِ عنْ ربهِ عزَّ وجَلَّ قال: «إِذَا تقرب الْعبْدُ إِليَّ شِبْراً تَقرَّبْتُ إِلَيْهِ ذِراعاً، وإِذَا تقرَّب إِلَيَّ ذراعاً تقرَّبْتُ منه باعاً، وإِذا أَتانِي يَمْشِي أَتيْتُهُ هرْوَلَة»» رواه البخاری.
۹۶- «از انس ساز پیامبر جاز آنچه که از پروردگارش روایت میکرد، نقل میکند که فرمود:
هرگاه بنده ام یک وجب به من تقرب جوید، من یک گز به وی نزدیک میگردم و چون یک گز به من تقرب جوید من یک باع (اندازهء کردن هر دو دست{به اصطلاح خود مانی بدخشان: قلاچ}) به وی نزدیک میشوم و هرگاه به آهستگی سویم آید، بطرف او میدوم».
ش: این از باب تمثیل از هر دو طرف است و معنایش این است که آنکه طاعتی انجام دهد هر چند کم باشد من با چندین برابر ثواب با او روبرو میشوم، و هر اندازه طاعتش فزونی یابد ثوابم فزونی مییابد و هر گاه او با تأنی به انجام طاعات بپردازد، ثوابم به سرعت او را در مییابد. فتح الباری ۱۳/ ۴۲۷ – ۴۲۹. مترجم
۹۷- «الثالث: عن ابن عباس س قال: قال رسول اللَّه ج: «نِعْمتانِ مغبونٌ فيهما كثير من الناس: الصحة والفراغ»» رواه مسلم.
۹۷- «از ابن عباس لروایت است که:
رسول الله جفرمود: دو نعمت است که بسیاری مردم از آن استفادهء درست نمینمایند،تندرستی و آسودگی از کار».
ش: مغبون فیهما: غبن خریداری به چند برابر قیمت یا فروش به کمتر از مثل است.
پیامبر جمکلف را به تاجر، و صحت بدن و فراغ را به رأس المال تشبیه نمودهاند. زیرا این دو از اسباب فائده و مقدمات رسیدن به کامیابی بشمار میرود، پس آنکه ازین دو نعمت استفاده نموده و دستورات خدایش را عملی کند، سود میبرد و آنکه سرمایه و رأس المال خویش را ضایع کند، وقتی پشیمان میشود که پشیمانی سودی ندارد. مترجم
۹۸- «الرابع: عن عائشة ل أَنَّ النَّبِيَّ ج كَان يقُومُ مِنَ اللَّيْلِ حتَّى تتَفطَرَ قَدمَاهُ، فَقُلْتُ لَهُ، لِمْ تصنعُ هذا يا رسولَ اللَّهِ، وقدْ غفَرَ اللَّه لَكَ مَا تقدَّمَ مِنْ ذَنبِكَ وما تأخَّرَ؟ قال: «أَفَلاَ أُحِبُّ أَنْ أكُونَ عبْداً شكُوراً؟»» متفقٌ عليه. هذا لفظ البخاري، ونحوه في الصحيحين من رواية المُغيرة بن شُعْبَةَ.
۹۸- «از عایشه لروایت است که:
آنحضرت جشب زنده داری میکردند بحدی که پاهایشان متورم میشد. از اینرو بر ایشان گفتم: چرا یا رسول الله این کار را میکنید، در حالیکه خداوند گناه گذشته و آینده ات را بخشیده!
فرمود: آیا دوست نداشته باشم که بندهء شکر گزاری باشم؟».
ش: منظور این نیست که پیامبران گناه میکنند، زیرا آنان از کبائر وگناهان صغیرهء که از رذائل است معصوماند، بلکه عملشان بعنوان وفائی در برابر عظمت خداوند است، زیرا توافر نعمتها برای آنکه دارای مقامی رفیع است بیش از دیگران است و حقوق هم بر او برین منوال زیاد است، و چون عجز لازم میآید غفران از این سبب میباشد. (مترجم)
۹۹- «الخامس: عن عائشة ل أنها قالت: «كان رسولُ اللَّه ج إذَا دَخَلَ الْعشْرُ أحيا اللَّيْلَ، وأيقظ أهْلهْ، وجدَّ وشَدَّ المِئْزَرَ»» متفقٌ علیه.
۹۹- «و هم از عایشه لروایت میکند که:
چون دههء اخیر رمضان فرا میرسید رسول الله ج شب زنده داری نموده و خانوادهاش را بیدار مینمود و کوشش نموده و ازاربند خویش را محکم مینمود. یعنی از زنان دوری میگزید».
۱۰۰- «السادس: عن أبي هريرة س قال: قال رسولُ اللَّه ج: «المُؤمِن الْقَوِيُّ خيرٌ وَأَحبُّ إِلى اللَّهِ مِنَ المُؤْمِنِ الضَّعِيفِ وفي كُلٍّ خيْرٌ. احْرِصْ عَلَى مَا ينْفَعُكَ، واسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَلاَ تَعْجَزْ. وإنْ أصابَك شيءٌ فلاَ تقلْ: لَوْ أَنِّي فَعلْتُ كانَ كَذَا وَكذَا، وَلَكِنْ قُلْ: قدَّرَ اللَّهُ، ومَا شَاءَ فَعَلَ، فَإِنَّ لَوْ تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَان»». رواه مسلم.
۱۰۰- «از ابو هریره سروایت است که:
رسول الله ج فرمود: در نزد خدا مؤمن قوی و نیرومند از مؤمن ضعیف بهتر و محبوبتر است، و در هر کدامشان خیر وجود دارد. تلاش کن و حریص باش بدانچه برایت نفع میرساند، و از خداوند یاری خواسته و ناتوان مشو. هرگاه ترا چیزی برسد، مگو اگر من چنین میکردم چنین وچنان میشد، ولی بگو خدا مقدر ساخته بود و آنچه خداوند بخواهد انجام میدهد. زیرا کلمهء "اگر" دروازهء وسوسهء شیطان را باز میکند».
ش: گفتهاند اگر در برابر معارضه با قدر باشد مطلقاً حرام است یا با اعتقاد به اینکه اگر آن مانع برداشته شد بر خلاف آنچه مقدر بود واقع میشد..
۱۰۱- «السابع: عنه أَنَّ رسول اللَّه ج قال: «حُجِبتِ النَّارُ بِالشَّهَواتِ، وحُجِبتْ الْجَنَّةُ بَالـمكَارِهِ»» متفقٌ علیه.
وفي رواية لـمسلم: ««حُفَّت» بَدلَ «حُجِبتْ» وهو بمعناهُ: أيْ: بينهُ وبيْنَهَا هَذا الحجابُ، فإذا فعلَهُ دخَلها».
۱۰۱- «از ابو هریره سروایت است که:
رسول الله ج فرمود: دوزخ به شهوات و آرزوها و بهشت به سختیها پوشانده شده است و در روایتی عوض حجبت، حفت آمده و معنای هر دو یکیست».
۱۰۲- «الثامن: عن أبي عبد اللَّه حُذَيْفةَ بن اليمانِ، ب، قال: صَلَّيْتُ مع النَّبِيِّ ج ذَاتَ ليَْلَةٍ، فَافَتَتَحَ الْبقرة، فقُلْت يرْكَعُ عِندَ المائة، ثُمَّ مضى، فَقُلْت يُصلِّي بِهَا في رَكْعةٍ، فَمَضَى.
فَقُلْت يَرْكَع بهَا، ثمَّ افْتتَح النِّسَاءَ، فَقَرأَهَا، ثمَّ افْتتح آلَ عِمْرانَ فَقَرَأَهَا، يَقْرُأُ مُتَرَسِّلاً إذَا مرَّ بِآيَةٍ فِيها تَسْبِيحٌ سَبَّحَ، وإِذَا مَرَّ بِسْؤالٍ سَأل، وإذَا مَرَّ بِتَعَوذٍ تَعَوَّذَ، ثم ركع فَجعل يقُول: «سُبحانَ رَبِّيَ الْعظِيمِ» فَكَانَ ركُوعُه نحْوا مِنْ قِيامِهِ ثُمَّ قَالَ: «سمِع اللَّهُ لِمن حمِدَه، ربَّنا لك الْحمدُ» ثُم قَام قِياماً طوِيلاً قَريباً مِمَّا ركَع، ثُمَّ سَجَدَ فَقالَ: «سبحان رَبِّيَ الأعلَى» فَكَانَ سُجُوده قَرِيباً مِنْ قِيامِهِ»».رواه مسلم.
۱۰۲- «از ابو عبد الله حذیفه بن الیمان لروایت است که گفت:
شبی با پیامبر جنماز گزاردم، سورهء بقره را شروع کردند، گفتم بر سر صد آیه رکوع خواهند کرد، از آن گذشتند، گفتم آنرا در یک رکعت تمام میکنند، از آن گذشتند. گفتم: با اتمام آن رکوع میکنند، سورهء نساء را شروع نموده خواند، باز سورهء آل عمران را شروع نموده آنرا خواندند که در همه تجوید را رعایت میکردند، چون به آیهء تسبیح میرسیدند، تسبیح میگفتند و چون به سؤالی میرسیدند سؤال میکردند و چون به پناه جستن میرسیدند، پناه میجستند، سپس رکوع نموده گفتند: «سُبحانَ رَبِّی الْعظِیمِ» رکوعشان مانند قیامشان طولانی بود. سپس گفتند: «سمِع اللَّهُ لِمن حمِدَه، ربَّنا لك الْحمدُ». سپس به قومه ایستادند که قومهءشان هم مانند رکوعشان طولانی بود، سپس سجده نموده گفتند: «سبحان رَبِّی الأعلَى»، سجدهشان مانند قیامشان طولانی بود».
۱۰۳- «التاسع: عن ابن مسعودٍ س قال: صلَّيْت مع النَبِيِّ ج لَيلَةً، فَأَطَالَ الْقِيامَ حتَّى هممْتُ أَنْ أجْلِسَ وَأدعَهُ». متفقٌ علیه.
۱۰۳- «از ابن مسعود سروایت است که گفت:
شبی با پیامبر جنماز گزاردم. ایشان قیام را به اندازهء طولانی نمودند که قصد بدی کردم.
گفته شد: چه قصد کردی؟
گفت: قصد کردم که بنشینم و ایشان را تنها گذارم».
ش: مصنف کتاب در این باره گوید: که ادب چنین اقتضا میکند که با ائمه و بزرگان دین، در گفتار و اعمالشان تا زمانی که حرام نباشد، مخالفت صورت نپذیرد.
و اتفاق علماء بر این است که چون گزاردن نماز واجب و یا مستحبی با پیشنماز بسختی تمام انجام گردد و از آن ناتوان شود و عاجز ماند قعود مجاز بوده و میتواند نشسته اقتداءاش را به امام ادامه دهد. اما اینکه ابن مسعود سننشست بعلت رعایت ادب در برابر پیامبر خدا جبوده است.
۱۰۴- «العاشر: عن أنس س عن رسولِ اللَّهِ ج قال: «يتْبعُ الميْتَ ثلاثَةٌ: أهلُهُ ومالُه وعمَلُه، فيرْجِع اثنانِ ويبْقَى واحِدٌ: يرجعُ أهلُهُ ومالُهُ، ويبقَى عملُهُ»» متفقٌ علیه.
۱۰۴- «از انس سروایت است که:
رسول الله جفرمود: سه چیز بدنبال مرده میرود، دو چیز بعداً باز میگردد و یک چیز با او میماند. خانواده و مالش باز میگردند، و عملش با او میماند».
۱۰۵- «الحادي عشر: عن ابن مسعودٍ س قال: قال النبيُّ ج: «الجنة أقَربُ إلى أَحدِكُم مِنْ شِراكِ نَعْلِهِ والنَّارُ مِثْلُ ذلِكَ»» رواه البخاری.
۱۰۵- «از ابن مسعود سروایت است که:
پیامبر جفرمود: بهشت از بند کفش به شما نزدیکتر است و دوزخ نیز همچنان».
ش: ابن جوزی میفرماید: معنی حدیث اینست که بدست آوردم جنت آسان بوده و آن فقط با تصحیح نیت و بجا آوردن عبادات میسر آید، چنانچه در موافقت از هوی و معصیت بسوی آتش نزدیک حاصل آید.
شیخ سعد کازونی د رکتاب شرح المشارق میگوید: آنکه کافر است، ارادهای قرب جنت مینماید و اسلام را میپذیرد و آنکه بر عکس عمل میدارد، قرب آتش نصیبش گردد.
۱۰۶- «الثاني عشر: عن أبي فِراس رَبِيعةَ بنِ كَعْبٍ الأسْلَمِيِّ خادِم رسولِ اللَّهِ ج، ومِنْ أَهْلِ الصُّفَّةِ س قال: كُنْتُ أبيتُ مع رسول اللَّه ج، فآتِيهِ بِوَضوئِهِ، وحاجتِهِ فقال: «سلْني» فقُلْت: أسْألُكَ مُرافَقَتَكَ في الجنَّةِ. فقالَ: «أوَ غَيْرَ ذلِك؟» قُلْت: أسْألُكَ مُرافَقَتَكَ في الجنَّةِ. فقالَ: «أوَ غَيْرَ ذلِك؟» قُلْت: هو ذَاك. قال: «فأَعِنِّي على نَفْسِكَ بِكَثْرةِ السجُودِ»»رواه مسلم.
۱۰۶- «از ابی فراس ربیعه بن کعب اسلمی س، خادم رسول الله ج که از اصحاب صفه بود، روایت است که گفت:
من شبها را با پیامبر جمیگذراندم، آب وضوء بر ایشان مهیا میکردم و نیازهایشان را بر طرف میساختم.
به من گفتند: از من چیزی بخواه.
گفتم: میخواهم که همراهت در بهشت باشم.
فرمودند: آیا غیر از این هم درخواستی داری؟
گفتم: همانست که گفتم.
فرمود: هان مرا با کثرت سجود بر خویشتن یاری ده».
۱۰۷- «الثالث عشر: عن أبي عبد اللَّه ويُقَالُ: أبُو عبْدِ الرَّحمنِ ثَوْبانَ موْلى رسولِ اللَّهِ ج قال: سمِعْتُ رسولَ اللَّه ج يقول: عليكَ بِكَثْرةِ السُّجُودِ، فإِنَّك لَنْ تَسْجُد للَّهِ سجْدةً إلاَّ رفَعكَ اللَّهُ بِهَا درجةً، وحطَّ عنْكَ بِهَا خَطِيئَةً»» رواه مسلم.
۱۰۷- «از ابو عبد الله یا ابو عبد الرحمان ثوبان، آزاد شدهء رسول الله ج روایت شده گفت:
از پیامبر جشنیدم که میفرمود: زیاد سجده کن، زیرا هرگز برای خدا سجدهء بجا نمیآوری مگر اینکه خداوند ترا بدان درجهء بالا میبرد و در برابر آن، گناهی از ترا کم میسازد».
۱۰۸- «الرابع عشر: عن أبي صَفْوانَ عبدِ اللَّه بن بُسْرٍ الأسلَمِيِّ، س، قال: قال رسولُ اللَّه ج: «خَيْرُ النَّاسِ مَن طالَ عمُرُه وَحَسُنَ عملُه»»رواه الترمذي، وقال حديثٌ حسنٌ.
۱۰۸- «از ابو صفوان عبد الله بن بسر الاسلمی سروایت است که:
رسول الله ج فرمود: بهترین مردم کسی است که عمرش دراز و عملش نیکو باشد».
۱۰۹- «الخامس عشر: عن أنسٍ س، قال: غَاب عمِّي أَنَسُ بنُ النَّضْرِ س، عن قِتالِ بدرٍ، فقال: يا رسولَ اللَّه غِبْت عن أوَّلِ قِتالٍ قَاتلْتَ المُشرِكِينَ، لَئِنِ اللَّهُ أشْهَدَنِي قتالَ المشركين لَيُرِيَنَّ اللَّهُ ما أصنعُ، فلما كانَ يومُ أُحدٍ انْكشَفَ المُسْلِمُون فقال: اللَّهُمَّ أعْتَذِرُ إليْكَ مِمَّا صنَع هَؤُلاءِ يَعْني أصْحَابَه وأبرأُ إلَيْكَ مِمَّا صنعَ هَؤُلاَءِ يعني المُشْرِكِينَ ثُمَّ تَقَدَّمَ فَاسْتَقْبَلَهُ سعْدُ بْنُ مُعاذٍ، فَقالَ: يا سعْدُ بْنَ معُاذٍ الْجنَّةُ ورَبِّ الكعْبةِ، إِنِى أجِدُ رِيحَهَا مِنْ دُونِ أُحُدٍ. قال سعْدٌ: فَمَا اسْتَطعْتُ يا رسول اللَّه ماصنَعَ، قَالَ أنسٌ: فَوجدْنَا بِهِ بِضْعاً وثمانِينَ ضَرْبةً بِالسَّيفِ، أوْ طَعْنَةً بِرُمْحٍ، أو رمْيةً بِسهْمٍ، ووجدْناهُ قَد قُتِلَ وَمثَّلَ بِهِ المُشرِكُونَ فَما عرفَهُ أَحدٌ إِلاَّ أُخْتُهُ بِبنَانِهِ. قال أنسٌ: كُنَّا نَرى أوْ نَظُنُّ أنَّ هَذِهِ الآيَة نزلَتْ فيهِ وَفِي أشْباهِهِ: ﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِ﴾[الأحزاب: ۲۳] إلى آخرها. متفقٌ علیه.
۱۰۹- «از انس سروایت است که گفت:
عمویم انس بن نضر ساز جنگ بدر غایب بود گفت: یا رسول الله، من از اولین جنگی که با مشرکین نمودید غائب بودم، اگر خداوند مرا به جنگ مشرکین حاضر سازد، خواهد دید که چه میکنم؟»
چون روز احد فرا رسید مسلمانها عقب نشینی کردند، وی گفت: خدایا از آنچه اینان کردند (صحابه) نزد تو پوزش میخواهم و از آنچه اینان کردند (مشرکین) بیزاری میجویم.
سپس پیش رفت، سعد بن معاذ وی را استقبال نمود به او گفت: ای سعد بن معاذ بسوی جنت بشتاب به خدای کعبه سوگند که من بوی آن را از ورای احد در مییابم.
سعد بن معاذ گفت: یا رسول الله، من نتوانستم آنچه او انجام داد انجام دهم.
انس سگفت: در بدن او هشتاد و اندی زخم از اثر شمشیر و نیزه و تیر یافتیم و او را در حالی کشته یافتیم که مشرکین او را مثله کرده بودند، هیچکس او را نشناخت، مگر خواهرش که وی را به گوشههای انگشتانش شناخت.
انس گفت: معتقد بودیم، یا گمان میکردیم که این آیه در بارهء او و امثالش نازل شده که: ﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِ﴾[الأحزاب: ۲۳] تا آخرش».
۱۱۰- «السادس عشر: عن أبي مسعود عُقْبَةَ بن عمروٍ الأنصاريِّ البدريِّ س قال: لمَّا نَزَلَتْ آيةُ الصَّدقَةِ كُنَّا نُحَامِلُ عَلَى ظُهُورِنا. فَجَاءَ رَجُلٌ فَتَصَدَّقَ بِشَيْءٍ كَثِيرٍ فَقَالُوا: مُراءٍ، وجاءَ رَجُلٌ آخَرُ فَتَصَدَّقَ بِصَاعٍ فقالُوا: إنَّ اللَّه لَغَنِيٌّ عَنْ صاعِ هَذَا، فَنَزَلَتْ ﴿ٱلَّذِينَ يَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِينَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ فِي ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهۡدَهُمۡ﴾[التوبة: ۷۹] ». متفقٌ علیه.
۱۱۰- «از ابو مسعود عقبه بن عمرو الانصاری سروایت است که گفت:
چون آیهء صدقه نازل شد، ما بر شانههای مان بار میکشیدیم و آنرا صدقه میدادیم. ناگهان مردی آمده مال زیادی را صدقه داد، گفتند: این شخص ریاکار است و دیگری آمده پیمانهء را صدقه داد، مردم گفتند: خداوند از پیمانهء این مرد بینیاز است، نازل شد: ﴿ٱلَّذِينَ يَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِينَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ فِي ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهۡدَهُمۡ﴾[التوبة: ۷۹] ».
۱۱۱- «السابَع عشر: عن سعيدِ بنِ عبدِ العزيزِ، عن رَبيعةَ بنِ يزيدَ، عن أَبِي إدريس الخَوْلاَنيِّ، عن أَبِي ذَرٍّ جُنْدُبِ بنِ جُنَادَةَ، س، عن النَّبِيِّ ج فيما يَرْوِى عَنِ اللَّهِ تباركَ وتعالى أنه قال: «يا عِبَادِي إِنِّي حَرَّمْتُ الظُّلْمَ عَلَى نَفْسِي وَجَعَلْتُهُ بَيْنَكُمْ مُحَرَّماً فَلاَ تَظالمُوا، يَا عِبَادِي كُلُّكُم ضَالٌّ إِلاَّ مَنْ هَدَيْتُهُ، فَاسْتَهْدُوني أهْدكُمْ، يَا عِبَادي كُلُّكُمْ جائعٌ إِلاَّ منْ أطعمتُه، فاسْتطْعموني أطعمْكم، يا عبادي كلكم عَارٍ إلاَّ مِنْ كَسَوْتُهُ فَاسْتَكْسُوني أكْسُكُمْ، يَا عِبَادِي إنَّكُمْ تُخْطِئُونَ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَأَنَا أغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً، فَاسْتَغْفِرُوني أغْفِرْ لَكُمْ، يَا عِبَادِي إِنَّكُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضُرِّي فَتَضُرُّوني، وَلَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِي فَتَنْفَعُوني، يَا عِبَادِي لَوْ أَنَّ أوَّلَكُمْ وآخِركُمْ، وَإنْسَكُمْ وَجِنَّكُمْ كَانُوا عَلَى أتقَى قلبِ رجلٍ واحدٍ منكم ما زادَ ذلكَ فِي مُلكي شيئاً، يا عِبَادِي لو أَنَّ أوَّلكم وآخرَكُم وإنسَكُم وجنكُمْ كَانوا عَلَى أفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْكُمْ مَا نَقَصَ ذَلِكَ مِنْ مُلْكِي شَيْئاً، يَا عِبَادِي لَوْ أَنَّ أَوَّلَكُمْ وَآخِركُمْ وَإنْسَكُمْ وَجِنَّكُمْ، قَامُوا فِي صَعيدٍ وَاحدٍ، فَسألُوني فَأعْطَيْتُ كُلَّ إنْسانٍ مَسْألَتَهُ، مَا نَقَصَ ذَلِكَ مِمَّا عِنْدِي إِلاَّ كَمَا َيَنْقُصُ المِخْيَطُ إِذَا أُدْخِلَ البَحْرَ، يَا عِبَادِي إنَّما هِيَ أعْمَالُكُمْ أُحْصِيهَا لَكُمْ، ثُمَّ أوَفِّيكُمْ إيَّاهَا، فَمَنْ وَجَدَ خَيْراً فَلْيَحْمِدِ اللَّه، وَمَنْ وَجَدَ غَيْرَ ذَلِكَ فَلاَ يَلُومَنَّ إلاَّ نَفْسَهُ»».قَالَ سعيدٌ: كان أبو إدريس إذا حدَّثَ بهذا الحديث جَثَا عَلَى رُكبتيه. رواه مسلم. وروينا عن الإمام أحمد بن حنبل /قال: ليس لأهل الشام حديث أشرف من هذا الحديث.
۱۱۱- «از سعید بن عبد العزیز از ربیعه بن یزید از ابو ادریس خولانی ساز پیامبر جاز آنچه از پروردگارش نقل میکند، مروی است که خداوند تعالی فرمود: ای بندگانم من ظلم و ستم را بر خویش حرام کردم، آنرا نیز در میان شما حرام ساختم، پس به یکدیگر ظلم و ستم نکنید. ای بندگانم همهء شما گمراهید جز آنکه را که هدایت کرده ام، پس از من هدایت طلبید تا شما را هدایت و رهنمونی کنم! ای بندگانم همهء شما گرسنه اید، مگر آنکه را که من طعام دهم، پس از من بخواهید تا شما را طعام دهم! ای بندگانم همهء شما برهنگانید، مگر کسی را که من بپوشانم، از من بخواهید تا شما را بپوشانم! ای بندگانم شما شب و روز خطا میکنید و من همهء گناهان را میآمرزم، از من آمرزش طلبید تا شما را بیامرزم! ای بندگانم شما به من قدرت ضرر رساندن ندارید تا به من ضرر برسانید و هم شما قدرت نفع رساندن به من را ندارید تا به من نفع رسانید! ای بندگانم اگر اول و آخر و انس و جن شما بر پرهیزگارترین قلب یک مرد شما باشد، این امر به ملک من چیزی نمیافزاید! و اگر اول و آخر و انس و جن شما بر عاصیترین قلب یک مرد شما باشد، این امر به ملک من چیزی نقصان نمیآورد! ای بندگانم، اگر اول و آخر و انس و جن شما بر یک جای بایستند و از من درخواست کنند به هر فرد خواستهاش را بدهم از آنچه در نزد من است، بجز اندازهای که یک سوزن اگر در دریا فرو شود، کم نماید، کم نمیکند! ای بندگانم، همانا این اعمال شما است که آنرا بر میشمارم و شما را به نتائج آن میرسانم، پس کسی که خیری یافت باید حمد و ثنای حق تعالی را گوید و اگر کسی غیر از این را یافت، باید جز خویش کسی را ملامت نکند!».