ترجمه فارسی ریاض الصالحین

فهرست کتاب

۲۳۴- باب فضیلت جهاد

۲۳۴- باب فضیلت جهاد

قال الله تعالی: ﴿وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِكِينَ كَآفَّةٗ كَمَا يُقَٰتِلُونَكُمۡ كَآفَّةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِينَ[التوبة: ۳۶] .

خداوند می‌فرماید: «و جنگ کنید با همهء مشرکان چنانکه ایشان می‌جنگند با همهء شما».

وقال تعالی: ﴿كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِتَالُ وَهُوَ كُرۡهٞ لَّكُمۡۖ وَعَسَىٰٓ أَن تَكۡرَهُواْ شَيۡ‍ٔٗا وَهُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡۖ وَعَسَىٰٓ أَن تُحِبُّواْ شَيۡ‍ٔٗا وَهُوَ شَرّٞ لَّكُمۡۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٢١٦[البقرة: ۲۱۶] .

و می‌فرماید: «جنگ بر شما واجب آمد و آن دشوار است بر شما و شاید ناخوش دارید چیزی را حال آن که وی شما را بهتر باشد شاید که دوست دارید چیزی را حال آن که آن برای شما بد باشد و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید».

وقال تعالی: ﴿ٱنفِرُواْ خِفَافٗا وَثِقَالٗا وَجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ[التوبة: ۴۱] .

و می‌فرماید: «بیرون آیید سبکبار و گرانبار، و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید».

وقال تعالی: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَيَقۡتُلُونَ وَيُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَيۡهِ حَقّٗا فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَيۡعِكُمُ ٱلَّذِي بَايَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١١١[التوبة: ۱۱۱] .

و می‌فرماید: «هر آئینه خداوند از مسلمانان جان و مال‌شان را بعوض آنکه برای‌شان بهشت باشد، خریده است که در راه خدا جنگ می‌کنند می‌کشند و کشته می‌شوند، وعده‌ای حقی است، باشید به معاملهء که کردید به آن و این است پیروی بزرگ».

وقال تعالی: ﴿لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡقَٰعِدُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ غَيۡرُ أُوْلِي ٱلضَّرَرِ وَٱلۡمُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ فَضَّلَ ٱللَّهُ ٱلۡمُجَٰهِدِينَ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ عَلَى ٱلۡقَٰعِدِينَ دَرَجَةٗۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَفَضَّلَ ٱللَّهُ ٱلۡمُجَٰهِدِينَ عَلَى ٱلۡقَٰعِدِينَ أَجۡرًا عَظِيمٗا ٩٥ دَرَجَٰتٖ مِّنۡهُ وَمَغۡفِرَةٗ وَرَحۡمَةٗۚ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمًا ٩٦[النساء: ۹۵-۹۶] .

و می‌فرماید: «برابر نیستند نشستگان غیر معذور از مسلمانان و جهاد کنندگان در راه خدا با مال و جان خویش و خداوند فضیلت داده مجاهدان با مال و جان را بر نشستگان در مرتبه، و خداوند هر یکی را وعدهء نیک داده و مزد افزون داده خداوند مجاهدان بر نشستگان مزدی بزرگ مرتبه‌هایی از جانبش و آمرزش و بخشایش و خداوند آمرزندهء مهربان است».

وقال تعالی: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ تِجَٰرَةٖ تُنجِيكُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ ١٠ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١١ يَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡ وَيُدۡخِلۡكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ وَمَسَٰكِنَ طَيِّبَةٗ فِي جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٢ وَأُخۡرَىٰ تُحِبُّونَهَاۖ نَصۡرٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَتۡحٞ قَرِيبٞۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٣[الصف: ۱۰-۱۳] .

و می‌فرماید: «ای مسلمانان! آیا شما را به آن معاملهء که شما را برهاند از عذابی درد دهنده دلالت نکنم؟ بخدا و رسول او ایمان آورید و در راه خدا به اموال و جان‌های خود جهاد کنید. این برای شما بهتر است اگر می‌دانید. گناهان شما را بیامرزد و شما را به بوستانهایی که می‌رود زیر آن جویها و به محلهای پاکیزه در بهشت‌های جاودان در آرد و این است فیروزی بزرگ. و شما را به نعمتی دیگر که دوست می‌دارید آن را دهد، و آن نعمت نصرت از جانب خدا و فتحی قریب الحصول است، و مژده ده مسلمانان را».

و الآيات في الباب کثيرة و مشهورة

و اما احادیث وارده در فضیلت جهاد بیشمار است از جمله این است:

۱۲۸۵- «عَنْ أبي هُريرة، س، قال: سئِلَ رسولُ اللَّهِ ج: أَيُّ الأعمالِ أفْضَل؟ قال: «إيمانٌ باللَّهِ ورَسولِهِ» قيل: ثُمَّ مَاذَا؟ قَال: «الجهادُ في سبِيلِ اللَّهِ» قِيل: ثُمَّ ماذا؟ قال: «حَجٌّ مَبُرُورٌ»» متفقٌ علیه.

۱۲۸۵- «از ابو هریره سروایت است که:

از پیامبر جپرسیده شد: کدام عمل بهتر است؟

فرمود: ایمان به خدا و رسولش.

گفته شد: باز کدام؟

فرمود: جهاد فی سبیل الله.

گفته شد: باز کدام؟

فرمود: حج مقبول».

۱۲۸۶- «وعَنِ ابنِ مَسْعُود، س، قَال: قُلْتُ يا رَسُول اللَّه، أيُّ العَمَل أَحَبُّ إلى اللَّهِ تَعَالى ؟ قال: «الصَّلاةُ عَلى وَقْتِهَا» قُلْت: ثُمَّ أَي ؟ قَال: «بِرُّ الوَالدَيْنِ» قُلْت: ثُمَّ أَيُّ ؟ قَالَ «الجِهَادُ في سَبيلِ اللَّهِ»». متفقٌ علیه.

۱۲۸۶- «از ابن مسعود سروایت شده که گفت:

گفتم: یا رسول الله جکدام عمل در نزد خدای تعالی محبوب‌تر است؟

فرمود: ادای نماز در وقتش.

گفتم: باز کدام؟

فرمود: نیکی به پدر و مادر.

گفتم: باز کدام؟

فرمود: جهاد در راه خدا».

۱۲۸۷- «وَعنْ أبي ذَر س، قَال: قُلْت: يا رَسُولَ اللَّهِ أَيُّ العملِ أَفْضَلُ؟ قَال: «الإيمَانُ بِاللَّه، وَالجِهَادُ في سبِيلِهِ»». مُتفقٌ علیه.

۱۲۸۷- «از ابو ذر سروایت است که گفت:

گفتم: یا رسول الله جکدام عمل بهتر است؟

فرمود: ایمان به خدا و جهاد در راهش».

۱۲۸۸- «وعنْ أَنَس س، أنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَال: «لَغَدْوَةٌ في سبِيلِ اللَّه، أوْ رَوْحَة، خَيْرٌ مِن الدُّنْيَا وَمَا فِيها»».متفقٌ علیه.

۱۲۸۸- «از انس سروایت است که: رسول الله جفرمود: همانا یکبار رفتن در اول صبح (برای جهاد) یا اول شب از دنیا و آنچه در آن است، بهتر می‌باشد».

۱۲۸۹- «وَعَنْ أبي سَعيدٍ الخُدْري، س قال: أَتى رَجُلٌ رسُول اللَّهِ ج، فَقَال: أَيُّ النَّاسِ أَفْضل؟ قَال: «مُؤْمِنٌ يُجَاهِدُ بِنَفْسِهِ ومالِهِ في سبِيلِ اللَّهِ» قال: ثُمَّ مَن؟ قَال: «مُؤْمِنٌ في شِعْبٍ مِنَ الشِّعابِ يعْبُدُ اللَّه، ويَدَعُ النَّاسَ مِنْ شَرِّه». متفقٌ علیهِ.

۱۲۸۹- «از ابو سعید خدری سروایت شده که گفت:

مردی به حضور رسول الله جآمده و گفت: بهترین مردم کیست؟

فرمود: مسلمانی که با جان و مالش در راه خدا جهاد می‌کند.

گفت: باز کی؟

فرمود: مؤمنی که در قلهء کوهی زندگی نموده و خدا را پرستیده و مردم را از شر خویش در امان می‌دارد».

۱۲۹۰- «وعنْ سهل بنِ سعْد س، أَنَّ رَسُولَ اللَّه ج، قَال: «رِباطٌ يَوْمٍ في سَبيلِ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيا وما عَلَيْها، ومَوْضِعُ سَوْطِ أَحَدِكُمْ مِنَ الجنَّةِ خَيْرٌ من الدُّنْيا وما عَلَيْها، والرَّوْحةُ يرُوحُها العبْدُ في سَبيلِ اللَّهِ تَعالى، أوِ الغَدْوَة، خَيْرٌ مِنَ الدُّنْياَ وَما عَليْهَا»».متفقٌ علیه.

۱۲۹۰- «از سهل بن سعد سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: یک روز در راه خدا پایداری و ایستادگی کردن در برابر دشمن دین از دنیا و آنچه در آن است، بهتر می‌باشد و جای تازیانهء یکی از شما از بهشت از دنیا و آنچه در آن است، بهتر می‌باشد، و اول شب یا اول صبحی که بنده در راه خدا می‌رود، از دنیا و آنچه در آن است، بهتر می‌باشد».

۱۲۹۱- «وعَنْ سَلْمَان س، قال: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّه ج يَقُول: «رِبَاطُ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ خَيرٌ مِنْ صِيامِ شَهْرٍ و قِيامِه، وَإنْ ماتَ فيهِ أجري عليه عمَلُهُ الَّذي كان يَعْمَل، وَأُجْرِيَ عَلَيْهِ رِزقُه، وأمِنَ الفَتَّانَ»»رواهُ مسلم.

۱۲۹۱- «از سلمان سروایت شده که گفت:

از رسول الله جشنیدم که می‌فرمود: پاسداری و استقامت یک شبانه روز از روزه و نماز یکماه بهتر است و اگر در آن حال بمیرد (ثواب) عملی را که آن را انجام می‌داده دریافته و روزیش جاری گشته و از عذاب قبر و فتنهء آن در امان می‌ماند».

۱۲۹۲- «وعَنْ فضَالةَ بن عُبيد، س، أَنَّ رسُولَ اللَّهِ ج قَال: «كُلُّ مَيِّتٍ يُخْتَمُ على عَملِهِ إلاَّ المُرابِطَ في سَبيلِ اللَّه، فَإنَّهُ يُنَمَّى لهُ عَمَلُهُ إلى يوْمِ القِيامَة، ويُؤمَّنُ فِتْنةِ القَبرِ»». رواه أبو داودَ والترمذيُّ وقَال: حديثٌ حسنٌ صحيح.

۱۲۹۲- «از فضاله بن عبید سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: عمل هر مرده – با مرگش – ختم می‌شود، جز کسی که در راه خدا پاسداری و استقامت نماید، زیرا عمل او تا روز قیامت برایش رشد می‌کند و از فتنهء قبر در امان می‌ماند».

۱۲۹۳- «وَعنْ عُثْمَان، س، قَال: سَمِعْتُ رَسُول اللَّهِ ج يقُول: «رباطُ يَوْمٍ في سبيلِ اللَّه خَيْرٌ مِنْ ألْفِ يَوْمٍ فيما سواهُ مِنَ المَنازلِ»». رواهُ الترمذيُّ وقال: حديثٌ حسن صَحيح.

۱۲۹۳- «از عثمان سروایت شده که گفت:

استقامت و پایداری یک روز در راه خدا از هزار روز در ماسوای آن از منزل‌ها بهتر است».

۱۲۹۴- «وَعَنْ أبي هُرَيرَة، س، قَال: قَالَ رسولُ اللَّهِ ج: «تَضَمَّنَ اللَّه لـِمنْ خَرَجَ في سَبيلِه، لا يُخْرجُهُ إلاَّ جِهَادٌ في سَبيلي، وإيمانٌ بي وَتَصْدِيقٌ برُسُلي فَهُوَ ضَامِنٌ أنْ أدْخِلَهُ الجَنَّة، أوْ أرْجِعَهُ إلى مَنْزِلِهِ الذي خَرَجَ مِنْهُ بما نَالَ مِنْ أجْر، أوْ غَنِيمَة، وَالَّذي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بيَدِهِ ما مِنْ كَلْمٍ يُكلَم في سبيلِ اللَّهِ إلاَّ جاءَ يوْم القِيامةِ كَهَيْئَتِهِ يوْم كُلِم، لَوْنُهُ لَوْن دَم، ورِيحُهُ ريحُ مِسْك، والَّذي نَفْسُ مُحمَّدٍ بِيدِهِ لَوْلا أنْ أَشُقَّ على المُسْلِمينَ ما قعَدْتُ خِلاف سرِيَّةٍ تَغْزُو في سَببيلِ اللَّه أبَدا، ولكِنْ لا أجِدٌ سعَة فأَحْمِلَهمْ ولا يجدُونَ سعَة، ويشُقُّ علَيْهِمْ أن يَتَخَلفوا عنِّي، وَالذي نفْسُ مُحَمَّد بِيدِه، لَودِدْتُ أن أغزوَ في سبِيلِ اللَّه، فَأُقْتَل، ثُمَّ أغْزو، فَأُقتل، ثُمَّ أغزو، فَأُقتل»»رواهُ مُسلمٌ وروى البخاريُّ بعْضه.

۱۲۹۴- «از ابو هریره سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: خداوند چنین تضمین نموده برای کسی که در راه او بیرون آید و او را چیزی جز جهاد در راهم و ایمان به من و تصدیق به فرستادگانم، بیرون نکرده باشد. پس او ضامن است که او را به بهشت داخل کنم، یا اینکه او را همراه مزد یا غنیمت به منزلی که از آن برآمده باز گردانم، و سوگند به ذاتی که جان محمد جدر دست اوست، هیچ زخمی نیست که در راه خدا بوجود آمده، مگر اینکه در روز قیامت به همان شکلی که در روز زخم خوردن بوده، می‌آید که رنگش رنگ خون و بویش بوی مشک است.

و سوگند به ذاتی که جان محمد جدر دست اوست، اگر بر مسلمین گران نیاید، هرگز از پشت یک سریهء که در راه خدا جل جلاله جهاد می‌کند، نمی‌نشستم، ولی توانائیی نمی‌بینم که آنها را با خود ببرم و آنها هم این توانائی را ندارند. و بر آنها گران می‌آید که از من تخلف کنند، و سوگند به ذاتی که جان محمد جدر دست اوست، همانا دوست می‌دارم که در راه خدا جهاد کنم و کشته شوم و باز جهاد کنم و کشته شوم و باز جهاد کنم و کشته شوم».

۱۲۹۵- «وَعنْهُ قال: قَالَ رسُولُ اللَّهِ ج: «ما مِنْ مَكلوم يُكْلَمُ في سبيل اللَّه إلاَّ جاءَ يَوْمَ القِيامة، وكَلْمُهُ يَدْمِي: اللوْنُ لونُ دمٍ والريحُ رِيحُ مِسْكٍ»». متفقٌ علیه.

۱۲۹۵- «از ابو هریره سروایت است که:

رسول اکرم جفرمود: هیچ شخص زخمی‌ای نیست که در راه خدا رخمی می‌گردد، جز اینکه در روز قیامت می‌آید، در حالیکه از زخمش خون جاریست، رنگ، رنگ خون است و بوی، بوی مشک».

۱۲۹۶- «وعَنْ مُعاذٍ س عن النبي ج، قَال: «منْ قاتل في سَبيلِ اللَّهِ مِنْ رَجل مُسلِمٍ فُواقَ نَاقةٍ وجبتْ له الجَنَّة، ومَنْ جُرِحَ جُرْحاً في سبيلِ اللَّه أوْ نكِب نَكبَةً، فَإنَّهَا تجيءُ يَوْمَ القِيامة كأغزَرِ ما كَانَت: لَوْنُهَا الزَّعْفَران، ورِيحُها كالمِسكِ»».رواهُ أبو داود، والترمذی وقال: حدیثٌ حسَنٌ صحیح.

۱۲۹۶- «از معاذ سروایت است که:

پیامبر جفرمود: هر مرد مسلمانی که بالای شتر در راه خدای تعالی جهاد کند، (کنایه از کم بودن جهاد است) بهشت بر او واجب می‌شود. و کسیکه در راه خدا زخمی شده و یا حادثهء بدی برای او روی دهد، وی در روز قیامت می‌آید، در حالیکه بیشتر از حالت اولیست. رنگ آن زعفران و بوی آن مانند مشک است».

۱۲۹۷- «وعنْ أبي هُريرة، س، قال: مَرَّ رَجُلٌ مِنْ أصْحَاب رسُولِ اللَّهِ ج، بشِعْب فيهِ عُيَيْنَةٌ مِن ماءٍ عَذْبة، فأَعجبته، فَقَال: لَو اعتزَلتُ النَّاسَ فَأَقَمْتُ في هذا الشِّعْب،ولَنْ أفعلِ حَتى أسْتأْذنَ رسُولَ اللَّهِ ج، فذكر ذلكَ لرسُولِ اللَّهِ ج، فَقَال: «لا تفعل، فإنَّ مُقامَ أحدِكُمْ في سبيلِ اللَّهِ أفضَلُ مِنْ صلاتِهِ في بيتِهِ سبْعِينَ عاما، ألا تُحبُّونَ أنْ يَغْفِر اللَّه لَكُمْ ويُدْخِلكَمُ الجنَّة؟ اغزُوا في سبيلِ اللَّه، منْ قَاتَلَ في سَبيلِ اللَّهِ فُوَاقَ نَاقَة وَجَبتْ له الجَنَّةُ»». رواهُ الترمذيُّ وَقال: حديثٌ حَسَن.

۱۲۹۷- «از ابو هریره سروایت شده که گفت:

مردی از اصحاب رسول الله جاز کنار درهء که در آن چشمهء شیرینی بود، گذشت و خوشش آمد و گفت: چه می‌شود که از مردم کناره گرفته و در این دره زندگی کنم. و هرگز این کار را نخواهم کرد تا از رسول الله جاجازت طلبم. سپس این موضوع را به رسول الله جیاد آوری کرد و آنحضرت جفرمود: این کار را مکن. زیرا مقام یکی از شما در راه خدا بهتر است از نماز هفتاد سال او در خانه‌اش. آیا دوست ندارید که خداوند برای شما بیامرزد و شما را به بهشت داخل نماید؟ در راه خدا جهاد کنید و کسیکه بالای شتری در راه خدا جهاد کند، بهشت برایش لازم می‌گردد».

۱۲۹۸- «وعَنْهْ قَالَ قِيل: يا رسُولَ اللَّه، ما يَعْدِلُ الجِهَادَ في سَبيلِ اللَّه؟ قَال: «لا تَسْتَطيعُونَه،» فأعادوا عليه مرتين أو ثلاثاً كل ذلك يقول: «لا تستطيعون،» . ثُمَّ قال: «مثَل المجاهد في سبيل اللَّهِ كمثَل الصَّائمِ القَائمِ القَانِتِ بآياتِ اللَّهِ لا يَفْتُر: مِنْ صلاة، ولا صيام، حتى يَرجِعَ الـمجاهدُ في سبيل اللَّهِ»»متفقٌ عليه. وهذا لفظُ مسلِم.

وفي روايةِ البخاري: «أنَّ رجلا قَال: يا رسُولَ اللَّهِ دُلَّني عَلى عملٍ يَعْدِلُ الجهَاد؟ قال: «لا أجدهُ» ثُمَّ قال: «هل تَستَطِيعُ إذا خَرَجَ المُجاهِدُ أن تدخُلَ مَسجِدَك فتَقُومَ ولا تَفتُر، وتَصُومَ ولا تُفطِر؟» فَقال: ومَنْ يستطِيعُ ذَلك؟».

۱۲۹۸- «از ابو هریره سروایت شده که گفت:

گفته شد: یا رسول الله جچه چیز با جهاد در راه خدا برابری می‌کند؟

فرمود: توانائی آنرا ندارید. دو بار و یا سه بار تکرار نمودند و در هر بار می‌فرمود: توانائی آنرا ندارید. سپس فرمود: صفت مجاهد راه خدا مانند روزه دار کوشش کننده است که به آیات خدا مطیع بوده و از انجام روزه و نماز غفلت نمی‌کند، تا اینکه مجاهد راه خدا باز گردد». این لفظ مسلم است

و در روایت بخاری آمده که: «مردی گفت: یا رسول الله جمرا به کاری راهنمائی کن که با جهاد برابر کند؟

فرمود: آن را نمی‌یابم. سپس فرمود: آیا می‌توانی که چون مجاهد برآید به مسجدت ایستاده و بدان مواظبت کرده و غفلت و سستی نورزی و روزه بگیری و افطار نکنی؟

گفت: کی اینکار را کرده می‌تواند؟».

۱۲۹۹- «وعنْهُ أنَّ رسُول اللَّه ج قَال: «مِنْ خَيرِ معاشِ الناس لَهُم رجُلٌ مُمسِكٌ بعنَانِ فرسِهِ في سبيل اللَّه، يطِيرُ على متنِهِ كُلَّما سمِع هَيعة، أوْ فَزَعَة طَار على متنِه، يَبْتَغِي القتل أو المَوتَ مظَانَّه، أو رَجُلٌ في غُنَيْمةٍ أو شَعفَةٍ مِن هذه الشُّعفِ أو بطنِ وادٍ من هذِهِ الأودِيةِ يُقيمُ الصَّلاة، ويُؤْتي الزَّكاة، ويعْبُدُ ربَّهُ حتَّى يَأْتِيَه اليَقِينُ لَيْسَ من النَّاسِ إلاَّ في خَيْرٍ»» رواهُ مسلم.

۱۲۹۹- «از ابو هریره سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: از بهترین وسائل معیشت برای مردم مردیست که زمام اسبش را در راه خدا گرفته و بالای آن می‌پرد. هرگاه صدا و آوازهء جنگ را بشنود بر آن سوار شود و مرگ را طلب نماید یا محلی را طلب نماید که در آن گمان آن می‌رود یا مردی که با چند گوسفندی در قلهء از این قله‌هاست یا در میان درهء از این دره‌ها که نماز را برپا داشته، زکات را بدهد و تا واپسین دم مرگ پروردگارش را بپرستد و در برابر مردم جز خیر چیزی انجام ندهد».

۱۳۰۰- «وعَنْه، أنَّ رسولَ اللَّهِ ج، قال: «إنَّ في الجنَّةِ مائَةَ درجةٍ أعدَّهَا اللَّه للمُجَاهِدينَ في سبيلِ اللَّه ما بيْن الدَّرجَتَينِ كما بيْنَ السَّمَاءِ والأَرْضِ»». رواهُ البخاری.

۱۳۰۰- «از ابو هریره سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: هر آئینه در بهشت صد درجه است که خداوند آن را برای مجاهدین راه خدا آماده نموده که فاصلهء میان دو درجه مانند فاصلهء میان زمین و آسمان است».

۱۳۰۱- «وعَن أبي سعيدٍ الخُدْرِي س، أنَّ رسُولَ اللَّه ج قَال: «مَنْ رضي بِاللَّهِ رَبَّا، وبالإسْلامِ دينا، وَبمُحَمَّدٍ رَسُولا، وَجَبت لَهُ الجَنَّةُ» فَعَجب لهَا أبو سَعيدٍ، فَقَال أعِدْها عَلَيَّ يا رَسولَ اللَّهِ فَأَعادَهَا عَلَيْه، ثُمَّ قال: «وَأُخْرى يَرْفَعُ اللَّه بِها العَبْدَ مائَةَ درَجةً في الجَنَّة، ما بيْن كُلِّ دَرَجَتَين كَما بَين السَّماءِ والأرْضِ» قال: وما هِي يا رسول اللَّه؟ قال: «الجِهادُ في سبِيل اللَّه، الجِهادُ في سَبيلِ اللَّهِ»». رواهُ مُسلم.

۱۳۰۱- «از ابو سعید خدری سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: آنکه به ربوبیت خدا و دیانت اسلام و رسالت محمد جراضی شود، بهشت بر او واجب می‌شود.

ابو سعید از آن به شگفت شده و گفت: یا رسول الله جآنرا برایم بازگو! و آنحضرت جآن را برای او اعاده نموده و فرمود: و دیگر اینکه خداوند بوسیلهء آن بنده را صد مرتبه در بهشت، بالا می‌برد که فاصلهء میان هر دو مرتبه به اندازهء فاصلهء زمین و آسمان است.

گفت: و آن چیست، یا رسول الله ج؟

فرمود: جهاد در راه خدا، جهاد در راه خدا!».

۱۳۰۲- «وعَنْ أبي بَكْرِ بن أبي مُوسى الأشْعَرِي، قَال: سَمِعْتُ أبي، س، وَهُوَ بحَضْرَةِ العَدُو، يقول: قالَ رسُولُ اللَّهِ ج: «إنَّ أبْوابَ الجَنَّةِ تَحْتَ ظِلالِ السُّيُوفِ» فَقامَ رَجُلٌ رَثُّ الهَيْئَةِ فَقَال: يَا أبَا مُوسَى أَأَنْت سمِعْتَ رسولَ اللَّهِ ج يقول هذا؟ قال: نَعم، فَرجَع إلى أصحَابِه، فَقَال: «أقرأ علَيْكُمُ السَّلامَ» ثُمَّ كَسَر جفْن سَيفِهِ فألْقاه، ثمَّ مَشَى بِسيْفِهِ إلى العدُوِّ فضَرب بِهِ حتَّى قُتل»». رواهُ مسلم.

۱۳۰۲- «از ابوبکر بن ابی موسی اشعری روایت شده که گفت:

از پدرم در حالیکه در برابر دشمن قرار داشت، شنیدم که می‌گفت: رسول الله جفرمود: دروازه‌های بهشت در زیر سایه‌های شمشیرها است. مردی ژولیده برخاست و گفت: ای ابو موسی آیا خودت آن را از رسول الله جشنیدی؟

گفت: بلی. و او نزد رفقایش رفته و گفت: بر شما سلام می‌خوانم، و غلاف شمشیرش را شکسته و انداخت و بعد با شمشیرش طرف دشمن رفته و با آن شمشیر زد تا کشته شد».

۱۳۰۳- «وعن أبي عَبْسٍ عبدِ الرَّحمنِ بْنِ جُبَيْر، س قال: قَال رسُولُ اللَّهِ ج: «ما اغْبَرَّتْ قدَما عَبْدٍ في سبيلِ اللَّه فتَمسَّه النَّارُ»». رواهُ البخاری.

۱۳۰۳- «از ابو عبس عبد الرحمن بن جبیر سروایت شده که:

پیامبر جفرمود: غبار آلود نشده قدمهای بنده‌ای در راه خدا که آن را آتش مساس کند».

۱۳۰۴- «وَعَنْ أبي هُرَيْرَة، س، قَال: قَال رَسُولُ اللَّهِ ج: «لا يلجُ النًَّارَ رَجُلٌ بَكَى مِنْ خَشْيةِ اللَّهِ حتَّى يعُودَ اللَّبَن في الضَّرع، وَلاَ يَجْتَمِعُ عَلَى عَبْدٍ غُبَارٌ في سبيل اللَّهِ ودخَان جهَنَّم»»، رواه الترمذيُّ وقال: حديثٌ حسنٌ صحيح.

۱۳۰۴- «از ابو هریره سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: داخل نمی‌گردد به جهنم مردی که از ترس خدا بگرید، تا اینکه شیر دوباره به پستان بازگردد و جمع نشود بر بنده غبار در راه خدا و دود جهنم».

۱۳۰۵- «وعن ابن عبَّاس ب، قَال: سمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يقُولُ: «عيْنَانِ لا تَمسُّهُمَا النَّار: عيْنٌ بكَت مِنْ خَشْيةِ اللَّه، وعيْنٌ باتَت تحْرُسُ في سبِيلِ اللَّهِ»».رواه الترمذيُّ وقال: حديثٌ حسن.

۱۳۰۵- «از ابن عباس بروایت است که گفت:

از رسول الله جشنیدم که می‌فرمود: دو چشم است که آن را دوزخ لمس نمی‌کند: چشمی که از ترس خدا بگرید و چشمی که در راه خدا پاسداری و نگهبانی نماید».

۱۳۰۶- «وعن زَيدِ بنِ خَالد، س، أنَّ رسُولَ اللَّهِ ج قَال: «من جهَّزَ غَازِياً في سبيلِ اللَّهِ فَقَدْ غَزَا، ومنْ خَلَفَ غَازياً في أَهْلِهِ بخَيْر فَقَدْ غزَا»».متفقٌ علیه.

۱۳۰۶- «از زید بن خالد سورایت است که:

رسول الله جفرمود: کسیکه رزمنده‌ای را در راه خدا مجهز کند، همانا جهاد کرده است و کسیکه خانوادهء رزمنده‌ای را بنحوی نیکو سرپرستی نماید، همانا جهاد کرده است».

۱۳۰۷- «وَعَنْ أبي أُمامة، س قَال: قالَ رسُولُ اللَّهِ ج: «أفْضَلُ الصَّدَقات ظِلُّ فُسْطَاطٍ في سبيل اللَّه ومَنِيحةُ خادمٍ في سبيل الله أو طَروقهُ فحلٍ في سبيل اللَّه»» رواه الترمذي وقال: حديث حسن صحيح.

۱۳۰۷- «از ابو امامه سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: بهترین صدقات سایهء مویی است در راه خدا یا دادن خادمی است در راه خدا و یا دادن شتریست که آمادهء جفت گیری شده در راه خدا».

۱۳۰۸- «وعنْ أنس س، أنَّ فَتىً مِن أسْلَمَ قال: يا رسول اللَّهِ إنِّي أُريد الغَزْو ولَيْس معِى ما أتَجهَّزُ بِه، قال: «ائتِ فُلانا، فَإنَّه قَد كانَ تَجهَّزَ فَمَرِضَ» فأتاه فَقَال: إنًَّ رسولَ اللَّهِ ج يُقْرِئَكَ السَّلامَ ويقول: أعطِني الذي تَجهَّزتَ بِه، قَال: يا فُلانَةُ، أعْطِيهِ، الذي كُنْتُ تَجهَّزْتُ بِه، ولا تَحْبِسين مِنْهُ شَيْئا، فوَاللَّهِ لا تَحْبِسي مِنْه شَيْئاً فَيُبارَكَ لَكِ فِيه». رواه مسلم.

۱۳۰۸- «از انس سروایت است که گفت:

اینکه جوانی از قبیلهء اسلم گفت: یا رسول الله جمن می‌خواهم که جهاد کنم و همراهم چیزی نیست که خود را با آن مجهز نمایم.

فرمود: نزد فلانی برو، زیرا او خود را مجهز نموده بود و مریض شد. پس نزد او رفته و گفت: رسول الله جبر تو سلام می‌فرستد و می‌گوید: وسایلی که خود را با آن مجهز کرده بودی بمن ده.

وی گفت: ای فلانی وسائلی را که من خود را با آن مجهز کرده بودم، برایش ده و چیزی از وی باز مدار، زیرا سوگند به خدا چیزی ازو منع نمی‌کنی که باز برایت در آن برکت نهاده شود».

۱۳۰۹- «وعن أبي سَعيدٍ الخُدْرِي، س، أنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج بَعثَ إلى بَني لِحيان، فَقَال: «لِيَنْبَعِثْ مِنْ كُلِّ رجُلَيْنِ أحدَهُما، والأَجْرُ بينَهُما»» رواهُ مسلم.

وفي روايةٍ له:««لِيخْرُجْ مِنْ كُلِّ رجلين رجُلٌ» ثُمَّ قال لِلقاعِد: «أَيُّكُمْ خَلَفَ الخارج في أَهْلِهِ ومالِهِ بخَيْرٍ كان لهُ مِثْلُ نِصْفِ أَجرِ الخارِجِ»».

۱۳۰۹- «از ابو سعید خدری سروایت شده که گفت:

رسول الله جگروهی را به سوی بنی لحیان فرستاده و فرمود: باید از هر دو نفر یک نفر جهاد رود و مزد در میان‌شان است.

و در روایتی آمده که باید از هر دو مرد یکمرد برآید و سپس برای کسی که می‌نشست، فرمود: هر کدام شما که سرپرستی مال و خانوادهء بیرون آمده (برای جهاد) را بنحوی درست بنماید، برای او مثل نصف مزد کسیست که برآمده است».

۱۳۱۰- «وعنِ البراءِ، س، قال: أتى النبي ج، رجلٌ مقنَّعٌ بِالحدِيد، فَقال: يا رَسُول اللَّهِ أُقَاتِلُ أوْ أُسْلِم؟ فقَال: «أسْلِم، ثُمَّ قاتِلْ» فَأسْلَم، ثُمَّ قَاتَلَ فَقُتِلَ، فقَال رسول اللَّه ج: «عمِل قَلِيلاً وَأُجِر كَثيراً»». متفقٌ عليه، وهذا لفظُ البخاري.

۱۳۱۰- «از براء سروایت شده که:

مردی سراپا در آهن خدمت پیامبر جآمده و گفت: یا رسول الله جبجنگم یا مسلمان شوم؟

فرمود: اسلام بیاور، سپس بجنگ. پس اسلام آورده و جنگید تا اینکه کشته شد.

سپس رسول الله جفرمود: کم عمل نمود و مزد زیادی گرفت».

۱۳۱۱- «وعَنْ أنَس، س، أنَّ النبي ج قَال: «ما أَحدٌ يدْخُلُ الجنَّة يُحِبُّ أنْ يرْجِعَ إلى الدُّنْيَا ولَه ما على الأرْضِ منْ شَيءٍ إلاَّ الشَّهيد، يتمَنَّى أنْ يَرْجِع إلى الدُّنْيَا، فَيُقْتَلَ عشْرَ مَرَّات، لِما يرى مِنَ الكرامةِ».

وفی روایة: «لِمَا یرَى مِنْ فَضْلِ الشَّهَادَةِ»». مُتفقٌ علیه.

۱۳۱۱- «از انس سروایت است که:

پیامبر جفرمود: هیچکدام از آنانی که به بهشت درآید، دوست ندارد که به دنیا بازگردد هر چند همهء آنچه بر زمین است از او باشد، جز شهید، زیرا بواسطهء کرامتی که می‌بیند، آرزو می‌کند که بدنیا بازگشته و ده بار کشته شود.

و در روایتی آمده که بواسطهء آنچه در مورد فضیلت شهادت می‌بیند».

۱۳۱۲- «وعَنْ عبدِ اللَّهِ بنِ عَمرو بنِ العاص، ب، أنَّ رسُول اللَّه ج قَال: «يغْفِرُ اللَّه للشَّهيدِ كُلَّ شَيْئٍ إلاَّ الدَّيْنَ»» رواه مسلم.

وفي روايةٍ له:««القَتْلُ في سَبِيلِ اللَّهِ يُكفِّرُ كُلَّ شَيءٍ إلاَّ الدَّيْن»».

۱۳۱۲- «از عبد الله بن عمرو بن عاص بروایت شده که:

رسول الله جفرمود: خداوند همهء گناهان شهید را می‌آمرزد، جز قرض.

و در روایتی آمده که: کشته شدن در راه خدا هر چیز را بجز قرض محو می‌کند».

۱۳۱۳- «وعَنْ أبي قتَادَة س، أنَّ رَسُول اللَّهِ ج قَامَ فيهمْ فَذَكَرَ أنَّ الجِهادَ في سبِيلِ اللَّه، وَالإيمانَ بِاللَّه، أَفْضَلُ الأَعْمَال، فَقَامَ رجُل، فَقَال: يا رَسُول اللَّهِ أَرأَيْتَ إنْ قُتِلْتُ في سبيلِ اللَّهِ أتُكَفَّرُ عنِّي خَطاياي ؟ فَقالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج: «نعمْ إنْ قُتِلت في سبيلِ اللَّهِ وَأَنْتَ صابِر، مُحْتسِبٌ مُقبلٌ غيْرُ مُدْبِرٍ» ثُمَّ قَال رسُولُ اللَّه ج: «كَيْفَ قُلْت؟» قال: أَرأَيْتَ إنْ قُتِلْتُ في سبيل اللَّهِ أَتُكَفَّرُ عنِّي خَطَايَايَ ؟ فَقَالَ رسُولُ اللَّهِ ج: «نَعمْ وأَنْتَ صابِرٌ مُحْتَسِب،مُقْبلٌ غَيْرُ مُدْبر، إلاَّ الدَّيْن، فَإنَّ جِبْرِيلَ ÷ قال لي ذلكَ»». رواهُ مسلم.

۱۳۱۳- «از ابو قتاده سروایت شده که:

رسول خدا جدر میان ایشان خطبه خوانده و یاد آوری کرد که جهاد در راه خدا و ایمان به خدا بهترین اعمال است. بعد مردی ایستاده و گفت: خبرم ده یا رسول الله جکه هرگاه در راه خدا کشته شوم آیا گناهانم محو می‌شود؟

رسول الله جفرمود: بلی اگر در راه خدا کشته شوی و تو صابر باشی و اخلاص نمایی و رو آورنده بوده و پشت دهنده به دشمن نباشی. سپس رسول الله جفرمود: چگونه گفتی؟

گفت: خبرم ده یا رسول الله جهرگاه در راه خدا کشته شوم، آیا گناهانم محو می‌شود؟

رسول الله جبه وی گفت: بلی، در حالیکه تو اخلاص نموده و صبر کنی. رو آورنده بوده و به دشمنان پشت ندهی. بجز قرض، زیرا جبریل ÷این را برایم گفت».

۱۳۱۴- «وعَنْ جابرٍ س، قال: قالَ رَجُل: أين أنَا يا رسُولَ اللَّهِ إنْ قُتِلتُ؟ قال: «في الجَنَّةِ» . فألقى تَمَرَاتٍ كُنَّ في يَدِه، ثُمَّ قاتَلَ حتَّى قُتِل»،رواهُ مسلم.

۱۳۱۴- «از جابر سروایت شده که گفت:

مردی گفت: یا رسول الله جاگر کشته شدم در کجا می‌باشم؟

فرمود: در بهشت، سپس چند دانه خرمایی را که در دستش بود، انداخته و جنگید تا کشته شد».

۱۳۱۵- «وعنْ أنَسٍ س، قالَ انْطَلقَ رَسُولُ اللَّهِ ج وَأَصْحَابُهُ حَتَّى سَبَقُوا الـمشْركِينَ إلى بَدر، وَجَاءَ المُشرِكون، فقالَ رسُولُ اللَّهِ ج: «لا يَقْدمنَّ أحَدٌ مِنْكُمْ إلى شيءٍ حَتَّى أكُونَ أنا دُونَهُ» فَدَنَا المُشرِكون، فقَال رسُول اللَّه ج: «قُومُوا إلى جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمواتُ وَالأَرْضُ» قال: يَقولُ عُمَيْرُ بنُ الحُمَامِ الأنْصَارِيُّ س: يا رسولَ اللَّه جَنَّةٌ عَرْضُهَا السَّمواتُ والأرض؟ قال: «نَعم» قال: بَخٍ بَخ، فقالًَ رَسُولُ اللَّه ج: «ما يَحْمِلُكَ على قَولِكَ بَخٍ بخ؟» قالَ لا وَاللَّهِ يا رسُول اللَّه إلاَّ رَجاءَ أن أكُونَ مِنْ أهْلِها، قال: «فَإنَّكَ مِنْ أهْلِهَا» فَأخْرج تَمَرَاتٍ مِنْ قَرَنِه، فَجَعَل يَأْكُلُ منْهُنَّ، ثُمَّ قَال لَئِنْ أنَا حَييتُ حتى آكُل تَمَراتي هذِهِ إنَّهَا لحَيَاةٌ طَويلَة، فَرَمَى بمَا مَعَهُ مَنَ التَّمْر. ثُمَّ قَاتَلَهُمْ حَتَّى قُتِل». رواهُ مسلم.

۱۳۱۵- «از انس سروایت است که گفت:

رسول الله جو اصحابش شرفتند تا اینکه قبل از مشرکین به بدر رسیدند و مشرکین هم آمدند.

رسول الله جفرمود: هیچکدام از شما به کاری اقدام نکند تا اینکه من از او به آن نزدیکتر باشم. مشرکین به مسلمانان نزدیک شدند و رسول الله جفرمود: برخیزید بسوی بهشتی که پهنایی آن به پهنایی آسمان و زمین است.

گفت: عمیر بن حمام انصاری سمی‌گوید: یا رسول الله جبهشتی که پهنای آن به اندازهء آسمان و زمین است؟ فرمود: بلی!

وی گفت: به به.

رسول الله جفرمود: چه چیز سبب شد که به به بگوئی؟ گفت: نه و سوگند به خدا یا رسول الله جبجز اینکه از اهل آن باشم.

فرمود: همانا تو از اهل آن می‌باشی. پس چند دانهء خرما را از تیر دانش بیرون کرده و شروع به خوردن آن نموده و گفت: اگر من زنده بمانم تا این چند دانه خرما را بخورم آن زندگی طولانی خواهد بود.

و بعد از آن خرماهائی را که با او بود، انداخته و با آنها جنگید تا کشته شد».

۱۳۱۶- «وعنه قال: جاءَ ناسٌ إلى النبي ج أنِ ابْعث معنَا رجالاً يُعَلِّمونَا القُرآنَ والسُّنَّةَ، فَبعثَ إلَيْهِم سبعِينَ رجلا مِنَ الأنْصارِ يُقَالُ لهُم: القُرَّاءُ، فيهِم خَالي حرَام، يقرؤُون القُرآن، ويتَدَارسُونَهُ باللَّيْلِ يتعلَّمُون، وكانُوا بالنَّهار يجيئُونَ بالماءِ، فَيَضعونهُ في المسجِد، ويحْتَطِبُون فَيبيعُونه، ويَشْتَرُونَ بِهِ الطَّعام لأهلِ الصُّفَّةِ ولِلفُقراءِ، فبعثَهم النبي ج، فعرضوا لهم فقتلُوهُم قبل أنْ يبلُغُوا المكان، فقَالُوا: اللَّهُمَّ بلِّغ عنَّا نَبيَّنَا أَنَّا قَد لَقِينَاكَ فَرضِينَا عنْكَ ورضيت عَنا، وأَتى رجُلٌ حراماً خالَ أنس مِنْ خَلْفِه، فَطعنَهُ بِرُمحٍ حتى أنْفَذه، فَقَال حرام: فُزْتُ وربِّ الكَعْبة، فقال رسولُ اللَّه ج: «إنَّ إخْوانَكم قَد قُتِلُوا وإنهم قالُوا: اللَّهُمَّ بلِّغ عنَّا نبينا أَنَّا قَد لَقِيناكَ فَرضِينَا عنكَ ورضِيتَ عَنَّا»» متفقٌ علیه، وهذا لفظ مسلم.

۱۳۱۶- «از انس سروایت است که:

عده‌ای از مردم بحضور پیامبر جآمدند که با ما اشخاصی را بفرست که برای ما کتاب و سنت بیاموزند. آنحضرت جهفتاد نفر از انصار را که به آنان قراء گفته می‌شد، بطرف‌شان فرستاد که در زمرهء آنها مامایم (دایی‌ام) حرام سبود که قرآن را خوانده و در شب آن را با هم تکرار نموده و می‌آموختند و در روز آب آورده و آن را در مسجد می‌گذاشتند و هیزم کشی نموده آن را فروخته و با آن برای اهل صفه و فقراء طعام می‌خریدند.

پیامبر جآنها را فرستاد و آنها (مشرکین) در مسیر‌شان قرار گرفته و پیش از آنکه به آن جای برسند، آنها را کشتند و گفتند: (اصحاب ش) بار خدایا به پیامبر ما جاز ما برسان که ما به لقایت شتافتیم. پس از تو راضی شدیم و تو هم از ما راضی گردیدی!

مردی بطرف حرام سدایی انس ساز پشت سرش آمده و او را به نیزه زد تا اینکه ویرا به شهادت رساند. حرام: گفت: سوگند به پروردگار رستگار شدم.

رسول الله جفرمود که: برادران شما کشته شدند و آنها گفتند: بار خدایا خبر ما را به پیامبر ما جبرسان که ما بدیدارت شتافتیم. پس از تو راضی شدیم و تو از ما راضی گشتی».

۱۳۱۷-وعنهُ قال: غَاب عَمِّی أنسُ بنُ النضْر س عنِ قِتَالِ بدر، فقال: یا رسول اللَّه غِبتُ عن أوَّلِ قِتالٍ قاتَلتَ المُشرِكین، لئِنِ اللَّه أشْهَدنی قِتالَ المُشرِكِینَ لیرینَّ اللَّه ما أَصنع. فلمَّا كانَ یومُ أحُدٍ انكشفَ المُسلِمُون، فقال: اللَّهُمَّ إنِّی أَعتَذِرُ إلَیك مِمًَّا صنع هَؤُلاءِ یعْنی أصْحابهُ ؤأَبْرأُ إلیكَ مِمَّا صنع هَؤُلاءِ یعنی المُشركینَ ثُمَّ تقدَّم فاستَقبلهُ سعدُ بنُ مُعاذٍ فقال: یا سعدُ بنَ مُعاذٍ الجنَّةُ وربِّ النَّضْر، إنِّی أجِدُ رِیحَهَا مِن دونِ أُحد، قال سعد: فما استَطعتُ یا رسول اللَّهِ مَا صنَع، قال أنس: فَوجدْنَا بِهِ بِضعاً وثَمانِینَ ضربةً بالسَّیف، أوْ طَعنةَ برُمْحٍ أوْ رمیةً بِسهم، ووجدناهُ قد قُتِلَ ومثَّلَ بِهِ المُشرِكون، فَما عرفَهُ أحدٌ إلا أُختُهُ بِبنانِه. قال أنس: كُنَّا نَرى أوْ نَظُنُّ أَنَّ هذِهِ الآیةَ نَزَلَتْ فِیهِ وفی أَشبَاهِه: ﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُ[الأحزاب: ۲۳] . إلى آخرهَا».متفقٌ علیه، وقد سبَقَ فی باب المُجاهدة.

۱۳۱۷- «از انس سروایت است که:

عمویم انس بن نضر ساز جنگ بدر غیبت کرد و گفت: یا رسول الله جاز اولین جنگی که با مشرکین نمودی، غیبت کردم. اگر خداوند مرا به جنگ مشرکین حاضر کرد، خواهد دید که چه می‌کنم.

چون روز احد بود و مسلمین عقب نشینی کردند و گفت: بار خدایا می‌بسویت عذر می‌جویم از آنچه اینان کردند (یعنی دوستانش) و پاکی می‌جویم از آنچه اینان کردند (یعنی مشرکین) سپس پیش رفت. سعد بن معاذ سپیش رویش آمد و گفت: ای سعد بن معاذ بشتاب به سوی بهشت و سوگند به پروردگار نضر که من بوی آن را از طرف احد در می‌یابم. سعد سگفت: یا رسول الله جنتوانستم که کار او را انجام دهم.

انس سگفت: در وجودش هشتاد و چند ضربهء شمشیر و نیزه و تیر را یافتیم و او را کشته دیدیم، در حالیکه مشرکین او را مثله کرده بودند و هیچکس او را نشناخت تا اینکه خواهرش او را به گوشه‌های انگشتانش شناخت.

انس سگفت: نظر ما برین بود و میدیدیم یا گمان می‌کردیم که این آیه در وی و امثالش نازل شد: برخی از مؤمنان کسانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند وفا کردند، پس برخی از آنان بر آن عهد ایستادگی کردند ( تا شهید شدند)».

۱۳۱۸- «وعنْ سمُرةَ س قال: قال رسُولُ اللَّهِ ج: «رأَيْتُ اللَّيْلَةَ رجُلين أتَياني، فَصعِدا بي الشَّجرة، فَأدْخَلاني دَاراً هِي أحْسنُ وَأَفضَل، لَمْ أَر قَطُّ أَحْسنَ منها، قالا: أَمَّا هذِهِ الدَّار فَدارُ الشهداءِ»» رواه البخاري وهو بعضٌ من حديثٍ طويلٍ فيه أنواع العلم سيأتي في باب تحريمِ الكذبِ إنْ شاءَ اللَّه تعالى.

۱۳۱۸- «از سمره سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: دیشب در خواب دیدم که دو مرد نزدم آمده و مرا به درخت بالا نموده، و به خانه‌ای داخل کردند که بسیار نیکو و زیبا بود و هرگز زیبا‌تر از آن را ندیده بودم. آن دو مرد گفتند: این خانهء شهدا است».

۱۳۱۹- «وعنْ أنسٍ س أنَّ أُم الرَّبيعِ بنْتَ البَرَاءِ وهي أُمُّ حارثةَ بنِ سُرَاقة، أتَتِ النبي ج فَقَالَت: يا رَسُولَ اللَّهِ ألا تُحدِّثُني عَنْ حارِثَة، وَكانَ قُتِل يوْمَ بدْر، فَإنْ كانَ في الجَنَّةِ صَبَرت، وَإن كانَ غَيْر ذلكَ اجْتَهَدْتُ عليْهِ في البُكَاءِ، فقال: «يا أُم حارِثَةَ إنَّهَا جِنانٌ في الجَنَّة، وَإنَّ ابْنَكَ أَصاب الفرْدوْسَ الأَعْلى»». رواه البخاری.

۱۳۱۹- «از انس سروایت است که:

ام ربیع بنت براء که ام حارثه بن سراقه است، خدمت پیامبر جآمده و گفت: یا رسول الله جآیا در بارهء حارثه با من صحبت نمی‌کنی؟ او در روز بدر کشته شده بود. پس اگر در بهشت باشد، صبر می‌کنم و اگر غیر از این باشد، در گریستن بر وی کوشش خواهم کرد.

آنحضرت جفرمود: ای ام حارثه! در بهشت، بهشتهائی است و پسرت به فردوس اعلی رسید».

۱۳۲۰- «وعَنْ جابر بن عبدِ اللَّهِ ب قال: جِيءَ بابي إلى النبي ج قدْ مُثِّل بِهِ فَؤُضعَ بَيْنَ يَديْه، فَذَهَبْتُ أَكْشِفُ عنْ وجهِهِ فَنَهاني قَوْمٌ فقال النبي ج: «ما زَالَتِ الملائِكَةُ تُظِلُّهُ بِأَجْنِحَتِها»». متفقٌ علیه.

۱۳۲۰- «از جابر سروایت شده که گفت:

پدرم خدمت پیامبر جآورده شد در حالیکه مثله شده بود و در پیش روی پیامبر جگذاشته شد و رفتم که رویش را بگشایم. گروهی مرا منع کردند و پیامبر جفرمود: فرشتگان بطور همیشه با بال‌های خود بر وی سایه می‌افگند».

۱۳۲۱- «وعَنْ سهل بن حُنَيْفٍ س أنَّ رَسُول اللَّهِ ج قال: «مَنْ سأَلَ اللَّه تعالى الشَّهَادةَ بِصِدْقٍ بلَّغهُ منَازِلَ الشُّهَداءِ وإنْ ماتَ على فِراشِهِ»».رواه مسلم.

۱۳۲۱- «از سهل بن حنیف سروایت است که:

رسول الله جفرمود: آنکه صادقانه از خداوند تعالی شهادت طلبد، خداوند او را بمراتب شهداء می‌رساند هر چند بر بالینش بمیرد».

۱۳۲۲- «وعنْ أنسٍ س قال: قال رسُولُ اللَّهِ ج: «منْ طلَب الشَّهَادةَ صادِقاً أُعطيها ولو لم تُصِبْهُ»». رواه مسلم.

۱۳۲۲- «از انس سروایت است که:

رسول الله جفرمود: آنکه صادقانه شهادت را طلبد، ثوابش بوی داده شود، هر چند به آن نرسد».

۱۳۲۳- «وعَنْ أبي هُريْرةَ س قال: قالَ رسُولُ اللَّهِ ج: «ما يَجِدُ الشَّهِيدُ مِن مَسِّ القتْلِ إلاَّ كما يجِدُ أحدُكُمْ مِنْ مسِّ القَرْصَةِ»» رواه الترمذي وقال: حديثٌ حسنٌ صحيح.

۱۳۲۳- «از ابو هریره سروایت شده که:

رسول الله جفرمود: شهید درد مرگ را جز به اندازهء که یکی از شما دیگری را با ناخن بگیرد (بگزد) حس نمی‌نماید».

۱۳۲۴- «وعنْ عبْدِ اللَّهِ بن أبي أوْفَى ب أنَّ رسُول اللَّهِ ج في بعضَ أيَّامِهِ التي لَقِي فِيهَا العدُوَّ انتَظر حتى مَالتِ الشَّمس، ثُمَّ قام في النَّاس فقال: «أَيُّهَا النَّاسُ، لا تَتَمنَّوْا لِقَاءَ العدُو، وَسلُوا اللَّه العافِية، فإذا لقِيتُمُوهُم فَاصبِرُوا، واعلَمُوا أنَّ الجَنَّةَ تَحْتَ ظِلالِ السُّيوفِ» ثم قال: «اللَّهُمَّ مُنْزِلَ الكتاب ومُجرِيَ السَّحاب،وهَازِمَ الأَحْزَابِ اهْزِمهُم وانْصُرنَا علَيهِم»» متفقٌ علیه.

۱۳۲۴- «از عبد الله بن ابی اوفی بروایت شده که:

رسول الله جدر بعضی روزهائیکه در آن با دشمن روبرو شد، انتظار کشید تا اینکه آفتاب زوال نمود. سپس در میان مردم ایستاده و فرمود: ای مردم روبرو شدن با دشمن را آرزو نکنید و از خداوند عافیت و سلامتی را طلب نمائید. ولی هنگامیکه با دشمن روبرو شدید، صبر کنید و بدانید که بهشت در زیر سایه‌های شمشیر‌ها است. بعد فرمود: بار خدایا فرو فرستندهء کتاب و جریان دهندهء ابر و شکست دهندهء گروهها، آنان را شکست داده و ما را بر آنان نصرت و یاری ده».

۱۳۲۵- «وعن سهْلِ بنِ سعد س قال: قال رسُولُ اللَّهِ ج: «ثِنَتانِ لا تُرَدَّان، أوْ قَلَّمَا تُردَّان: الدُّعَاءُ عِنْد النِّدَاءِ وعِند البأْسِ حِينَ يُلْحِمُ بَعْضُهُم بَعضاً»». رواه أبو داود بإسناد صحیح.

۱۳۲۵- «از سهل بن سعد سروایت است که:

رسول الله جفرمود: دو چیز رد نمی‌شوند، یا فرمود: کم رد می‌شوند: دعا در وقت اذان، و در وقت جنگ هنگامیکه با هم درآویز می‌شوند».

۱۳۲۶- «وعَنْ أنسٍ س قال: كانَ رسُولُ اللَّهِ ج إذا غَزَا قال: «اللَّهُمَّ أنت عضُدِي ونَصِيري، بِك أَجُول، وبِك أصول، وبِكَ أُقاتِل»» رواهُ أبو داود، والترمذيُّ وقال: حديثٌ حسن.

۱۳۲۶- «از انس سروایت است که:

چون رسول الله ججهاد می‌کرد، می‌فرمود: بار خدایا تو مددگار و یاری دهندهء منی، بکمک تو حرکت نموده و بر دشمن حمله می‌کنم و می‌جنگم».

۱۳۲۷- «وعَن أبي مُوسى س، أنَّ النبي ج كانَ إذا خَاف قوماً قال: اللَّهُمَّ إنَّا نَجعَلُكَ في نُحُورِهِم، ونَعُوذُ بِكَ مِنْ شُرورِهِم»»رواه أبو داود بإسناد صحيح.

۱۳۲۷- «از ابو موسی سروایت شده که:

چون پیامبر جاز قوم و گروهی می‌ترسید، می‌فرمود: بار خدایا ما ترا بر آنها حواله می‌کنیم (یعنی آنها را بوسیلهء تو دفع می‌کنیم) و از شرور و بدی‌های‌شان بتو پناه می‌جوئیم».

۱۳۲۸- «وعنْ ابنِ عُمَر ب، أَنَّ رسُولَ اللَّهِ ج قال: «الخَيْلُ مَعْقُودٌ في نَوَاصِيَها الخَيرُ إلى يوْمِ القِيامَةٍِ»»متفقٌ علیه.

۱۳۲۸- «از ابن عمر بروایت شده که:

رسول الله جفرمود: خیر بر پیشانی اسب‌ها تا روز قیامت گره خورده است».

۱۳۲۹- «وعنْ عُرْوَةَ البَارِقِي س أنَّ النبي ج قال: «الخَيْلُ مَعقُودٌ في نَواصِيهَا الخَيرُ إلى يوْمِ القِيامَة: الأَجر، والـمغنَمُ»». متفقٌ علیه.

۱۳۲۹- «از عروه بارقی سروایت شده که:

پیامبر جفرمود: تا روز قیامت در پیشانی اسب‌ها خیر وجود دارد، یعنی مزد و غنیمت».

۱۳۳۰- «وعَنْ أبي هُريْرَة س، قال: قال رَسُولُ اللَّهِ ج: «من احتَبَس فَرساً في سبيلِ اللَّه، إيماناً بِاللَّه، وتَصدِيقاً بِوعْدِه، فإنَّ شِبَعهُ ورَيْهُ وروْثَه، وبولَهُ في مِيزَانِهِ يومَ القِيامَةِ»» رواه البخاری.

۱۳۳۰- «از ابو هریره سروایت است که:

رسول الله جفرمود: آنکه اسبی را در راه خدا نگهدارد و ایمان وی به خدا و باور داشتن او بوعده‌اش سبب این کار شده باشد، همانا سیر شدن و سیراب گشتن و پس افگنده و بول او در میزانش در روز قیامت حساب می‌شود».

۱۳۳۱- «وعنْ أبي مسْعُود، س، قال جاءَ رجُلُ إلى النبي ج بِنَاقَةٍ مَخْطُومةٍ فقال: هذِهِ في سبيل اللَّه، فقال رسُولُ اللَّهِ ج: «لكَ بِهَا يَومَ القِيامةِ سبعُمِائَةِ ناقَةٍ كُلُّها مخطُومةٌ»» رواهُ مسلم.

۱۳۳۱- «از ابو مسعود سروایت شده که گفت:

مردی شتر مهار داری را بخدمت پیامبر جآورده و گفت: این در راه خدا صدقه است.

رسول الله جفرمود: برایت در روز قیامت هفتصد شتر که همه‌اش مهار دار است، بعوض آن داده می‌شود».

۱۳۳۲- «وعن أبي حمّادٍ ويُقال: أبو سُعاد، ويُقال: أبو أَسد، ويقال: أبو عامِرٍ، ويقال: أبو عَمْرو، ويقال: أبو الأسْود، ويقال: أبو عَبْسٍ عُقْبةُ بنِ عامِرٍ الجُهَني، س، قال: سمِعْتُ رسُولَ اللَّهِ ج وَهُوَ عَلى المِنْبر، يقول: «وَأَعِدُّوا لهُم ما استَطَعْتُم من قُوَّة، ألا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْي، ألا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْي، ألا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْيُ»» رواه مسلم.

۱۳۳۲- «از ابو حمّاد یا ابو سعاده یا ابو اسد یا ابو عامر یا ابو عمرو یا ابو الاسود یا ابو عبس عقبه بن عامر جهنی سروایت شده که: از رسول الله جشنیدم در حالیکه بر منبر بود، می‌فرمود: آگاه باشید که قوت تیراندازی است، آگاه باشید که قوت تیر اندازی است، آگاه باشید که قوت تیر اندازی است».

۱۳۳۳- «وعَنْهُ قال: سمِعْتُ رَسُول اللَّهِ ج يقول: «ستُفْتَحُ علَيكُم أَرضُون، ويكفِيكُم اللَّه، فَلا يعْجِزْ أَحَدُكُمْ أنْ يلْهُو بِأَسْهُمِهِ»» رواه مسلم.

۱۳۳۳- «از عقبه سروایت است که گفت:

از رسول الله جشنیدم که می‌فرمود: بزودی سرزمینهای برای شما گشوده شده و خداوند شما را از تکلیف جنگ کفایت می‌کند.

پس همگی شما از اینکه با تیرهایتان بیهوده کاری کنید، امتناع ورزید».

۱۳۳۴- «وعْنهُ أَنَّهُ قال: قَال رَسُولُ اللَّهِ ج: «منْ عُلِّمَ الرَّمْيَ ثُمَّ تركَه، فَلَيس مِنَّا، أوْ فقَد عَصى»» رواه مسلم.

۱۳۳۴- «از عقبه سروایت است که:

رسول الله جفرمود: آنکه تیراندازی برایش آموزش داده شد و او آن را ترک کرد، پس از ما نیست. یا فرمود: به تحقیق عصیان و نافرمانی کرده است».

ش: مسألهء آموزش و فراگیری علم تیر اندازی و سپس فراموش کردن آن مستوجب عصیان در برابر ابو القاسم جاست، پس چطور است حال کسیکه جهاد را اصلا ترک نماید؟

۱۳۳۵- «وعنهُ س، قال: سمِعْتُ رسُول اللَّه ج يقول: «إنَّ اللَّه يُدخِلُ بِالسهمِ ثَلاثةَ نَفَرٍ الجنَّة: صانِعهُ يحتسِبُ في صنْعتِهِ الخير، والرَّامي بِه، ومُنْبِلَهُ، وَارْمُوا وارْكبُوا، وأنْ ترمُوا أَحَبُّ إلَيَّ مِنْ أنْ تَرْكَبُوا. ومَنْ تَرَكَ الرَّميَ بعْد ما عُلِّمهُ رغبَةً عنه. فَإنَّهَا نِعمةٌ تَركَهَا» أوْ قال: «كَفَرَهَا»» رواهُ أبو داود.

۱۳۳۵- «از عقبه سروایت شده که:

از رسول الله جشنیدم که می‌فرمود: همانا خداوند با یک تیر سه کس را به بهشت داخل می‌کند: سازنده‌اش را که به نیت نزدیکی به حق تعالی و رسیدن بخیر آن را می‌سازد. و کسیکه بدان تیر می‌اندازد. و آنکه تیر را آماده نموده و برای شلیک بدیگری می‌دهد. پس تیر اندازید و سوارکاری کنید و تیر اندازی در نزدم محبوبتر است از اینکه سوارکاری کنی و آنکه تیر اندازی را بعد از آموختن از روی عدم احساس نیاز بدان (به واسطهء عذر) ترک کند، او در حقیقت نعمتی را ترک کرده است یا فرمود: کفران نموده است».

۱۳۳۶- «وعَنْ سَلَمةَ بن الأكوع، س، قال: مَرَّ النبي ج، على نَفَرٍ ينتَضِلُون، فقال: «ارْمُوا بَنِي إِسْماعيل فَإنَّ أبَاكم كان رَامِياً»»رواه البخاری.

۱۳۳۶- «از سلمه بن اکوع سروایت شده که گفت:

رسول الله جاز کنار چند نفری گذشت که تیر اندازی می‌کردند و فرمود: ای فرزندان اسماعیل تیراندازید، زیرا پدر شما تیر انداز بود».

۱۳۳۷- «وعَنْ عمْرو بنِ عبسَة س قال: سمِعتُ رسُول اللَّهِ ج، يقولُ: «منْ رَمَى بِسهمٍ في سبيلِ اللَّه فَهُو لَهُ عِدْلُ مُحرَّرةٍ»». رواهُ أبو داود، والترمذي وقالا: حديثٌ حسنٌ صحيح.

۱۳۳۷- «از عمرو بن عبسه سروایت شده که:

از رسول الله جشنیدم که می‌فرمود: آنکه تیری را در راه خدا بزند مثل آن است که برده‌ای را آزاد کرده است».

۱۳۳۸- «وعَن أبي يحيى خُريم بن فاتِك، س، قال: قال رَسُولُ اللَّه ج: «مَنْ أَنْفَقَ نَفَقَةً في سبيلِ اللَّهِ كُتِبَ لَهُ سبْعُمِائِة ضِعفٍ»» رواه الترمذي وقال: حديثٌ حَسَن.

۱۳۳۸- «از ابو یحیی خریم بن فاتک سروایت است که:

رسول الله جفرمود: آنکه در راه خدا چیزی را نفقه و خرج کند، برای او هفتصد برابر آن نوشته می‌شود».

۱۳۳۹- «وعنْ أبي سَعيد س، قال: قال رسُولُ اللَّه ج: «ما مِنْ عبدٍ يصومُ يوْماً في سبِيلِ اللَّهِ إلاَّ باعد اللَّه بِذلكَ اليوم وَجْهَهُ عَنِ النَّارِ سبْعِين خَرِيفاً»» متفقٌ علیه.

۱۳۳۹- «از ابو سعید سروایت است که:

رسول الله جفرمود: هیچ بنده‌ای نیست که روزی را در راه خدا روزه گیرد، مگر اینکه خداوند به آن روز او هفتاد سال از جهنم دور می‌کند».

۱۳۴۰- «وعنْ أبي أُمامة س، عَنِ النبي ج، قال: «مَنْ صامَ يَوْماً في سبيل اللَّهِ جَعَلَ اللَّه بينَهُ وَبيْنَ النَّارِ خَنْدَقاً كَمَا بيْن السَّماءِ والأرْضِ»»رواهُ الترمذي وقال: حديثٌ حسنٌ صحيح.

۱۳۴۰- «از ابو امامه سروایت است که:

پیامبر جفرمود: آنکه روزی در راه خدا روزه گیرد، خداوند میان او و دوزخ خندقی قرار می‌دهد که (فاصله آن) مانند آسمان و زمین است».

۱۳۴۱- «وعنْ أبي هُريرة، س، قال: قال رَسُول اللَّهِ ج: «مَنْ ماتَ ولَمْ يَغْز، وَلَمْ يُحَدِّثْ نَفْسَه بِغَزو، ماتَ عَلى شُعْبَةٍ مَنَ النِّفَاقِ»» رواهُ مسلم.

۱۳۴۱- «از ابو هریره سروایت است که:

رسول الله جفرمود: کسیکه بمیرد و جهاد نکند و در بارهء جهاد با خود زمزمه نکرده باشد، بر شاخهء از نفاق مرده است».

۱۳۴۲- «وعَن جابر س، قال: كنَّا مع النبي ج، في غَزَاة فقال: «إنَّ بالـمدينةِ لَرِجالاً ما سِرتُمْ مَسيرا، وَلا قَطَعْتُمْ وادياً إلاَّ كانُوا معكُم، حبَسهُمُ المَرضُ».

وفي رواية: «حبَسهُمُ العُذْرُ» . وفي رواية: إلاَّ شَرَكُوكُمْ في الأَجرِ»» رواهُ البخاري من روايةِ أَنَس، ورواهُ مسلمٌ من روايةِ جابرٍ واللفظ له.

۱۳۴۲- «از جابر سروایت شده که:

با پیامبر جدر غزوهء بودیم و فرمود: در مدینه مردانی هستند که شما به هیچ مسیری نرفتید و هیچ وادیی را نپیمودید، جز اینکه با شما بودند که آنها را (بیماری از همراهی با شما) باز داشت.

در روایتی آمده که، عذر آنها را باز داشت.

و در روایتی آمده که: مگر اینکه با شما در مزد و ثواب‌تان مشارکت کردند».

۱۳۴۳- «وعنْ أبي مُوسى، س، أَنَّ أعْرَابيّاً أَتى النبي ج فَقَال: يا رسول اللَّه، الرَّجُلُ يُقَاتِلُ لِلْمَغْتم، والرَّجُلُ يُقَاتِلُ ليُذْكَر، والرَّجُلُ يُقاتِلُ ليُرى مكانُه؟

وفي رواية: يُقاتلُ شًَجاعَةً ويُقَاتِلُ حَمِيَّة.

وفي رواية: ويُقاتلُ غَضَبا، فَمْنْ في سبيل اللَّه؟ فَقَالَ رسولُ اللِّه ج: «مَنْ قَاتَلَ لتكُونَ كَلِمَةُ اللَّه هِيَ العُلْيا، فَهُوَ في سبيلِ اللَّهِ»»متفقٌ علیه.

۱۳۴۳- «از ابو موسی سروایت است که:

مردی خدمت پیامبر جآمده و گفت: یا رسول الله جمردی برای غنیمت می‌جنگد و مردی برای آوازه و شهرت و مردی برای آن می‌جنگد که منزلش از نظر جنگی دیده شود.

و در روایتی برای شجاعت می‌جنگد و برای خود خواهی و غیرت (دفاع از قوم و قبیله) می‌جنگد.

و در روایتی آمده که از روی غضب می‌جنگد، پس کدام در راه خدا است.

رسول الله جفرمود: آنکه بجنگد تا کلمة الله (کلمهء توحید) برتر شود، پس آن در راه خدا است».

۱۳۴۴- «وعنْ عبد اللَّهِ بن عمرو بنِ العاص ب، قال: قال رسُولُ اللَّه ج: «ما مِنْ غَازِية، أوْ سَرِيَّةٍ تَغْزُو، فَتَغْنمُ وتَسْلَم، إلاَّ كانُوا قَدْ تعَجَّلُوا ثُلُثَيْ أَجورِهِم، ومَا مِنْ غازِيةٍ أوْ سرِيَّةٍ تُخْفِقُ وتُصابُ إلاَّ تَمَّ لهم أُجورُهُمْ»» رواهُ مسلم.

۱۳۴۴- «از عبد الله بن عمرو بن عاص بروایت شده که:

رسول الله جفرمود: هیچ گروه جهاد کننده و یا سریهء نیست که جهاد کند و غنیمت گرفته و سالم بماند، مگر اینکه دو سوم مزدشان را پیش دریافت کرده‌اند و هیچ گروه جهاد کننده و سریهء نیست که غنیمت نگرفته و بمیرند یا زخمی شوند، مگر اینکه مزد‌شان برای‌شان بوجهی تمام ثابت مانده است».

۱۳۴۵- «وعنْ أبي أُمامَة س، أنَّ رَجُلاً قال: يا رسولَ اللَّه ائذَن لي في السِّياحة. فَقالَ النبي ج: «إنَّ سِياحةَ أُمَّتي الجِهادُ في سبيلِ اللَّه، عَزَّ وجلَّ»»رواهُ أبو داود بإسناد جید.

۱۳۴۵- «از ابو امامه سروایت است که:

مردی گفت: یا رسول الله جبمن اجازهء سیاحت ده پیامبر جفرمود: سیاحت امتم جهاد در راه خدا است».

۱۳۴۶- «وعَنْ عبدِ اللَّهِ بن عَمْرو بن العاص، ب، عنِ النبي جقال: «قَفْلَةٌ كَغزْوةٌ»». رواهُ أبو داود بإسناد جيد.

۱۳۴۶- «از عبد الله بن عمرو بن عاص بروایت شده که:

پیامبر جفرمود: بازگشت از جنگ مانند یک غزوه بحساب می‌شود».

۱۳۴۷- «وعن السائب بن يزيد س، قال: لمَّا قدِمَ النبي ج مَنْ غَزوةِ تَبُوكَ تَلَقَّاه النَّاس، فَتَلَقَّيْتُهُ مع الصِّبيانِ على ثَنيِّةِ الوَداع. رواه أبو داود بإسناد صَحيحٍ بهذا اللفظ، وَرَواه البخاريُّ قال: ذَهَبْنَا نتَلقَّى رسول اللَّه ج مَعَ الصِّبيَانِ إلى ثَنِيَّةِ الوَداع».

۱۳۴۷- «از سائب بن یزید سروایت شده که گفت:

چون پیامبر جاز غزوهء تبوک تشریف آورد، مردم بملاقاتش شتافتند. من همراه بچه‌ها ایشان را در ثنیة الوداع ملاقات کردم.

بخاری در روایتش گفت: ما با بچه‌ها برای ملاقات و دیداری رسول الله جبه ثنیة الوداع رفتیم».

۱۳۴۸- «وعَنْ أبي أُمَامَة س، عَن النبي ج قَال: «مَنْ لم يغْز، أوْ يُجهِّزْ غَازيا، أوْ يَخْلُفْ غَازياً في أهْلِهِ بِخَيرٍ أصابَهُ اللَّه بِقَارِعةٍ قَبْلَ يوْمِ القِيامةِ»». رواهُ أبو داود بإسناد صحيح.

۱۳۴۸- «از ابو امامه سروایت است که:

پیامبر جفرمود: کسیکه جهاد نکند یا رزمنده‌ای را مجهز ننماید و یا سرپرستی فامیل غازیی را بنحوی درست نکند، خداوند قبل از روز قیامت او را به عذابی مبتلا می‌کند».

۱۳۴۹- «وعنْ أنس، س، أنَّ النبي ج قال: «جاهِدُوا المُشرِكينَ بِأَموالِكُمْ وأَنْفُسِكُم وأَلسِنَتِكُم»». رواهُ أبو داود بإسناد صحيح.

۱۳۴۹- «از انس سروایت است که:

پیامبر جفرمود: با مشرکین به مالها و جانها و زبان‌های‌تان جهاد کنید».

۱۳۵۰- «وعَنْ أبي عَمْرو. ويقال: أبو حكِيمٍ النُعْمَانِ بنِ مُقَرِّنٍ س قال: شَهِدْتُ رسولَ اللَّه ج إذا لَمْ يقَاتِلْ مِنْ أوَّلِ النَّهارِ أَخَّر القِتالَ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْس، وتَهبَّ الرِّياح، ويَنزِلَ النَّصْر». رواهُ أبو داود، والترمذي، وقال: حديثٌ حَسَنٌ صحيح.

۱۳۵۰- «از ابو عمرو یا ابو حکیم نعمان بن مقرن سروایت شده که گفت:

با رسول الله جحاضر شدم که چون اول روز نمی‌جنگید آن را به تأخیر می‌انداخت تا اینکه آفتاب زوال کند و بادها بوزد و نصرت و مدد فرود آید».

۱۳۵۱- «وعنْ أبي هريْرَةَ س، قال: قالَ رَسولُ اللَّه ج: «لا تَتَمَنَّوْا لِقَاءَ العَدُو، فإذا لَقيتُمُوهم، فَاصُبِروا»» متفق علیه.

۱۳۵۱- «از ابو هریره سروایت است که:

رسول الله جفرمود: روبرو شدن با دشمن را آرزو نکنید و چون با آنها روبرو شدید، شکیبائی کنید».

ش: یعنی آرزوی رویارویی با دشمن را مکنید که مبادا به فتنه افتید و غرور سبب سرشکستگی شما شود، ولی هرگاه با ارادهء حق با دشمن روبرو شوید، مگر همدیگر را به صبر و استقامت توصیه کنید، زیرا با ابتلای خداوندی او شما را نصرت و یاری ارزانی خواهد نمود.

۱۳۵۲- «وعَنْهُ وعَنْ جابر ب، أنَّ النبي ج قال: «الحرْبُ خُدْعَةٌ»» متفقٌ علیه.

۱۳۵۲- «از ابو هریره و جابر بروایت است که:

پیامبر جفرمود: جنگ فریب و نیرنگ است».

ش: ابن منیر در مورد این حدیث می‌گوید: معنای این جمله این است که جنگ کامل و هدفمند با فریب و نیرنگ مهیا می‌شود، نه با رویارویی.

زیرا رویارویی با دشمن با خطرات توأم است، در حالیکه در صورت خدعه و فریب بدون دامن زدن بخطر مقصود حاصل می‌شود.

بعضی گویندکه معنای «الحرْبُ خُدْعَةٌ»این است که هرگاه کسی یکبار در آن فریب خورد، هلاک می‌شود. ابن عربی گوید: که خدعه در جنگ عبارت از استتار یا مستور بودن از دید دشمن و کمین گرفتن و خلف وعده و نیرنگ بازی در جنگ است، که به اجماع علماء جائز است. و خداوند با در نظر داشت ناتوانی بندگان به اساس عطوفت بر آنان آن را جواز داده و عقل را در آن راهی نیست.

اما اگر سوگند یا عهدی صورت گرفته و صراحتاً طرف مقابل امان یافته باشد، خدعه و نیرنگ جواز ندارد.