ترجمه فارسی ریاض الصالحین

فهرست کتاب

۵۵- باب فضیلت زهد و پارسائی در دنیا و تشویق بر کم طلبی از آن و فضیلت فقر

۵۵- باب فضیلت زهد و پارسائی در دنیا و تشویق بر کم طلبی از آن و فضیلت فقر

قَالَ الله تَعَالَى ﴿إِنَّمَا مَثَلُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ مِمَّا يَأۡكُلُ ٱلنَّاسُ وَٱلۡأَنۡعَٰمُ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذَتِ ٱلۡأَرۡضُ زُخۡرُفَهَا وَٱزَّيَّنَتۡ وَظَنَّ أَهۡلُهَآ أَنَّهُمۡ قَٰدِرُونَ عَلَيۡهَآ أَتَىٰهَآ أَمۡرُنَا لَيۡلًا أَوۡ نَهَارٗا فَجَعَلۡنَٰهَا حَصِيدٗا كَأَن لَّمۡ تَغۡنَ بِٱلۡأَمۡسِۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ٢٤[یونس: ۲۴] .

خداوند می‌فرماید: «محققاً مثل زندگانی دنیا مانند آبیست که از آسمان فرود آوردیمش و به سبب آن در هم آمیخت نباتات زمین از آنچه مردم و چارپایان می‌خورند، تا وقتیکه زمین بدست آورد پیرایهء خود را و آراسته شد و گمان کردند ساکنان آن که ایشان توانایند بر انتفاع از آن، ناگهان فرمان ما در شب یا روز بر زمین آمد و گردانیدیم آن را مثل زراعت از بیخ بریده که گویا دیروز هیچ نبود و خداوند اینگونه آیاتش را به اهل فکرت بیان می‌دارد».

وقال تعالی: ﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ فَأَصۡبَحَ هَشِيمٗا تَذۡرُوهُ ٱلرِّيَٰحُۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقۡتَدِرًا ٤٥ ٱلۡمَالُ وَٱلۡبَنُونَ زِينَةُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَٱلۡبَٰقِيَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَيۡرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابٗا وَخَيۡرٌ أَمَلٗا٤٦[الکهف: ۴۵-۴۶] .

و می‌فرماید: «و برای‌شان مثل زندگانی دنیا را بیان کن که مانند آبیست که از آسمان فرو فرستادیمش و در هم پیچید به سببش رستنی زمین، و آخر کار در هم شکسته گردید که بادها می‌پرانیدش و خدا بر همه چیز توانا است. مال و فرزندان آرایش زندگانی دنیا بوده و نزد خدا حسنات، شایسته و پاینده بوده و عاقبت آن نیکوتر است».

وقال تعالی: ﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞ وَزِينَةٞ وَتَفَاخُرُۢ بَيۡنَكُمۡ وَتَكَاثُرٞ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِۖ كَمَثَلِ غَيۡثٍ أَعۡجَبَ ٱلۡكُفَّارَ نَبَاتُهُۥ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ يَكُونُ حُطَٰمٗاۖ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٞ شَدِيدٞ وَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٞۚ وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ ٢٠[الحدید: ۲۰] .

و می‌فرماید: «بدانید که زندگانی دنیا بازی و لهو و آرایش و تفاخر در میان‌تان و زیادت طلبی در مالها و فرزندان از یکدیگر است، و در مثل مانند بارانیست که زراعت کنندگان را رستنی بشگفت دارد، باز بینی که زرد و خشک شود و بپوسد، و در آخرت عذاب سخت است (دنیا طلبان را) و نیز از جانب خدا آمرزش و خوشنودیست (مؤمنانرا) و زندگانی دنیا جز بهرهء که باعث فریب باشد، چیز دیگری نیست».

وقال تعالی: ﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِينَ وَٱلۡقَنَٰطِيرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَيۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِكَ مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَ‍َٔابِ ١٤[آل‌عمران: ۱۴] .

و می‌فرماید: «و برای مردم دوستی آرزوهای نفس از زنان، فرزندان و خزانه‌های جمع ساخته از زر و سیم و اسپان نشانمند ساخته و چهارپایان و زراعت آراسته کرده شده و این است بهرهء زندگی دنیا و نزد خدا است بازگشت نیک».

وقال تعالی: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ ٥[فاطر: ۵] .

و می‌فرماید: «ای مردمان حقا وعدهء خدا راست است پس شما را زندگانی دنیا فریفته نکند و شیطان فریبنده شما را در برابر "عفو" خدا فریب ندهد».

وقال تعالی: ﴿أَلۡهَىٰكُمُ ٱلتَّكَاثُرُ ١ حَتَّىٰ زُرۡتُمُ ٱلۡمَقَابِرَ ٢ كَلَّا سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٣ ثُمَّ كَلَّا سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٤ كَلَّا لَوۡ تَعۡلَمُونَ عِلۡمَ ٱلۡيَقِينِ ٥[التکاثر: ۱-۵] .

و می‌فرماید: «شما را غافل کرد از یکدیگر حس افزون طلبی مال تا به گورستان‌ها رسیدید نخواهید دانست باز می‌گویم نی نخواهید دانست، نی نی اگر حقیقت کار را بدانید به علم یقین، غافل نمی‌شدید».

وقال تعالی: ﴿وَمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَهۡوٞ وَلَعِبٞۚ وَإِنَّ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ لَهِيَ ٱلۡحَيَوَانُۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ ٦٤[العنکبوت: ۶۴] .

و هم می‌فرماید: «و این زندگانی دنیا جز بازی و بیهودهء بیش نیست، و زندگانی اگر مردم بدانند در حقیقت دار آخرت است».

۴۵۷- «عن عمرو بنِ عوفٍ الأَنْصاري س، أَنَّ رسولَ اللَّه ج بَعَثَ أَبا عُبيدةَ بنَ الجرَّاح س، إلى البَحْرَيْنِ يَأْتِي بِجزْيَتِهَا فَقَدمَ بِمالٍ منَ البحْرَين، فَسَمِعَت الأَنصَارُ بقُدومِ أبي عُبَيْدَةَ، فوافَوْا صَلاةَ الفَجْرِ مَعَ رسول اللَّه ج فَلَمَّا صَلى رسول اللَّه ج، انْصَرَف، فَتَعَرَّضُوا لَه، فَتَبَسَّمَ رسول اللَّه ج حِينَ رَآهُم، ثُمَّ قال: «أَظُنُّكُم سَمِعتُم أَنَّ أَبَا عُبَيْدَةَ قَدِمَ بِشَيء مِنَ الْبَحْرَيْنِ» فقالوا: أَجَل يا رسول اللَّه، فقــال: «أَبْشِرُوا وأَمِّلُوا ما يَسرُّكُم، فواللَّه ما الفقْرَ أَخْشَى عَلَيْكُم. وَلكنّي أَخْشى أَنْ تُبْسَطَ الدُّنْيَا عَلَيْكُم كما بُسطَتْ عَلَى مَنْ كَانَ قَبْلَكُم، فَتَنَافَسُوهَا كَمَا تَنَافَسُوهَا. فَتَهْلِكَكُمْ كَمَا أَهْلَكَتْهُمْ»» متفقٌ علیه.

۴۵۷- «عمرو بن عوف انصاری سروایت می‌کند که:

پیامبر خدا جابو عبیده ابن الجراح سرا به بحرین فرستاد، که جزیهء آنها را بیاورد، و او هم مالی را از بحرین آورد. انصار از آمدن ابو عبیده سآگاهی یافته، و در نماز صبح حاضر و آنرا با پیامبر جادا نمودند. رسول الله ج آنها را دیده تبسم فرمودند و گفت: گمان می‌کنم، شنیده اید که ابو عبیده مالی را از بحرین آورده است؟

جواب دادند: بلی ای پیامبر خدا ج!

فرمود: شاد باشید و امیدوار به آنچه شما را شاد سازد! بخدا قسم من از فقر بر شما نمی‌ترسم، لیکن ترسم از اینست که دنیا بر شما فراخ شود، چنانچه بر گذشتگان شد و مانند‌شان با هم رقابت و همچشمی نمائید و چون آنان هلاک شوید».

۴۵۸- «وعن أبي سعيدٍ الخدري، س. قال: جَلَسَ رسول اللَّه ج عَلى المِنْبَر، وَجَلسْنَا حَوْلَه. فقال: «إِنَّ مِمَّا أَخَافُ عَلَيْكُم مِنْ بَعْدِي مَا يُفْتَحُ عَلَيْكُمْ مِن زَهْرَةِ الدُّنيَا وَزيَنتهَا»» متفقٌ عیه.

۴۵۸- «ابو سعید الخدری سروایت نموده گفت:

پیامبر جبر منبر نشستند و ما نیز در اطرافش نشستیم، پس فرمودند: آنچه بر شما پس از خود ترس دارم اینست که دروازهء زینت و تازگی دنیا بر شما گشوده شود. (یعنی فریفتهء زیب و زینت دنیا شده و آخرت را فراموش کنید)».

۴۵۹- «عنه أَنَّ رسولَ اللَّه ج، قال: «إِنَّ الدُّنْيَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ وَإِنَّ اللَّه تَعالى مُسْتَخْلِفكُم فِيهَا، فَيَنْظُرُ كَيْفَ تَعْملُونَ فاتَّقُوا الدُّنْيَا واتَّقُوا النِّسَاءِ»»رواه مسلم.

۴۵۹- «از ابو سعید الخدری سروایت شده که:

رسول الله ج فرمود: دنیا شیرین و سبز است و خداوند شما را در آن خلیفه گردانیده تا ببیند که چگونه عمل می‌کنید، پس بترسید از دنیا و بترسید از زنان».

۴۶۰- «وعن أَنسٍ س أَنَّ النبيَّ ج قال: «اللَّهُمَّ لا عَيْشَ إِلاَّ عَيْشُ الآخِرَةِ»» متفقٌ علیه.

۴۶۰- «از انس سروایت است که:

پیامبر جفرمود: بار خدایا هیچ عیش و آسودگی جز عیش آخرت نیست!».

۴۶۱- «وعنهُ عن رسول اللَّه ج قال: «يَتْبَعُ المَيِّتَ ثَلاثَةٌ: أَهْلُهُ وَمالُهُ وَعَمَلُه: فَيَرْجِعُ اثْنَان. وَيَبْقَى وَاحد: يَرْجِعُ أَهْلُهُ وَمَالُهُ وَيَبْقَى عَمَلُهُ»» متفقٌ علیه.

۴۶۱- «از انس سروایت است که:

رسول الله ج فرمود: سه چیز بدنبال میت می‌رود: خانواده‌اش، مالش و عملش؛ دو باز می‌گردد و یکی می‌ماند. خانواده و مالش بازگشته و عملش می‌ماند».

۴۶۲- «وعنه قال: قال رسولُ اللَّه ج: «يُؤْتِيَ بَأَنْعَمِ أَهْلِ الدُّنْيَا مِن أَهْلِ النَّارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَيُصْبَغُ في النَّارِ صَبْغَةً ثُمَّ يُقَالُ: يا ابْنَ آدَمَ هَلْ رَأَيْتَ خيراً قَطُّ؟ هَلْ مَرَّ بِكَ نَعيمٌ قَطُّ؟ فيقول: لا واللَّه يارَبِّ. وَيُؤْتِى بأَشَدِّ النَّاسِ بُؤْساً في الدُّنْيَا مِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ فَيُصْبَغُ صَبْغَةً في الجَنَّةِ، فَيُقَالُ لَهُ: يا ابْنَ آدَمَ هَلْ رَأَيْتَ بُؤْساً قَطُّ؟ هَلْ مَرَّ بِكَ شِدَّةُ قَطُّ؟ فيقولُ: لا، وَاللَّه، مَا مَرَّ بِي بُؤْسٌ قَطُّ، وَلا رَأَيْتُ شِدَّةً قَطُّ»» رواه مسلم.

۴۶۲- «از انس سروایت است که:

رسول الله ج فرمود: در روز قیامت آسوده‌ترین مردم دنیا که مستحق دوزخ شده، آورده شده و در آتش غوطه داده می‌شود و سپس به او گفته می‌شود، آیا هرگز خیری دیده‌ای؟ آیا هرگز از نعمتی برخوردار شده‌ای؟

می‌گوید: نه بخدا، پروردگارا! و باز کسی آورده می‌شود که از همه بیشتر رنج و زحمت دیده، ولی مستحق بهشت شده است و به جنت درآورده می‌شود و باز به او گفته می‌شود، ای فرزند آدم آیا هرگز کدام سختی بر تو گذشته است؟ او می‌گوید: نه بخدا هیچ دشواری بر من نگذشته است و هیچ سختی ندیده‌ام.

۴۶۳- «وعن المُسْتَوْردِ بنِ شدَّادٍ س، قال: قال رسولُ اللَّه ج: مَا الدُّنْيَا في الآخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحدُكُمْ أُصْبُعَهُ في الْيَم. فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِعُ؟»» رواه مسلم.

۴۶۳- «مستورد بن شداد سروایت می‌کند که:

رسول الله ج فرمود: نیست دنیا در برابر آخرت، مگر مثل آنکه یکی از شما انگشت خود را در دریا داخل کند، باید ببیند که چه را باز می‌گرداند».

۴۶۴- «وعن جابر س أَنَّ رسولَ اللَّه ج مَرَّ بِالسُّوقِ وَالنَّاسُ كتفَيْه، فَمَرَّ بِجَدْيٍ أَسَكَّ مَيِّت، فَتَنَاوَلَه، فَأَخَذَ بَأُذُنِه، ثُمَّ قال: «أَيُّكُمْ يُحِبُّ أَنْ يَكُونَ هَذَا لَهُ بِدِرْهَمٍ؟» فَقالوا: مَا نُحِبُّ أَنَّهُ لَنَا بِشَيْء، وَمَا نَصْنَعُ بِه؟ ثم قال: «أَتُحِبُّونَ أَنَّهُ لَكُمْ؟ قَالُوا: وَاللَّه لَوْ كَانَ حَيًّا كَانَ عَيْبا، إِنَّهُ أَسَك. فكَيْفَ وَهو مَيَّت، فقال: «فَوَ اللَّه للدُّنْيَا أَهْونُ عَلى اللَّه مِنْ هذا عَلَيْكُمْ»» رواه مسلم.

۴۶۴- «جابر سروایت می‌کند که:

رسول الله ج از بازار گذشتند و مردم هم در دو طرف مبارک بودند، ایشان از کنار بزغالهء گوش کوتاه مرده‌ای گذشته گوش او را گرفته و بعد فرمودند: کدام یک از شما دوست دارد در برابر یک درهم این از او باشد؟

گفتند: دوست نداریم که در برابر او چیزی بدهیم، او را چه کنیم؟

سپس فرمود: آیا دوست دارید که او از شما باشد؟

جواب دادند: بخدا اگر او زنده بودی هم عیب داشت، زیرا گوشهایش کوتاه بود، پس چگونه است در حالیکه مرده است؟

آنحضرت جفرمود: بخدا که دنیا در نزد خدا بی‌ارزشتر از این است برای شما».

۴۶۵- «وعن أبي ذرٍّ س، قال: كُنْتُ أَمْشِي مَعَ النَّبِيِّ ج، في حَرَّةٍ بالمدينة، فَاسْتَقْبلَنَا أَحُدٌ فقال: «يا أَبَا ذَرٍّ» . قلت: لَبَّيْكَ يا رسول اللَّه. فقال: «مَا يَسُرُّني أَنَّ عِنْدِي مِثل أَحُدٍ هذا ذَهباً تَمْضِي عَلَيَّ ثَلاثَةُ أَيَّامٍ وعِنْدِي مِنْهُ دِينَار، إِلاَّ شَيْءٌ أَرْصُدُهُ لِدَيْن، إِلاَّ أَنْ أَقُولَ بِهِ في عِبَاد اللَّه هكَذَا وَهَكَذا» عن يَمِينهِ وعن شماله ومن خلفه، ثم سار فقال: «إِنَّ الأَكثَرِينَ هُمُ الأَقَلُّونَ يَومَ القيامةِ إِلاَّ مَنْ قَالَ بالمَالِ هكذَا وهكذا» عن يمينه، وعن شماله، ومِنْ خَلفه «وَقَليلٌ مَا هُمْ» .ثم قال لي: «مَكَانَك لا تَبْرَحْ حَتَّى آتيَكَ» . ثم انْطَلَقَ في سَوَادِ اللَّيْلِ حتى تَوَارَى، فسمِعْتُ صَوْتاً قَدِ ارْتَفَعَ، فَتَخَوَّفْتُ أَنْ يَكُونَ أَحَدٌ عَرَضَ للنَّبِيِّ ج فَأَرَدْتُ أَنْ آتِيَهُ فَذَكَرْتُ قوله: «لا تَبْرَحْ حَتَّى آتيَكَ» فلم أَبْرَحْ حَتَّى أَتَاني، فَقُلْت: لقد سَمِعْتُ صَوتاً تَخَوَّفْتُ منه، فَذَكَرْتُ له. فقال: «وَهَلْ سَمِعْتَه؟» قلت: نَعَم، قال: «ذَاكَ جِبريلُ أَتاني فقال: مَن ماتَ مِنْ أُمتِكَ لايُشرِكُ باللَّه شَيئاً دَخَلَ الجَنَّةَ، قلت: وَإِنْ زَنَي وَإِنْ سَرَق؟ قال: وَإِنْ زَنَى وَإِنْ سَرَقَ»» متفقٌ علیه. وهذا لفظ البخاری.

۴۶۵- «ابو ذر سروایت کرده گفت:

با پیامبر جدر حره‌ای از حره‌های مدینه می‌رفتیم که کوه احد در برابر ما قرار گرفت. آنحضرت جفرمود: ای ابو ذر! جواب دادم: لبیک یا رسول الله ج!.

فرمود: خوش ندارم که مانند این کوه احد طلا داشته باشم و سه روز بر من بگذرد و از آن دیناری نزدم باقی مانده باشد، مگر چیزی را که برای قرض نگهداشته ام. مگر اینکه در مورد تقسیم آن به بندگان خدا دستور دهم، اینچنین و اینچنین و اینچنین. از طرف راست و چپ و پشت سرش. و فرمود: کسانی که بیشتر دارند در روز قیامت کمتر دارند، مگر آنکه مال را چنین و چنان کند. یعنی از راست و چپ و پشت سرش به مردم دهد و آن عده مردم کم هستند. بعد برایم فرمود: از جایت حرکت مکن تا خود بیایم و به سیاهی شب رفتند تا که از نظر پنهان شدند، من صدائی را شنیدم که بلند شد، ترسیدم که به پیامبر جکسی تعرض کرده باشد، خواستم نزدش بروم، ولی بیاد آوردم فرموده‌اش را (از جایت حرکت مکن تا خود بیایم) در جایم بودم تا خودش آمد.

گفتم: صدایی را شنیدم که از آن ترسیدم و قصه نمودم.

فرمود: آیا آنرا شنیدی؟

گفتم: بلی!

فرمود: او جبرئیل ÷بود که نزدم آمد و گفت: آنکه از امتت بمیرد که به خدا چیزی شریک نیاورد به بهشت داخل گردد.

گفتم: اگر دزدی و زنا هم نماید؟

فرمود: اگر چه دزدی و زنا هم بکند!».

۴۶۶- «وعن أبي هريرة س، عنْ رسول اللَّه ج قال: «لو كان لي مِثلُ أُحُدٍ ذَهَبا، لَسرَّني أَنْ لا تَمُرَّ علَيَّ ثَلاثُ لَيَالٍ وَعِندِي منه شَيءٌ إلاَّ شَيءٌ أُرْصِدُه لِدَينٍ»» متفقٌ علیه.

۴۶۶- «از ابو هریره سروایت است که:

رسول الله ج فرمود: اگر من مثل احد طلا می‌داشتم، شادم می‌ساخت که سه شب بر من نگذرد در حالیکه چیزی از آن در نزدم باشد، مگر آنچه را که برای قرض نگهداشته بودم.

۴۶۷- «وعنه قال: قال رسول اللَّه ج: انْظُرُوا إلى منْ هَوَ أَسفَلُ منْكُمْ وَلا تَنْظُرُوا إلى مَنْ فَوقَكُم فهُوَ أَجْدرُ أَن لا تَزْدَرُوا نعمةَ اللَّه عَليْكُمْ»» متفقٌ علیه وهذا لفظ مسلم.

وفي رواية البخاري:«إِذا نَظَر أَحَدُكُمْ إلى مَنْ فُضلَ عليهِ في المالِ وَالخَلْقِ فلْينْظُرْ إلى مَنْ هو أَسْفَلُ مِنْهُ».

۴۶۷- «ابو هریره سروایت می‌کند که:

رسول الله ج فرمود: به کسی که پایانتر از شما است، بنگرید وبه کسی ننگرید که بالاتر از شما است. این کار سزاوار‌تر است که نعمت خدا را کم و حقیر نشمارید، و این لفظ مسلم است.

و در روایت بخاری آمده هرگاه نظر کند یکی از شما به کسی که نسبت به او در مال و آفرینش فزونی داده شده، پس باید به کسی بنگرد که از او پایانتر است».

۴۶۸- «وعنه عن النبي ج قال: «تَعِسَ عبْدُ الدِّينَارِ وَالدِّرْهَمِ وَالقطيفَةِ وَالخَمِيصَةِ، إِنْ أُعطِيَ رضي، وَإِنْ لَمْ يُعطَ لَمْ يَرْضَ»» رواه البخاری.

۴۶۸- «ابو هریره سروایت می‌کند که:

هلاک باد بنده و غلام دینار و درهم و بندهء قطیفه و خمیصه که اگر داده شود، راضی می‌گردد و اگر داده نشود راضی نگردد (قطیفه، چادر را گویند و خمیصه گلیم سیاه مربع را گویند)».

۴۶۹- «وعنه س، قال: لقَدْ رَأَيْتُ سبعِين مِنْ أَهْلِ الصُّفَّةِ، ما منْهُم رَجُلٌ عليه رداء، إِمَّا إِزَار، وإِمَّا كِسَاء، قدْ ربطُوا في أَعْنَاقِهِم، فَمنْهَا مَا يبْلُغُ نِصفَ السَّاقَيْن. ومنْهَا ما يَبْلُغُ الكَعْبين. فَيجْمَعُهُ بيدِه كراهِيَةَ أَنْ تُرَى عوْرتُه»» رواه البخاری.

۴۶۹- «ابو هریره سروایت می‌کند که:

هفتاد نفر از هل صفه را دیدم یکی هم ردائی نداشت، یا ازار داشتند یا کسائی که به گردنهایشان بسته بودند که بعضی از آن تا نیمهء ساق می‌رسید و برخی را هم تا شتالنگ و بواسطهء آنکه عورتشان دیده نشود، آن را بدست خود جمع می‌کردند. (کساء، جامهء خط دار مربع)».

۴۷۰- «وعنه قال: قال رسول اللَّه ج: «الدُّنْيَا سِجْنُ المُؤْمِنِ وجنَّةُ الكَافِرِ»» رواه مسلم.

۴۷۰- «ابو هریره سروایت می‌کند که:

رسول الله ج فرمود: همانا دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است».

ش: یعنی نعمت‌های مسلمان اگر در برابر نعمتهائی که به آخرت به او داده می‌شود مقایسته شود، دنیا برایش زندانی بیش نیست و عذاب کافر اگر به حالت دنیایش مقایسه شود، دنیا برایش بهشت است.

یا اینکه چون مسلمان در دنیا همهء عمرش به جهاد و مبارزه می‌گذرد، سراسر برایش دشواری است و کافر به این مسائل سرو کار ندارد، جزا اطفای غرایزش، دنیا برایش سهل و آسان می‌گذرد.

۴۷۱- «وعن ابن عمر، ب، قال: أَخَذ رسول اللَّه ج بِمَنْكِبَي، فقال: «كُنْ في الدُّنْيا كأَنَّكَ غريب، أَوْ عَابِرُ سبيلٍ».

وَكَانَ ابنُ عمر ب، يقول: إِذَا أَمْسيْت، فَلا تَنْتظِرِ الصَّباحَ وإِذَا أَصْبحْت، فَلا تنْتَظِرِ المَساء، وخُذْ منْ صِحَّتِكَ لـمرضِكَ ومِنْ حياتِك لِـموتك». رواه البخاری.

۴۷۱- «ابن عمر بروایت می‌کند که:

رسول الله ج شانهء مرا گرفته و فرمود: در دنیا چنان زندگی کن که گویی غریب و رهگذری!

ابن عمر بمی‌گفت: چون شب نمودی انتظار صبح را مکش و چون صبح نمودی به انتظار شب مباش و از حالت صحت خود برای بیماریت و از زندگیت برای مرگ خویش بهره بگیر».

۴۷۲- «وعن أبي الْعبَّاس سَهْلِ بنِ سعْدٍ السَّاعدي، س، قال: جاءَ رجُلٌ إلى النبيِّ ج: فقال: يا رسول اللَّه دُلَّني عَلى عمَلٍ إِذا عَمِلْتُهُ أَحبَّني اللَّه، وَأَحبَّني النَّاس، فقال: «ازْهَدْ في الدُّنيا يُحِبَّكَ اللَّه، وَازْهَدْ فِيمَا عِنْدَ النَّاسِ يُحبَّكَ النَّاسُ»» حدیثٌ حسنٌ رواه ابن مَاجَه وغیره بأَسانید حسنةٍ.

۴۷۲- «از ابو العباس سهل بن سعد ساعدی سروایت شده که گفت:

مردی به حضور پیامبر جآمده گفت: یا رسول الله ج مرا به کاری راهنمائی کن که چون آنرا انجام دهم خدا و مردم مرا دوست بدارند.

فرمود: پارسائی کن در دنیا تا خداوند ترا دوست بدارد و بی‌نیازی کن از آنچه در دست مردم است تا مردم ترا دوست بدارند».

۴۷۳- «وعن النُّعْمَانِ بنِ بَشير ب، قال: ذَكَر عُمَرُ بْنُ الخَطَّاب، س، ما أصاب النَّاسُ مِنَ الدُّنْيَا، فقال: لَقَدْ رَأَيْتُ رسول اللَّه ج يَظَلُّ الْيَوْمَ يَلْتَوي ما يَجِدُ مِنَ الدَّقَل ما يمْلأُ بِهِ بطْنَهُ». رواه مسلم.

۴۷۳- «نعمان بن بشیر بگفت:

عمر بن الخطاب ساز دنیائی که برای مردم رسیده سخن گفت و فرمود: رسول الله ج را دیدم که روزی را سپری نموده، از گرسنگی بر خود می‌پیچید و خرمای ناسره‌ای هم نمی‌یافت که شکمش را به آن سیر کند».

۴۷۴- «وعن عائشةَ ل، قالت: تُوفِّيَ رسولُ اللَّه ج، وما في بَيْتي مِنْ شَيْءٍ يَأْكُلُهُ ذُو كَبِدٍ إِلاَّ شَطْرُ شَعيرٍ في رَفٍّ لي، فَأَكَلْتُ مِنْهُ حَتَّى طَال علَي، فَكِلْتُهُ فَفَنِي». متفقٌ علیه.

۴۷۴- «عایشه لگفت:

پیامبر جوفات یافت و در خانه ام چیزی نبود که زنده سری بخورد، مگر مقداری جو که در رف خانه ام بود و مدتی از آن خوردم و چون زمان بر من طولانی شد، آنرا وزن کردم و پس از آن از میان رفت و تمام شد».

ش: علت برداشته شدن برکت از آن نان جوین بعد از کیل (وزن) نمودن نگریستن بچشم حرص و غفلت از شکر و میل به اسباب عادی در وقت مشاهدهء خرق عادت بوده است.

۴۷۵- «وعن عمر بنِ الحارِث أَخي جُوَيْرِية بنْتِ الحَارثِ أُمِّ المُؤْمِنِين ب، قال: مَا تَرَكَ رسولُ اللَّه ج، عِنْدَ مَوْتِهِ دِينَاراً وَلا دِرْهَما، ولا عَبْدا، وَلا أَمَةً، وَلا شَيْئاً إِلاَّ بَغْلَتَهُ الْبَيْضَاءَ الَّتي كَان يَرْكَبُهَا، وَسِلاحَه، وَأَرْضاً جَعَلَهَا لابْنِ السَّبيِلِ صَدَقَةً»» رواه البخاری.

۴۷۵- «از عمرو بن حارث برادر ام المؤمنین جویریه بنت الحارث ب روایت شده که گفت:

رسول الله ج در هنگام وفاتش نه درهم و دینار و غلام و کنیز داشت و نه چیز دیگری، جز قاطری سفید که بر آن سوار می‌شد و سلاح و زمینی که آنرا برای مسافران – ابن السبیل – صدقه فرمود».

۴۷۶- «وعن خَبَّابِ بنِ الأَرَت، س، قال هَاجَرْنَا مَعَ رسول اللَّه ج نَلْتَمِسُ وَجهَ اللَّه تعالى فَوَقَعَ أَجْرُنا عَلى اللَّه، فَمِنَّا مَنْ مَاتَ وَلَمْ يأْكُلْ مِنْ أَجرِهِ شَيْئا. مِنْهُم مُصْعَبُ بن عَمَيْر، س، قُتِلَ يَوْمَ أُحُد، وَتَرَكَ نَمِرَةً، فَكُنَّا إِذَا غَطَّيْنا بهَا رَأْسَهُ، بَدَتْ رجْلاه، وَإِذَا غَطَّيْنَا بِهَا رِجْلَيْه، بَدَا رَأْسُه، فَأَمَرَنا رسولُ اللَّه ج، أَنْ نُغَطِّيَ رَأْسَهُ، وَنَجْعَلَ عَلى رجْليهِ شَيْئاً مِنَ الإِذْخِر، ومِنَّا مَنْ أَيْنَعَتْ لَهُ ثَمَرَتُه. فَهُوَ يَهدبُهَا»،متفقٌ علیه.

۴۷۶- «خباب بن ارت سروایت می‌نماید:

ما برای رضای خدا با رسول الله ج هجرت نمودیم و اجر ما بر خداوند ثابت شد، سپس بعضی از ما وفات یافته و از مزدش چیزی نخورد که از جملهء ایشان مصعب بن عمیر سبود که چون در روز احد بشهادت رسید، جامهء رنگین خط داری گذاشت که چون سرش را می‌پوشاندیم پاهایش برهنه می‌شد و چون پاهایش را می‌پوشاندیم سرش برهنه می‌گردید و رسول الله ج به ما امر فرمود که سرش را با آن پوشانده و بر پاهایش چیزی اذخر – گیاهی معروف و خوش بو است – بگذاریم، و از میان ما کسانی وجود دارند که میوه‌اش رسیده و او از آن می‌چیند».

۴۷۷- «وعن سَهْلِ بنِ سَعْد السَّاعدي س، قال: قال رسول اللَّه ج: «لَوْ كَانَت الدُّنْيَا تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّه جَنَاحَ بَعُوضَةٍ، مَا سَقَى كَافراً منْها شَرْبَةَ مَاءٍ»» رواه الترمذی. وقال حدیث حسن صحیح.

۴۷۷- «سهل بن سعد ساعدی سروایت می‌کند که:

پیامبر خدا جفرمود: هرگاه دنیا نزد خداوند به اندازهء بال پشهء ارزش می‌داشت، کافری در دنیان قطره‌ای آب نمی‌آشامید».

۴۷۸- «وعن أبي هُرَيْرَة س، قال: سمعتُ رسولَ اللَّه ج يقول: «أَلاَ إِنَّ الدُّنْيَا مَلْعُونَةٌ، مَلعون مَا فيها، إِلاَّ ذِكْرَ اللَّه تعالى، ومَا وَالاَه وَعالماً وَمُتَعلِّماً»». رواه الترمذی وقال: حدیثٌ حسن.

۴۷۸- «ابو هریره سروایت می‌کند که:

از رسول الله ج شنیدم، فرمود: آگاه باشید که دنیا ملعون است و هر چه در آن است ملعون است، جز یاد خدای متعال و پایانتر از طاعتی که خدا دوست می‌دارد و عالم و متعلم را».

ش: دنیا ملعون است، یعنی ساقط و بی‌ارزش است نه اینکه مراد از این کلمه دشنام دادن دنیا باشد و مراد از آنچه در آن است، چیزیست که انسان را از خدا دور بدارد و از ذکر او تعالی مشغول سازد بجز یاد خدا و طاعتی که موجب رضای خدا می‌شود.

۴۷۹- «وعن عَبْدِ اللَّه بنِ مسعودٍ، س، قال: قال رسول اللَّه ج: «لا تَتَّخِذُوا الضَّيْعَةَ فَتَرْغَبُوا في الدُّنْيا»».رواه الترمذی وقال: حدیثٌ حسنٌ.

۴۷۹- «عبد الله بن مسعود سروایت می‌کند که:

رسول الله ج فرمود: در خریداری زمین غلو نکنید که مبادا فریفتهء دنیا شوید».

ش: مراد آنست که زمین زیاد نگیرید بنحوی که با گرفتاری زیاد از انجام وظایف دینی باز مانید، ولی هرگاه آنرا بقدر کفایت یا برای نفع مسلمین بگیرید جواز دارد. زیرا در احادیث دیگری بر زراعت زمین و توجه به استفاده از آن دستور داده شده است.

۴۸۰- «وعن عبدِ اللَّه بنِ عمرو بنِ العاصِ ب، قال: مَرَّ عَلَيْنَا رسولُ اللَّه ج وَنحنُ نُعالجُ خُصًّا لَنَا فقال: «ما هذا؟» فَقُلْنَا: قَدْ وَهِي، فَنَحْنُ نُصْلِحُه، فقال: «ما أَرَى الأَمْرَ إِلاَّ أَعْجَلَ مِنْ ذلكَ»». رواه أَبو داود، والترمذيُّ بإِسناد البخاريِّ ومسلم، وقال الترمذي: حديثٌ حسنٌ صحيح.

۴۸۰- «عبد الله بن عمرو بن العاص سروایت نموده گفت:

پیامبر جبر ما گذشت در حالیکه خانهء (چوبی یا نایی) خود را درست می‌کردیم، فرمود: این چه کاری است که می‌کنید؟

گفتیم: خانه‌های ما سست شده آنرا ترمیم می‌کنیم.

فرمود: من کار را سریعتر از این مشاهده می‌کنم».

۴۸۱- «وعن كَعْبِ بنِ عِيَاض س، قال: سمعتُ رسولَ اللَّه ج يقول: إِنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ فتنةً، فِتنَةُ أُمَّتي المَالُ»»رواه الترمذی وقال: حدیثٌ حسنٌ صحیحٌ.

۴۸۱- «کعب بن عیاض سروایت می‌کند:

از رسول الله ج شنیدم که می‌فرمود: در هر امتی آزمایشی است و آزمایش امتم در مال است».

۴۸۲- «وعن أبي عمرو، ويقال: أَبو عبدِ اللَّه، ويقال: أَبو لَيْلى عُثْمَانُ بنُ عَفَّانَ س، أَنَّ النبيَّ ج قال: «لَيْسَ لابْن آدَمَ حَقٌّ في سِوى هَذِهِ الخِصَال: بَيْتٌ يَسْكُنُه، وَثَوْبٌ يُوَارِي عَوْرَتَهُ وَجِلْفُ الخُبز، وَالمَاءِ»»رواه الترمذی وقال: حدیث صحیح.

۴۸۲- «از ابو عمرو و گفته شده ابو عبد الله و گفته شده ابو لیلی عثمان بن عفان سروایت شده که:

پیامبر جفرمود: برای فرزند آدم حقی جز در این چیزها نمی‌باشد، خانه‌ای که در آن سکونت کند و لباسی که عورتش را بدان پوشد و پاره‌ای نان خشک و آب».

۴۸۳- «وعنْ عبْدِ اللَّه بنِ الشِّخِّيرِ «بكسر الشين والخاءِ الـمشددةِ الـمعجمتين» س، أَنَّهُ قال: أَتَيْتُ النَّبِيَّ ج وهُوَ يَقْرَا: ﴿أَلۡهَىٰكُمُ ٱلتَّكَاثُرُ ١ قال: «يَقُولُ ابنُ آدَم: مَالي، مَالي، وَهَل لَكَ يَا ابن آدمَ مِنْ مالِكَ إِلاَّ مَا أَكَلت فَأَفْنيْت، أو لبِستَ فَأَبْلَيْت، أَوْ تَصَدَّقْتَ فَأَمْضيْت؟»» رواه مسلم.

۴۸۳- «از عبد الله بن شخیر سروایت شده گفت:

خدمت پیامبر جآمدم در حالیکه ایشان، ﴿أَلۡهَىٰكُمُ ٱلتَّكَاثُرُ ١را می‌خواندند، فرمود: ابن آدم می‌گوید: مالم، مالم! و آیا برای تو است ای ابن آدم از مالت جز آنچه را که خورده‌ای و نیستش نموده‌ای یا پوشیده‌ای و کهنه‌اش کرده‌ای و یا صدقه داده از آن گذشته ای؟».

۴۸۴- «وعن عبدِ اللَّه بن مُغَفَّل س، قال: قال رجُلٌ للنَّبِيِّ ص: يارسولَ اللَّه، واللَّه إِنِّي لأُحِبُّك، فقال: «انْظُرْ ماذا تَقُول؟» قال: وَاللَّه إِنِّي لأُحِبُّكَ، ثَلاثَ مَرَّات، فقال: «إِنْ كُنْتَ تُحبُّني فَأَعِدَّ لَلفقْر تِجْفافاً، فإِنَّ الفَقْر أَسْرَعُ إلى من يُحِبُّني مِنَ السَّيْل إلى مُنْتَهَاهُ»» رواه الترمذی وقال حدیث حسن.

۴۸۴- «عبد الله بن مغفل روایت می‌کند که:

مردی برای پیامبر جگفت: یا رسول الله ج قسم بخدا که شما را دوست می‌دارم.

فرمود: ببین چه می‌گوئی؟

گفت: سوگند بخدا شما را دوست می‌دارم!

فرمود: ببین چه می‌گوئی؟

گفت: سوگند بخدا شما را دوست می‌دارم! سه بار.

و باز فرمود: اگر مرا براستی دوست می‌داری پس آمادهء فقر و پوشیدن پلاس شو، زیرا فقر سریعتر از آنکه سیل به آخرش رسد، دوست مرا به من نزدیک می‌نماید».

۴۸۵- «وعن كَعبِ بنِ مالك س، قال: قال رسول اللَّه ج: «مَاذِئْبَان جَائعَانِ أُرْسِلا في غَنَم بأَفْسَدَ لَهَا مِنْ حِرْصِ المَرْءِ على الـمالِ وَالشـَّرفِ لِدِينهِ»» رواه الترمذی وقال: حدیث حسن صحیح.

۴۸۵- «کعب بن مالک سروایت می‌کند که:

رسول الله ج فرمود: هرگاه دو گرگ گرسنه که در یک رمهء گوسفند رها شوند آنقدر فساد نمی‌کنند که حرص شخص بر مال و شرف به دینش ضرر رسانده و فاسدش می‌کند».

۴۸۶- «وعن عبدِ اللَّه بن مَسْعُودٍ س، قال: نَامَ رسولُ اللَّه ج على حَصيرٍ فَقَامَ وَقَدْ أَثَّرَ في جَنْبِه، قُلْنَا: يا رَسُولَ الَّه لوِ اتَّخَذْنَا لكَ وِطَاء، فقال: «مَالي وَلَلدُّنْيَا؟ مَا أَنَا في الدُّنْيَا إِلاَّ كَرَاكبٍ اسْتَظَلَّ تَحْتَ شَجَرَةٍ ثُمَّ رَاحَ وَتَرَكَهَا»». رواه الترمذی وقال: حدیث حسن صحیح

۴۸۶- «عبد الله بن مسعود سروایت نموده گفت:

رسول الله ج بر بوریائی خوابیده و برخاستند در حالیکه اثر بوریا بر پهلویشان نمودار بود.

گفتیم: ای رسول خدا چه می‌شود که فرش نرمی برای شما بگیریم!

فرمود: مرا به دنیا چه کار؟ من در دنیا جز مانند سواره‌ای که بر سایهء درختی استراحت نموده و بعداً آنرا ترک نموده می‌رود، نیستم».

۴۸۷- «وعن أبي هريرة س، قال: قال رسولُ اللَّه ج: «يَدْخُلُ الفُقَراءُ الجَنَّةَ قَبْلَ الأَغْنِيَاءِ بِخَمْسِمائَةِ عَامٍ»» رواه الترمذی وقال: حدیث صحیح.

۴۸۷- «ابو هریره سروایت می‌کند که:

رسول الله جفرمود: فقراء و تنگدستان پانصد سال پیش از اغنیاء و ثروتمندان به بهشت داخل می‌گردند».

۴۸۸- «وعن ابن عَبَّاس وعِمْرَانَ بن الحُصَيْن، ش، عن النبيِّ ج قال: «آطَّلعْتُ في الجَنَّةِ فَرَأَيْت أَكْثَرَ أَهلِهَا الفُقَراء. وَاطَّلَعْتُ في النَّارِ فَرَأَيْتُ أَكْثَرَ أَهْلِهَا النِّساءَ»» متفقٌ علیه.

۴۸۸- «ابن عباس و عمران بن حصین شروایت می‌کنند که:

پیامبر خدا جفرمود: به بهشت سر زده و دیدم که اکثر اهل آن فقراء هستند و به دوزخ سیر نموده دیدم اکثر اهل آن زنان هستند».

۴۸۹- «وعن أُسامةَ بنِ زيدٍ ب، عن النبيِّ ج قال: «قُمْتُ عَلى بَاب الجَنَّةِ، فَكَانَ عَامَّةُ مَنْ دَخَلَهَا المَساكين. وأَصَحَابُ الجِدِّ محبُوسُون، غَيْرَ أَنَّ أَصحَابَ النَّار قَد أُمِرَ بِهمْ إلى النَّارِ»» متفقٌ علیه.

۴۸۹- «اسامه بن زید بروایت می‌کند که:

رسول الله ج فرمود: به دروازهء بهشت ایستادم و دیدم عامهء مردمی که بدان داخل گردیده‌اند مساکین هستند و صاحبان سرمایه محبوس اند؛ و اهل دوزخ طبق دستور بطرف دوزخ برده می‌شدند».

۴۹۰- «وعن أبي هريرة س، عن النَّبِيِّ ج قال: «أَصْدَقُ كَلِمَةٍ قَالَهَا شَاعِرٌ كَلِمَةُ لَبِيد: أَلا كُلُّ شيْءٍ ما خَلا اللهَ بَاطِلُ»» متفقٌ علیه.

۴۹۰- «ابو هریره سروایت می‌کند که:

پیامبر خدا جفرمود: راست‌ترین سخنی که شاعری گفته سخن لبید است که: «أَلا كُلُّ شيْءٍ ما خَلا اللهَ بَاطِلُ» "آگاه باشید، هر چه غیر خدا است، باطل است"».