حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

گفتار مقداد سدر توصیف حالتی که پیامبر خدا ص در آن مبعوث گردید

گفتار مقداد سدر توصیف حالتی که پیامبر خدا ص در آن مبعوث گردید

ابونعیم در الحلیه (۱۷۵/۱) از جُبَیربن نُفَیر، و او از پدرش روایت نموده، که گفت: روزی نزد مقداد بن اسود سنشستیم، مردی از کنارش گذشت و گفت: خوشی باد برای این دو چشم که رسول خدا صرا دیدند. به خدا سوگند دوست داریم، ما هم آنچه را تو دیدی می‏دیدیم، و آنچه را تو حاضر بودی و مشاهده کردی ما هم حاضر می‏بودیم و مشاهده می‏کردیم!! من (به سخنان وی) گوش فرا دادم، و (سخنانش) مرا خوشحال کرد، چون جز خیر نگفت [۱]. بعد از آن (مقداد س) رویش را به طرف وی گردانیده گفت: چه چیز یکی از شما را وامی‏دارد، که آرزوی محضری را نماید که خداوند او را از آن غایب گردانیده است، و نمی‏داند که اگر در آن حاضر می‏بود چگونه می‏بود؟! به خدا سوگند، نزد پیامبر خدا صاقوامی حاضر شدند - که خداوند آنها را بر پوزهای‏شان به دوزخ انداخت نه به او جواب مثبت دادند و نه وی را تصدیق کردند!! آیا سپاس و ثنای خداوند را به‌جای نمی‏آورید که او شما را در حالی خلق کرد و بیرون آورد که جز پروردگارتان را نمی‏شناسید، و آنچه را نبی‌تان ÷با خود آورده است تأیید و تصدیق می‏نمایید، و آزمون‌ها و آزمایش‌ها توسط غیر شما انجام شد (و آنها بار آن را به دوش کشیدند)؟! به خدا سوگند، پیامبر خدا صدر شدیدترین و سخت‏ترین حالتی که نبیی از انبیا در آن مبعوث می‏گردد، مبعوث شده بود، در زمان فترت [۲]و جاهلیت، که هیچ دینی را بهتر از عبادت بت‏ها نمی‏دیدند. رسول خدا ص(در همچون زمانی)، فرقانی را آورد که با آن میان حق و باطل فرق گذاشت و آن دو را از هم جدا نمود، و در میان پدر و فرزندش جدایی افکند، حتّی مردی می‏دید که پدرش یا فرزندش و یا برادرش کافر است، در حالی که خداوند قفل قلب او را برای ایمان باز گردانیده بود، تا بداند واقعاً کسی که وارد دوزخ می‏شود، هلاک گردیده، و او به خاطر این که می‏دانست، نزدیکش در آتش است، چشمش روشن نمی‏شد و خوشحال نبود و این همان (قضیه‏ای) است که خداوند درباره آن گفته است:

﴿رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّيَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡيُنٖ[الفرقان: ۷۴].

ترجمه: «ای پروردگار ما! به زنان ما و فرزندان ما روشنی چشم ببخش» [۳].

طبرانی نیز به همین مضمون با سندهای مختلف، چنان که هیثمی در المجمع (۱۷/۶) می‏گوید، روایت نموده، و در یکی از آنها یحیی بن صالح آمده، ذهبی وی را ثقه دانسته، و درباره‏اش سخنانی گفته‏اند، ولی بقیه رجال آن رجال صحیح‌اند.

[۱] گوینده نفیر است، و ظاهر این است که آن مرد سخنی گفت که خوشش آمد. [۲] زمانی که بین دو پیغمبر باشد، و یا زمانی که حکومتی از میان رفته و هنوز حکومت دیگری جای آن را نگرفته باشد، هدف در اینجا فاصله زمانی میان حضرت محمّد و حضرت عیسی بمی‏باشد که بسا فسادهایی که در این مدت به ظهور رسید. م. [۳] صحیح. احمد (۶/۲، ۳) و طبرانی در «الکبیر» (۶۰۸)، (۶۵۷) و بخاری در «الأدب المفرد» (۸۷). آلبانی آن را در «صحیح الادب المفرد» (۶۴) و «الصحیحة» (۲۸۲) صحیح دانسته است. نگا: «فضل الله الصمد» جیلانی (۱/۱۵۲، ۱۵۳).