قصّه خیثمه و پسرش سعد درباره قرعه کشیشان برای خروج
حاکم (۱۸۹/۳) از سلیمان بن بلال سروایت نموده: هنگامی که رسول خدا صبه طرف بدر بیرون رفت، سعدبن خیثمه و پدرش هردو خواستند با وی بیرون روند، این موضوع به رسول خدا صگفته شد، وی دستور داد که یکی از آنها بیرون روند، بنابراین هردو قرعه کشی نمودند، خیثمه بن حارث به پسرش سعد بگفت: لابد یکی از ما باید بماند، تو با زنانت باش، سعد گفت: اگر غیر از جنت میبود، حتماً با ایثارگری، تو را در آن ترجیح میدادم، اما من در این باره خواهان شهادت هستم، همین بود که هر دوی آنها قرعه کشی کردند، و قرعه به نام سعد افتاد و او با رسول خدا صبه طرف بدر بیرون رفت، و عمروبن عبدود او را به قتل رسانید [۵۴۰]. این را همچنین ابن مبارک از سلیمان و موسی بن عقبه از زهری، چنان که در الاصابه (۲۵/۲) آمده، روایت نمودهاند.
[۵۴۰] ضعیف مرسل. حاکم (۳/۱۸۹) ذهبی میگوید: مرسل است و اسناد آن نیز ضعیف است.