گرسنگی علی و فاطمه ب
طبرانی -به اسناد حسن- از فاطمه لروایت نموده که رسول خدا صروزی نزدش آمده پرسید: «پسرانم کجایند؟» - حسن و حسین - فاطمه پاسخ داد: درحالی صبح نمودیم که هیچ چیزی که چشندهای آن را بچشد در خانه ما نبود، علی گفت: من آنها را با خود میبرم، چون میترسم که آنها نزد تو گریه کنند، و نزدت چیزی نیست، و نزد فلان یهودی رفت. رسول خدا صبهسوی وی به راه افتاد، و آن دو تن را در حوضی [۱۳۲]دریافت که بازی میکردند، و در پیش رویشان باقیماندهای از خرما قرار داشت. رسول خدا صگفت: «ای علی! آیا پسرانم را قبل از این که گرمی شدید شود برنمیگردانی؟» علی سپاسخ داد: ما در حالی صبح نمودیم که در خانه چیزی نبود، ای رسول خدا! اگر بنشینی تا برای فاطمه از باقی مانده خرما جمع کنم، بهتر میشود. آنگاه رسول خدا صنشست، و او برای فاطمه از باقی مانده خرما جمع نمود، سپس آن را در پارچهای قرار داد و برگشت، و رسول خدا صیکی از آنها را حمل نمود، و علی دیگرشان را و آن دو را برگرداندند [۱۳۳]. این چنین در الترغیب (۱۷۱/۵) آمده. و هیثمی (۳۱۶/۱۰) میگوید: اسناد آن حسن است.
و هناد از عطا سروایت نموده، که گفت: به من خبر داده شد که علی سگفت: روزهای چندی چنان درنگ نمودیم که نه نزد ما چیزی بود و نه نزد پیامبر ص، بیرون گردیدم و به دیناری برخوردم که در راه افتاده بود، اندکی مکث کردم و با خود در گرفتن یا ترک آن مشورت میکردم، بعد آن را به خاطر مشکل و سختی که داشتیم، گرفتم. و آن را برای تجار بردم و با آن آرد خریدم، و آن آرد را برای فاطمه آورده گفتم: خمیر کن و نان بپز. وی به خمیر کردن شروع نمود - و موی پیشانی اش از شدّت سختی که به وی رسیده بود به لب کاسه میزد - و بعد از آن نان پخت. من نزد رسول خدا صآمده او را خبر دادم. آن حضرت صفرمود: «آن را بخورید، چون آن رزقی است که خداوند ﻷبه شما داده است» [۱۳۴]. این را عدنی از محمّد بن کعب قرظی به شکل طولانی روایت نموده است. این چنین در الکنز (۳۲۸/۷) آمده. و این را ابوداود (۲۴۰/۱) هم از سهل بن سعد سبه شکل طولانی روایت کرده [۱۳۵].
و احمد از محمّد بن کعب قرظی روایت نموده که علی سفرمود: من خود را با رسول خدا صدر حالی دریافتم که از گرسنگی بر شکمم سنگ میبستم، و زکات مالم به چهل هزار دینار میرسید - و در روایتی آمده: و زکاتم امروز چهل هزار است [۱۳۶]-، رجال هردو روایت صحیحاند، غیر از شریک بن عبدالله نخعی، که حسن الحدیث میباشد، ولیکن درباره شنیدن محمّد بن کعب از علی ساختلاف شده است. این چنین در مجمع الزوائد هیثمی (۱۲۳/۹) آمده است.
[۱۳۲] در نص «شربه» آمده است، و آن عبارت از حوض کوچکی است که در بیخ و اطراف درخت خرما، به خاطر رسیدن آب به آن حفر میشود. م. [۱۳۳] ضعیف. طبرانی در «الکبیر» (۳۴۰). هیثمی در «المجمع» (۱۰/۳۱۶) آن را حسن دانسته است و همچنین منذری در الترغیب و الترهیب. اما علامه آلبانی این را رد کرده و میگوید: در اسناد آن عون بن محمد از مادرش جعفر روایات کرده است که مجهول است و کسی وی را ثقه نداسته است و خود عون نیز مجهول است و غیر از ابن حبان کسی وی را ثقه ندانسته است. نگا: «ضعیف الترغیب» (۱۹۲۲). [۱۳۴] ضعیف. منقطع است. [۱۳۵] حسن. ابوداوود (۱۷۱۶) از سهل و آلبانی آن را در «صحیح ابوداوود» حسن دانسته است. همچنین بیهقی در «الکبری» (۶/۳۳۴). [۱۳۶] ضعیف. احمد (۱/۱۵۹) سند آن بین محمد بن کعب و علی منقطع است. گرچه ابوداوود سماع محمد بن کعب از علی را ترجیح داده است چنانچه در «جامع التحصیل» (۲۶۸) آمده است. والله اعلم.