ابوعبیده و همراهانش و تحمل گرسنگی در سفر
بیهقی از جابر سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صما را فرستاد، و ابوعبیده را بر ما امیر مقرر نمود، و هدف ما روبرو شدن با قافلهای [۱۶۱]از قریش بود، و برایمان یک کیسه خرما توشه داد که غیر آن برای چیزی نیافت، و ابوعبیده به ما یک یک خرما میداد. (راوی) میگوید: گفتم: با آن چه کاری میکردید؟ گفت: آن را، چنان که طفل میمکد، میمکیدیم، بعد از آن آب مینوشیدیم، و همان روز مان را تا شب کفایت مینمود. و با چوبهای خویش برگ را میزدیم، سپس آن را با آب خیس مینمودیم و میخوردیم... و حدیث را متذکر گردیده. این چنین در البدایه (۲۷۶/۴) آمده. و در باب «تأییدات و مددهای غیبی برای اصحاب» خواهدآمد. و این را مالک، شیخین -(بخاری و مسلم) [۱۶۲]- و غیر ایشان روایت نمودهاند، و در روایت آنان آمده: آنها سیصد تن بودند. و این را طبرانی نیز روایت کرده، و در آن آمده: آنها شش صد و ده تن و اندی بودند [۱۶۳]. هیثمی (۳۲۲/۱۰) میگوید: در این زمعه بن صالح آمده و او ضعیف میباشد، و نزد مالک آمده، که گفت: گفتم: یک خرما چه میکرد؟ گفت: فقدان آن را در وقت تمام شدنش درک نمودیم.
[۱۶۱] هدف قافله تجارتی است، نه لشکری. م. [۱۶۲] بخاری (۲۴۸۳) و مسلم (۱۹۳۵). [۱۶۳] سند آن ضعیف است. به روایت طبرانی. در سند آن زمعة بن صالح است که ضعیف است. نگا: «المجمع» (۱۰/۳۲۲).