حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

مصعب بن عمیر س و تحمّل سختی‏ها

مصعب بن عمیر س و تحمّل سختی‏ها

ابن سعد (۸۲/۳) از محمّد عبدری و او از پدرش روایت نموده، که گفت: مصعب بن عمیر در جوانی، زیبایی و موی پیشانی جوان یکتای مکه بود، و پدر و مادرش وی را خیلی‏ها دوست می‏داشتند، و مادرش ثروتمند و مالدار بود، برای وی بهترین لباس و نازک‌ترین آنها را می‏پوشانید، و در میان اهل مکه از همه عطر بهتر استعمال می‏نمود، و کفش‏های ساخت حضرموت را می‏پوشید. رسول خدا صاو را به یاد آورده می‏گفت: «هیچ کسی را در مکه ندیدم که از مصعب بن عمیر موی [۹۹]بهتر، لباس نازک‏تر و خوب در نعمت قرار داشته باشد». به مصعب خبر رسید که رسول خدا صدر دار ارقم بن ابی الارقم به‌سوی اسلام دعوت می‏کند نزدش داخل گردید و اسلام آورد، و او را تصدیق نمود، از آنجا خارج گردید، و اسلام خود را از ترس مادر و قومش پنهان و مخفی داشت. و به شکل سری نزد رسول خدا صرفت و آمد می‏نمود، عثمان بن طلحه او رادیدکه نماز می‏خواند، و برای مادر و قومش خبر داد. آنها وی را گرفتند، و محبوسش نمودند، و تا وقتی محبوس ماند که به‌سوی سرزمین حبشه در هجرت اول خارج گردید، و بعد از آن با مسلمانان هنگامی که برگشتند عودت نمود، ولی با حالت دگرگون برگشته بود، و (بدن نازک و آسوده‏اش) درشت و -خشن- گردیده بود، آنگاه مادرش از سرزنش وی دست برداشت [۱۰۰].

[۹۹] در حدیث «لمه » استعمال شده و مراد مویی است که تا نرمه‏های گوش قرار دارد، و اضافه بر آن را «جمه » می‏گویند. [۱۰۰] بسیار ضعیف. ابن سعد (۳/۸۲) در سند آن واقدی است که متروک است. نگا: «سیر اعلام النبلاء» (۳/۹۲:۹۴).