حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

آنچه از شدّت زندگی به سراغ رسول خدا ص آمد

آنچه از شدّت زندگی به سراغ رسول خدا ص آمد

ابن ابی الدنیا از حسن سو شکل مرسل روایت نموده، که گفت: رسول خدا صبا نفس خود همراه مردم مواسات و همدردی می‏نمود، حتی شلوار خود را با پوست پیوند می‏داد، و نان چاشت و شب را سه روز متوالی تا این که به خداوند پیوست یک جا نخورد [۱۱۷] [۱۱۸]. و نزد بخاری از انس سروایت است که گفت: پیامبر خدا صتا این که درگذشت بر سفره‏ای نان نخورد، ونه هم نان نازک را صرف نمود. و در روایتی آمده: و نه هرگز به چشم خود گوسفند کباب شده را دید [۱۱۹]. این چنین در الترغیب (۱۵۳/۵) آمده.

و ترمذی -که آن را صحیح دانسته- از ابن عباس بروایت نموده، که گفت: رسول خدا صشب‏های متوالی و پی در پی را در حالی سپری می‏نمود که خانواده‏اش گرسنه بودند، و طعام شب را نمی‏یافتند، و اکثر نان‌شان جو بود [۱۲۰]. و همچنین نزد وی و بخاری از ابوهریره سروایت است که: وی از نزد قومی گذشت، که در پیش روی‌شان گوسفند کباب شده‏ای قرار داشت، آنها از ابوهریره دعوت نمودند، ولی او از خوردن آن ابا ورزید و گفت: رسول خدا صاز دنیا رفت، و از نان جو سیر نشد [۱۲۱]. این چنین در الترغیب (۱۵۱ ۱۴۸/۵) آمده است.

و احمد از انس سروایت نموده، که گفت: فاطمه لتکه‏ای نان جو را به رسول خدا صداد، پیامبر صبه او گفت: «این اولین طعامی است که پدرت در ظرف سه روز خورده است» [۱۲۲]. این را طبرانی روایت نموده، و افزوده است: رسول خدا صگفت: «این چیست؟» فاطمه پاسخ داد: قرص نانی است که پختم و دلم تا این که این تکه را برایت نیاوردم، راحت نگرفت. رسول خدا صفرمود:... و آن را متذکر گردیده. هیثمی (۳۱۲/۱۰) - بعد از این که این را از احمد و طبرانی ذکر نموده - می‏گوید: رجال آنها ثقه‏اند. و نزد ابن ماجه این حدیث به اسناد حسن آمده. و بیهقی به اسناد صحیح از ابوهریره سروایت نموده، که گفت: برای رسول خدا صطعام گرمی آورده شد، و او خورد. هنگامی که فارغ گردید فرمود: «الحمدللَّه، در شکمم طعام گرم از فلان و فلان وقت تا حال داخل نشده بود» [۱۲۳]. این چنین در الترغیب (۱۴۹/۵) آمده است.

و بخاری از سهل بن سعد سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صنان سفید خالص بدون سبوس را از وقتی که خداوند وی را مبعوث نمود، تا وقتی که دوباره روحش را قبض کرد، ندیده گفته شد: آیا در زمان رسول خدا صالک داشتید؟ پاسخ داد: رسول خدا صالک را از وقتی که خدا مبعوثش نمود، تا وقتی که دوباره قبضش کرد، ندید. گفته شد: شما جو را الک ناشده چگونه می‏خوردید؟ گفت: ما آن را آرد می‌کردیم، و بعد از آن فوت می‏نمودیم، آنچه می‏پرید، می‏پرید، و آنچه را باقی می‏ماند، آن را تر می‏نمودیم. این چنین در الترغیب [۱۲۴](۱۵۳/۵) آمده. و طبرانی به اسناد حسن از عائشه لروایت نموده، که گفت: بر سفره رسول خدا صکم و زیادی از نان جو باقی نمی‏ماند. و در روایتی نزد وی آمده: هرگز سفره رسول خدا صرا از نزدش برنداشتیم که در آن زیادتی از طعام باقی باشد [۱۲۵]. این چنین در الترغیب (۱۵۱/۵) آمده. هیثمی (۳۱۳/۱۰) می‏گوید: بزار بعضی این را روایت نموده است.

[۱۱۷] یعنی رسول خدا صاگر نان چاشت را می‏خورد، نان شب را نمی‏خورد، و اگر نان چاشت را نمی‏خورد، در آن صورت شاید نان شب را صرف می‏نمود، و این عمل در ذات خود، نوعی از صبر، قناعت و همدردی با مردم را تداعی می‏نماید. والله اعلم. م. [۱۱۸] ضعیف مرسل. [۱۱۹] بخاری (۵۳۲۶) احمد (۱۰/۱۲۸) و ابن ماجه (۲۳۹۲) و ترمذی (۱۷۸۸). [۱۲۰] صحیح. ترمذی (۲۳۶۰) و آلبانی آن را در «صحیح ترمذی» (۱۹۲۳) و همچنین «صحیح الترغیب» (۳۲۶۴) صحیح دانسته است. [۱۲۱] بخاری (۵۴۱۴) و احمد (۳/۱۲۸:۱۳۰) و ابن ماجه (۳۳۳۹). [۱۲۲] صحیح. احمد (۳/۲۱۳) و نگا: «مجمع الزوائد» (۱۰/۳۱۲). [۱۲۳] ضعیف. ابن ماجه (۴۱۵۰) بوصیری در «الزوائد» می‌گوید: اسناد آن حسن است و در مورد "سوید" اختلاف است. آلبانی آن را در «ضعیف» ابن ماجه، ضعیف دانسته است. [۱۲۴] همچنین در «صحیح الترغیب» علامه آلبانی (۳۲۷۳). [۱۲۵] صحیح لغیره. چنانکه در «صحیح الترغیب» (۳۲۶۹) آمده و منذری نیز آن را حسن دانسته است. نگا: «مجمع الزوائد» (۱/۳۱۳).