حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

حکایت زنی که برخی اصحاب را در روز جمعه طعام می‏داد

حکایت زنی که برخی اصحاب را در روز جمعه طعام می‏داد

بخاری از سهل بن سعد سروایت نموده، که گفت: زنی در ما بود، که در مزرعه خود چغندر می‏کاشت. چون روز جمعه فرا می‏رسید ریشه‏های چغندر را می‏چید و آن را در دیگی می‏انداخت، بعد از آن مشتی از جو را گرفته آرد می‏کرد، و بیخ‏های چغندر مانند استخوان گوشت دار می‏گردید. سهل می‏گوید: ما از نماز جمعه به طرف وی برمی‌گشتیم و به او سلام می‏دادیم، و آن غذا را برای ما پیش می‏نمود، و ما به خاطر همان طعام وی روز جمعه را تمنا می‏نمودیم [۱۶۷]. و در روایتی آمده: در آن نه چرب بود و نه روغن دار و ما به فرارسیدن روز جمعه خوشحال می‏شدیم. این چنین در الترغیب (۱۷۳/۵) آمده.

[۱۶۷] بخاری (۹۳۸).