حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

خباب بن ارت س و تحمل سختی‏ها حکایت خباب با عمر ب

خباب بن ارت س و تحمل سختی‏ها حکایت خباب با عمر ب

ابن سعد (۱۱۷/۳) از شعبی روایت نموده، که گفت: خباب بن ارت نزد عمربن الخطاب بوارد گردید، عمر سوی را بر مسند خود نشانید و گفت: در روی زمین مستحق‏تر از این برای این مجلس جز یک تن، دیگر کسی نیست. خباب به او گفت: ای امیرالمؤمنین او کیست؟ پاسخ داد: بلال. خباب گفت: او از من مستحق‏تر نیست، بلال در مشرکین کسی داشت که خداوند وی را توسط او حمایت می‏کرد، ولی من هیچ کسی را نداشتم که از من حمایت می‏نمود، خود را چنان دریافتم که روزی آنها مرا گرفتند، و برایم آتش افروختند، بعد از آن مرا در آن انداختند، و مردی پایش را بر روی سینه‏ام گذاشت، من زمین را - یا این که گفت: سردی زمین را - به پشتم احساس کردم، راوی می‏گوید: بعد از آن پشت خود را برهنه نمود داغ‏های سفید برداشته بود [۸۰]. این چنین در کنزالعمال (۳۱/۷) آمده.

[۸۰] ابن سعد (۳/۱۱۷) از شعبی بصوت مرسل.