حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

اقوال عمر درباره شهدا

اقوال عمر درباره شهدا

حارث از ابوالبختری طائی روایت نموده که: گروهی از مردم در کوفه با ابوالمختار بودند -یعنی پدر مختار بن ابی عبید که در پل ابوعبید به قتل رسید-. می‏گوید: آنها همه به قتل رسیدند به جز دو - نفرشان، که با شمشیرهای خویش بر دشمن حمله نمودند، و دشمن راه را برای‌شان گشود، و هردو - و یا سه تن - نجات یافتند، و به مدینه آمدند. عمر سدر حالی بیرون رفت، که آنها نشسته بودند، و همان کشته شدگان را یاد می‏کردند، عمر گفت: درباره آنها چه گفتید؟ گفتند: برای‌شان مغفرت خواستیم، و برای‌شان دعا نمودیم. عمر گفت: یا آنچه را درباره ایشان گفتید، برایم بیان می‏کنید، و یا این که از من شدّت و سختی خواهید دید. گفتند: ما گفتیم، آنها شهیداند. عمر گفت: سوگند، به ذاتی که خدایی جز وی نیست، و سوگند به ذاتی محمّد را به حق مبعوث گردانید، و قیامت جز به اجازه وی برپا نمی‏شود، هیچ نفس زنده‏ای نمی‏داند، که برای نفس مرده نزد خداوند چیست، به جز نبی خدا، که خداوند گناهان گذشته و ما بعدش را برایش بخشیده است. و سوگند به ذاتی که خدایی جز وی نیست، و سوگند به ذاتی که محمّد را به حق هدایت مبعوث گردانید و قیامت جز به اجازه وی برپا نمی‏گردد، که مردی به خاطر ریا می‏جنگد، و به خاطر ننگ و عار می‏جنگد، و به خاطر به دست آوردن دنیا می‏جنگد، و به خاطر مال می‏جنگد، برای کسانی که می‏جنگند نزد خدا جز آنچه در نفس‏هایشان است دیگر چیزی نیست [۵۰۸]. [۵۰۹]این چنین در کنزالعمال (۲۹۲/۲) آمده، و گفته است: حافظ ابن حجر می‏گوید: رجال وی ثقه‏اند، جز این که آن منقطع است.

تمّام از مالک بن اوس بن حدثان سروایت نموده، که گفت: ما در میان خود از سریه‏ای صحبت نمودیم، که در زمان عمر سدر راه خدا از بین رفته بود. گوینده‏ای از ما گفت: کارگران خدا، در راه خدا، اجرشان بر خداوند است. و گوینده‏ای از ما گفت: خداوند ایشان را بر آنچه بر آن میرانیده بود، زنده می‏گرداند. عمر گفت: آری - سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست - خداوند ایشان را بر آنچه بر آن میرانیده بود، زنده خواهد نمود، کسی از مردم است که به خاطر ریا و نیک نامی می‏جنگد، و کسی از ایشان است که به نیت دنیا می‏جنگد، و کسی از ایشان است که جنگ او را در بر می‏گیرد، و از آن گزیری نمی‏یابد. و از ایشان کسی است که به صبر و نیت اجر و پاداش می‏جنگد، و اینها شهداء‌اند، با این که من نمی‏دانم، با من چه می‏شود وبا شما چه می‏شود، غیر از این که می‏دانم، صاحب این قبر -یعنی رسول خدا ص- گناه گذشته‏اش برایش بخشیده شده است.

و در نزد ابن شیبه از مسروق روایت است که گفت: شهدا در نزد عمربن الخطاب سیاد شدند، عمر به قوم گفت: چه کسانی را شهید می‏پندارید؟ قوم گفت: ای امیرالمؤمنین، آنها کسانی‌اند که در این غزوات کشته می‏شوند. آنگاه گفت: پس شهدای‏تان زیاداند، من شما را از آن خبر می‏دهم: شجاعت و ترس غرایزی‏اند در مردم، که خداوند آن را جایی بخواهد می‏گذارد، بنابراین شجاع (کسی است) که پیشاپیش می‏جنگد، و پروای برگشت به خانواده خود را ندارد. و ترسو (کسی است) که (در سختی) همسر خود را رها می‏کند و فرار می‏نماید. و شهید کسی است، که هدفش رضای پروردگار باشد، و مهاجر کسی است که آنچه را خداوند از آن نهی نموده کنار گذارد، و مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست وی در امان باشند. این چنین در کنزالعمال (۲۹۲/۲) آمده است.

[۵۰۸] یعنى: هر شخص طبق نیت و ارده‏اش پاداش داده می‏شود. م. [۵۰۹] ضعیف منقطع.