حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

بیرون رفتن حارث بن هشام به‌سوی جهاد علی رغم ناله و زاری و بیتابی اهل مکه بر وی

بیرون رفتن حارث بن هشام به‌سوی جهاد علی رغم ناله و زاری و بیتابی اهل مکه بر وی

ابن المبارک از اسودبن شیبان از ابونوفل بن ابی عقرب روایت نموده، که گفت: حارث بن هشام ساز مکه بیرون رفت، اهل مکه در رفتن وی ناشکیبایی و بیتابی شدیدی نمودند، و هر کسی که قدرت طعام خوردن را داشت در مشایعت از وی همراهش بیرون آمد، تا این که به نقطه بالایی بطحاء، و یا جایی که خداوند خواسته بود رسید، آنگاه توقّف نمود، و مردم نیز در اطرافش ایستاده و گریه می‏کردند. هنگامی که وی ناشکیبایی و بیتابی مردم را دید گفت: ای مردم: -به خدا سوگند- من به خاطر علاقمندی و ترجیح نفسم از نفس‏های شما بیرون نشده‏ام، و نه هم به خاطر گزیدن شهری بر شهر شما، ولی چون این امر [۴۰۱]پیش آمد، و در آن مردانی از قریش بیرون رفتند -به خدا سوگند- نه آنها از سران قوم بودند، و نه هم از خاندان‏های آنگاه ما -به خدا سوگند- آن چنان گردیدیم، که اگر کوه‏های مکه طلا بگردد، و آنها را در راه خدا انفاق کنیم، باز هم روزی از روزهایشان را به دست نمی‏توانیم آوردیم، به خدا سوگند، اگر این را در دنیا از ما بردند، تلاش می‏کنیم تا در آخرت همراه‌شان شریک باشیم، بنابراین از خدا شخصی ترسیده که این کار را انجام داده است. و بعد به طرف شام روی آورد، و متاع و حشم وی از دنبالش حرکت نمود، و به شهادت رسید خدا رحمتش کند. این چنین در الاستیعاب (۳۱۰/۱) آمده. و این را حاکم (۲۷۸/۳) از طریق ابن مبارک به مانند آن، روایت نموده است.

[۴۰۱] اسلام.