قصّه ابی بن کعب و دعایش برای تحمل تب
ابن عساکر از ابوسعید سو او از رسول خدا صروایت نموده، که گفت: «هرچیزی که برای مؤمن در جسدش برسد، خداوند توسط آن، از گناهان وی محو مینماید». ابی بن کعب سگفت: خداوندا، من از تو میخواهم که تا ملاقاتت تب همیشه در پهلوانی با جسد ابی بن کعب باشد، و او را از نماز، روزه، حج، عمره و جهاد در راه تو منع نکند. وی را در همانجایش تب سوار گردید، و تا مرگ از وی جدا نشد. موصوف در همان حالت به نماز حاضر میشد، روزه میگرفت، حج مینمود، عمره بهجای میآورد و غزا میکرد [۵۲۰].
و همچنین نزد وی و امام احمد و ابویعلی از ابوسعید سروایت است که فرمود: مردی گفت: ای رسول خدا، آیا این امراضی را که به ما میرسد دیدهای، برای ما در آنها چیست؟ فرمود: «کفّاره و محو کنندهاند»، ابی به او گفت: اگرچه کم باشد؟ فرمود: «اگر خاری و مافوق آن هم باشد». (راوی) میگوید: آن گه ابی بر نفس خود دعا نمود، که تب از وی تا نمرده است، جدا نشود، و این که وی را از حج، عمره، جهاد فی سبیل الله و نماز فرضی در جماعت مشغول ننموده و باز ندارد. او را تا این که در گذشت اگر انسانی لمس مینمود، گرمی اش را احساس میکرد [۵۲۱]. این چنین در الکنز (۱۵۳/۲) آمده. در الاصابه (۲۰/۱) میگوید: این را امام احمد، ابویعلی و ابن ابی الدنیا روایت نمودهاند، و ابن حبان آن را صحیح دانسته، و طبرانی آن را به نقل از ابی بن کعب به معنای آن روایت نموده، و اسنادش حسن است. و این را ابن عساکر، چنان که در الکنز (۲/۷) آمده روایت نموده است، و ابونعیم در الحلیه (۲۵۵/۱) از ابی بن کعب به معنای آن را روایت کرده است.
[۵۲۰] این حدیثی است مرفوع و صحیح که معنای آن در صحیحین نیز آمده است. به مانند آن نیز از ابی بردة روایت شده است. ابن ابی الدنیا و احمد و حاکم و طبرانی آن را روایت کردهاند. این حدیث چنانکه در «صحیح الترغیب» (۳۴۱۱)، (۳۴۱۲) آمده است صحیح است. [۵۲۱] حسن. احمد (۳/۳۲) و ابویعلی (۹۹۵).