حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

قصّه حمله علی بن ابی طالب برای کشته شدن در راه خدا

قصّه حمله علی بن ابی طالب برای کشته شدن در راه خدا

ابویعلی، ابن ابی عاصم، بورقی و سعید بن منصور از علی سروایت نموده‏اند که گفت: هنگامی که مردم از رسول خدا صدر روز احد کنار رفتند، من در میان کشته شدگان نگاه نمودم، ولی رسول خدا صرا ندیدم، آنگاه گفتم: به خدا سوگند، او کسی نیست که فرار کند، و در میان کشته شدگان هم نمی‏بینمش، چنان می‏پندارم که خداوند بر ما نظر به آنچه کردیم، غضب گردیده، و نبی خود را بلند نموده است، بنابراین (برای من) [۵۴۵]خیری جز این نیست که بجنگم، تا کشته شوم، بعد غلاف شمشیر را شکستم و بر قوم حمله نمودم، و آنها راه را برایم گشودند، و ناگهان با رسول خدا صدر میان آنها برخوردم [۵۴۶]این چنین در کنزالعمال (۲۷۴/۵) آمده. هیثمی (۱۱۲/۶) می‏گوید: این را ابویعلی روایت نموده، و در آن محمّد بن مروان عقیلی آمده، ابوداود و ابن حبان وی را ثقه دانسته‏اند، و ابوزرعه و غیر وی ضعیفش دانسته‏اند، و بقیه رجال وی رجال صحیح‏اند.

[۵۴۵] به نقل از هیثمی، و در اصل «در من» آمده. [۵۴۶] حسن. به روایت ابویعلی (۵۴۶) در آن محمد بن مروان العقیلی است که حافظ ابن حجر درباره‌اش می‌گوید: صدوق است که دارای اوهام است. نگا: «مجمع الزوائد» (۶/۱۱۲).