جراحت انس بن نضر
بخاری -که لفظ از وی است-، مسلم و نسائی از انس بن مالک سروایت نمودهاند که گفت: عمویم انس بن نضر در جنگ بدر حاضر نبود، بنابراین گفت: ای رسول خدا، از نخستین جنگی که با مشرکین نمودی، غایب بودم، اگر خداوند در قتال مشرکین مرا حاضر نمود، خداوند خواهد دید که چه میکنم؟! هنگامی روز احد فرا رسید، و مسلمانان صحنه را رها نمودند، وی گفت: خداوندا، از آنچه آنها -یعنی یارانش- نمودن، معذرت خود را برایت تقدیم میکنم، و از آنجا اینها -یعنی مشرکین- نمودند، بیزاری خود را به اعلان مینمایم، بعد از آن پیش رفت، و سعد بن معاذ همراهش روبرو گردید، گفت: ای سعدبن معاذ، واه از بوی جنت، سوگند به پروردگار نضر من بوی آن را (از) [۵۲۲]طرف احد در مییابم. سعد گفت: ای رسول خدا، آنچه را وی انجام داد من نتوانستم. انس (بن مالک) میگوید: ما در وی هشتاد و چند ضربه شمشیر یا جراحت نیزه یا اصابت تیر را دریافتیم، و در حالی دریافتیمش که به قتل رسیده بود، و مشرکین وی را مثله نموده بودند، و هیچ کس وی را نشناخت جز خواهرش که او را از انگشتانش شناخت. انس سمیگوید: ما بر این باور بودیم، یا گمان مینمودیم، که این آیه درباره وی و امثالش نازل گردیده است:
﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِ﴾تا به آخر آیه. [الاحزاب: ۲۳].
ترجمه: «در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستهاند صادقانه ایستادند» [۵۲۳].
این چنین در الترغیب (۴۳۶/۲) آمده. و این را همچنین امام احمد و ترمذی از انس سبه مانند آن روایت نمودهاند.
و نزد امام احمد همچنین از طریق دیگری از انس سروایت است که گفت: عمویم که من به نام وی نامیده شدم، در بدر همراه رسول خدا صحاضر نبود. میگوید: این کار برایش گران تمام شد، و گفت: اولین غزوهای را که رسول خدا صحاضر شد، من از آن غایب بودم، و اگر خداوند جنگی را در ما بعد همراه رسول خدا صبه من نشان داد، خداوند آنچه را من انجام میدهم، خواهد دید!! میگوید: وی از ای که غیر آن را بگوید پرهیز نمود، و در روز احد با رسول خدا صحاضر شد. میافزاید: با سعد بن معاذ روبرو گردید، و انس به وی گفت: ای ابوعمرو کجا (میروی)؟ شگفتا چه خوش است بوی جنت!! من آن را در احد احساس میکنم. میگوید: آنگاه با ایشان جنگید تا این که کشته شد، و در جسدش هشتاد و چند ضربه (با شمشیر)، جراحت نیزه و اصابت تیر یافت شد. انس میگوید: خواهرش، عمهام ربیع بنت نضر گفت: من برادرم را فقط از انگشتانش شناختم. و این آیه نازل گردید:
﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلٗا ٢٣﴾[الاحزاب: ۲۳].
ترجمه: «در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستهاند صادقانه ایستادهاند، بعضی پیمان خود را به آخر بردهاند، وبعضی دیگر در انتظاراند، و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند».
انس میگوید: بر این باور بودند که آن آیه درباره وی ودرباره یارانش نازل گردیده است [۵۲۴]. و این را ترمذی و نسائی روایت نمودهاند، و ترمذی گفته: حسن صحیح است. این چنین در البدایه (۳۲/۴) آمده و این را همچنین طیالسی، ابن سعد، ابن ابی شیبه، حارث، ابن جریر، ابن المنذر، ابن ابی حاتم و ابن مردویه، چنان که در الکنز (۱۵/۷) آمده، روایت نمودهاند. و ابونعیم در الحلیه (۱۲۱/۱) و بیهقی (۴۴/۹) نیز آن را روایت کردهاند.
[۵۲۲] به نقل از بخاری. [۵۲۳] بخاری (۴۷۸۳)، (۲۸۰۵)، مسلم (۱۹۰۱)، احمد (۳/۱۹۴) و ترمذی (۳۲۰). [۵۲۴] صحیح. حدیث گذشته.