گفتار حضرت حذیفه در این باب
ابن اسحاق از محمّد بن کعب قرظی روایت نموده، که گفت: مردی از اهل کوفه به حذیفه بن یمان سگفت: ای ابوعبدالله، پیامبر خدا صرا دیدید و همراهی اش نمودید؟ پاسخ داد: بلی، ای برادرزادهام. پرسید: شما چه میکردید؟ پاسخ داد: به خدا سوگند تلاش مینمودیم (و رنج و مشقّت را متقبّل میشدیم). آن مرد گفت: به خدا سوگند، اگر ما وی را درک مینمودیم، او را نمیگذاشتیم تا بر زمین راه برود، بلکه او را بر گردنهای خویش حمل میکردیم. (راوی) میگوید: حذیفه فرمود: ای برادرزادهام به خدا سوگند، ما خود را با پیامبر خدا صدر خندق در حالی دریافتیم... و حدیث را در تحمل شدّت خوف و شدّت گرسنگی و سردیشان ذکر نموده. و نزد مسلم آمده که: حذیفه به وی گفت: تو این کار را مینمودی؟! ما خود را با پیامبر خدا صدر شب احزاب، در شبی که باد و سردی شدید بود، در حالی دریافتیم [۴]... و آن را متذکر شده. و نزد حاکم و بیهقی آمده که: حذیفه گفت: این را آرزو نکنید... و آن را چنان که در تحمل خوف خواهد آمد، متذکر گردیده.
[۴] صحیح. ابن اسحاق چنانکه در «سیرت ابن هشام» (۳/ ۱۵۷) آمده است.