حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

خارج شدن پیامبر ص از غار به‌سوی مدینه

خارج شدن پیامبر ص از غار به‌سوی مدینه

بعد از آن، از غار بیرون آمدند، راه ساحل را در پیش گرفتند و ابوبکر در پیش روی وی حرکت می‏کرد، وقتی می‏ترسید کسی از دنبالش بیاید، از دنبال وی حرکت می‏نمود، و مسیر وی تا آخر همین طور ادامه یافت. ابوبکر مردی شناخته شده و معروف درمیان مردم بود، و چون کسی با وی روبرو ومی شد، به ابوبکر می‏گفت: این که با توست کیست؟ می‏گفت: هدایت کننده‏ای است که مرا رهنمایی و هدایت می‏کند - و هدفش هدایت در دین می‏بود - ولی دومی گمان می‏نمود که وی رهنماست، تا این که به خانه‏های قدید [۱۹۹]رسیدند - و آن خانه‏ها در راه‌شان قرار داشت - آنگاه کسی به بنی مدلج آمده گفت: دو سوار را به طرف ساحل دیدم، من آن دو را همان کسانی گمان می‏کنم که قریش دنبال می‏کند. سراقه بن مالک گفت: آنها دو سوار از جمله آنانند که ما در طلب قوم فرستاده‏ایم، بعد از آن کنیز خود را فراخواند و چیزی به شکل خفیه در گوشش گفت، و امرش نمود تا اسب وی را بیرون آورد، و بعد در تعقیب آنها بیرون رود. سراقه می‏گوید: من به آنها نزدیک گردیدم... [۲۰۰]و قصّه خود را چنان که خواهد آمد متذکر گردیده. هیثمی (۵۴/۶) می‏گوید: در این یعقوب بن حمید بن کاسب آمده، که وی را ابن حبان و غیر وی ثقه دانسته، و ابوحاتم و غیر وی ضعیفش دانسته‏اند، و بقیه رجال وی رجال صحیح‌اند.

[۱۹۹] قدید، موضعی است در میان مکه و مدینه. [۲۰۰] ضعیف. طبرانی در «الکبیر» (۲۸۴) در اسناد آن یعقوب بن حمید بن کاسب است که ضعیف است.