حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

حکایت مردی با یعلی بن منیه

حکایت مردی با یعلی بن منیه

بیهقی (۳۳۱/۶) از عبدالله بن دیلمی روایت نموده که: یعلی بن منیه سگفت: رسول خدا صرفتن به جنگ را اعلان نمود -و من شیخ بزرگ سالی بودم و خادم هم نداشتم-، آنگاه اجیری را جستجو نمودم، که سهم وی را به او بدهم، و مردی را دریافتم. هنگامی که حرکت نزدیک شد، نزدم آمده گفت: من نمی‏دانم سهم چیست؟ و سهم من چقدر می‏رسد؟ برای من چیزی را تعیین کن، برابر است که سهم باشد یا نباشد، برایش سه دینار را تعیین نمودم. هنگامی که غنیمت حاضر گردید، خواستم سهم وی را به او بدهم، آنگاه دینارها را به یاد آوردم، و نزد رسول خدا صآمدم و قضیه وی را برایش متذکر شدم. فرمود: «برای وی در این غزوه‏اش، در این دنیا -گمان می‏برم گفت: و آخرت- این دینارهایش که تعیین شده، دیگر چیزی نمی‏یابم» [۶۶۳].

[۶۶۳] ضعیف. بیهقی (۶/۳۳۱) و طبرانی در «الکبیر» (۱۴۶) در سند آن بشیر بن طلحه است که جز ابن حبان کسی وی را ثقه ندانسته است.