حیات صحابه – جلد دوم

فهرست کتاب

علی س و کشتن مرحب یهودی و قهرمانی و پهلوانی اش در روز خیبر

علی س و کشتن مرحب یهودی و قهرمانی و پهلوانی اش در روز خیبر

مسلم و بیهقی -لفظ از بیهقی است- از سلمه بن اکوع سروایت نموده‏اند... و حدیث طویلی را ذکر نموده، و در آن بازگشت‌شان را از غزوه بنی فزاره متذکر گردیده می‏گوید: فقط سه روز درنگ نموده بودیم، که بعد از آن به طرف خیبر خارج شدیم. می‏افزاید: عامر [۶۰۲]سبیرون گردید، و می‏گفت:

والله لوا انت ما اهتدينا
ولا تصدّقنا ولاصلّينا
ونحن من فضلك ما استغنينا
فانزلن سكينه علينا
وثبّت القدام ان لا قينا

می‏گوید: رسول خدا صفرمود: «این گوینده کیست؟» گفتند: عامر. گفت «پروردگارت تو را مغفرت کند». می‏گوید: و رسول خدا صهر کسی را که به این دعا مختص می‏گردانید، به شهادت می‏رسید. آنگاه عمر س-که بر شتری قرار داشت- گفت: چرا به (باقی گذاشتن) عامر ما را مستفید نساختی. می‏گوید: به خیبر آمدیم، و در آن جا مرحب در حالی بیرون آمد که شمشیرش را تکان داده می‏گفت:

قد علمت خيبر اني مرحب
شاكى السلاح بطل مجرب
اذا الحروب اقبلت تلهّب

می‏گوید: عامر برای مبارزه با وی بیرون آمد، و می‏گفت:

قد علمت خيبر اني عامر
شاكي السلاح بطل مغامر می‏گوید: اینها دو ضربه به هم رد و بدل نمودند، و شمشیر مرحب بر سپر عامر ساصابت نمود، آنگاه وی خواست به سرعت او را -(مرحب را)- بزند، ولی شمشیرش به جان خودش برگشت، رگ اکحلش -(رگ هفت اندامش)- را قطع نمود و در اثر آن درگذشت. سلمه سمی‏گوید: من بیرون آمدم که عدّه‏ای از اصحاب رسول خدا صمی‏گویند: عمل عامر باطل شد، او خودش را به قتل رسانید. گوید: در حالی که می‏گریستم، نزد رسول خدا صآمدم، پرسید: «تو را چه شده است؟» عرض نمودم: (آنها) گفتند عامر عمل خود را باطل گردانیده است، پرسید: «کی این را گفته است؟» گفتم: چند ای اصحابت، فرمود: «آنها دروغ گفته‏اند، بلکه برای وی دو بار اجر است». می‏گوید: رسول خدا صدنبال علی که چشم درد داشت کسی را فرستاد، و او را طلب نمود و گفت: «حتماً پرچم را امروز به مردی می‏دهم که خدا و پیامبرش را دوست دارد». می‏گوید: من وی را در حالی که دستش را گرفته و رهنمایی اش می‏نمودم آوردم، می‏افزاید: رسول خدا صآب دهن خود را در چشم وی انداخت و او تندرست گردید، و پرچم را به وی داد. آنگاه مرحب برای مبارزه حاضر شد، و می‏گفت:

قد علمت خيبر اني مرحب
شاكي السلاح بطل مجرب
اذا الحروب اقبلت تلهّب

می‏گوید: آنگاه علی سبه مبارزه با وی برخاست و می‏گفت:

انا الذي سمتنى امي حيدره
كليث غابات كريه الـمنظره
اوفيهم بالصاع كيل السّندره

می‏گوید: و مرحب را زد و سرش را شق نموده به قتلش رسانید، و توأم با آن فتح نصیب گردید [۶۰۳]. این چنین در این سیاق آمده که: علی سمرحب یهودی را خدا لعنتش کند - به قتل رسانیده است.

و این چنین این را امام احمد از علی سروایت نموده، که گفت: هنگامی که مرحب را کشتم، سرش را برای رسول خدا صآوردم. ولی موسی بن عقبه از زهری روایت نموده: کسی که مرحب را کشته، محمّد بن مسلمه ساست. و این طور این را محمّد بن اسحاق و واقدی از جابر سو غیر وی از سلف روایت کرده‏اند [۶۰۴]. این چنین در البدایه (۱۸۷/۴) آمده.

ابن اسحاق از بعضی اهل خود، از ابورافع سمولای رسول خدا صروایت نموده، که گفت: با علی سبه‌سوی خیبر خارج شدیم، رسول خدا صوی را با پرچم خود فرستاد. هنگامی که او به قلعه نزدیک گردید، اهل آن به طرفش آمدند، و او با آنها جنگید، آنگاه مردی از همان یهودی‏ها وی را زد و سپرش را از دستش انداخت، و علی سدروازه قلعه را گرفت، و از آن به عنوان سپر برای دفاع از خود استفاده نمود، و تا آن وقت در دستش بود و او می‏جنگید که خداوند فتح را نصیبش نمود، و بعد آن را از دست خود انداخت، من خود را با هفت تن که همراهم بودند و من هشتم‌شان بودم دیدم که تلاش نمودیم تا آن دروازه را کنار بزنیم، ولی نتوانستیم [۶۰۵]. در این خبرجهالت و انقطاع ظاهر وجود دارد، ولیکن حافظ بیهقی و حاکم از طریق ابوجعفر باقر از جابر روایت نموده‏اند، که علی سدر روز خیبر دروازه را برداشت، تا این که مسلمانان بر آن چیره شدند، و آن را فتح نمودند، و بعد از آن تجربه گردید و آن را چهل مرد نتوانستند حمل کنند، در این روایت نیز ضعف وجود دارد. و در روایت ضعیفی از جابر سآمده: بعد از آن هفتاد مرد بر آن جمع شدند، و نتیجه تلاش‌شان این بود که دروازه را (به جایش) برگرداندند. این چنین در البدایه (۱۸۹/۴) آمده. و ابن ابی شیبه از جابربن سمره روایت نموده که، علی بدروازه را در روز خیبر برداشت، و مسلمانان بلند شدند، و آن را فتح نمودند، بعد از آن تجربه گردید، و آن را جز چهل مرد نتوانستند بردارند. این چنین در منتخب کنزالعمال (۴۴/۵) آمده، و می‏گوید: حسن است.

[۶۰۲] عامر، عموی سلمه بن اکوع است. [۶۰۳] مسلم (۴۵۹۷). [۶۰۴] ضعیف. ابن اسحاق چنانکه در سیرت ابن هشام (۳/۲۱۴) آمده و احمد (۳/۲۸۵) و ابویعلی (۱۸۶۱) و بیهقی (۹/۱۳۱) و حاکم (۳/۴۳۶) و آن را بر اساس شرط مسلم صحیح دانسته است که البته در این اشکال وارد است زیرا نزد اینها کسی که از جابر روایت کرده است، عبدالله بن سهل است که ثابت نشده از وی روایت کرده باشد. در ضمن او در زمره‌ی مجهولان است که جز ابن حبان کسی وی را ثقه ندانسته است. بر این اساس روایت مسلم صحیح‌تر و ثابت تر است و کسی که مرحب را کشت علی است نه محمد بن مسلمه. [۶۰۵] ضعیف. ابن اسحاق چنانکه در سیرت ابن هشام (۳/ ۲۱۶) آمده و در سند آن جهالت و انقطاع است. نگاه: «مجمع الزوائد» (۶/۱۲۵).