قصّه رافع بن خدیج و دو مرد از بنی عبدالاشهل
در (ص۹۰) حدیث یحیی بن عبدالحمید از بیبی اش گذشت که: در سینه رافع بن خدیج سبه تیرزده شد. و همچنین حدیث ابوسائب سدر «تحمل زخمها و امراض» در (ص۸۹) گذشت که: مردی از بنی عبدالاشهل گفت: من و برادرم در احد حاضر بودیم، و هر دوی ما مجروح برگشتیم... و حدیث را متذکر شده، و در آن آمده: به خدا سوگند، ما مرکبی هم نداشتیم که سوار شویم، و هر یک مان به شدّت مجروح بودیم. پس هر دوی ما با رسول خدا صبیرون گردیدیم، و زخم من از وی کمتر بود، چون وی از پا میافتاد، یک نوبت پشتش مینمودم، و نوبتی را هم پیاده راه میرفت، تا این که به همانجایی رسیدیم که مسلمانان به آنجا رسیده بودند.