خارج شدن پیامبر ص از مکه به عنوان مهاجر با ابوبکر و پنهان شدن آنها در غار ثور
بنابراین در تاریکی شب او صو ابوبکر به طرف غار ثور [۱۹۴]- این همان غاری است که خداوند ﻷآن را در قرآن ذکر نموده [۱۹۵]- خارج شدند، و علی بن ابی طالب سرفته در بستر رسول خدا صبه خاطر پنهان داشتن چشمها از وی خوابید. و مشرکین قریش، شب خود را در این اختلاف و مشورت سپری نمودند، که بر سینه کسی که در بستر خوابیده شبیخون میزنیم و او را دستگیر میکنیم، تا صبح کردند، این صحبتشان بود. و ناگهان علی ساز بستر برخاست، و او را از رسول خدا صپرسیدند، و او به آنها خبر داد که وی از او آگاهی و اطّلاعی ندارد، آنگاه دانستند که وی خارج شده است. بنابراین در طلب وی به هر طرف سوار فرستادند، و بهسوی اهل آبها رفتند، و به آنها دستور میدادند، و برایشان پاداش بزرگی وعده میدادند، و به همان غاری آمدند که رسول خدا صو ابوبکر سدر آن بودند، حتّی بر سر آن سعود کردند. و رسول خدا صصداهای ایشان را شنید، آنگاه ابوبکر نگران شد و به اندوه و غم روی آورد، در این موقع رسول خدا صبه او گفت: ﴿لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا﴾[التوبة: ۴۰]. ترجمه: «غمگین مشو الله با ماست». بعد دعا فرمود، و آرامش و سکونی از طرف خداوند ﻷبر وی نازل گردید:
﴿فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَيۡهِ وَأَيَّدَهُۥ بِجُنُودٖ لَّمۡ تَرَوۡهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلسُّفۡلَىٰۗ وَكَلِمَةُ ٱللَّهِ هِيَ ٱلۡعُلۡيَاۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[التوبة: ۴۰].
ترجمه: «در این موقع الله تسکین خود را بر وی فرود آورد، و او را با لشکرهایی که نمیدید تقویت نمود، و گفتار کافران را پایین قرار داد، و سخن الله بلند و پیروز است، و خداوند غالب و با حکمت است».
ابوبکر شتر شیرخوارهای داشت که نزد وی و خانوادهاش در مکه میرفت، ابوبکر عامر بن فهیره مولای خود را که امین و امانت دار و مسلمان خوبی بود فرستاد، و او مردی را از بنی عبد بن عدی که به او «ابن الایقط» گفته میشد، و هم پیمان قریش در بنی سهم ازبنی العاص بن وائل بود، به کرایه گرفت، که در آن روز همان عدوی - (ابن الیقط) - مشرک و راه دان بود [۱۹۶]و آن شبها در میان ما پنهان گردید، و عبدالله بن ابی بکر چون بیگاه میشد هر خبری را که در مکه میبود برایشان میآورد، و عامر بن فهیره هر شب گوسفندان را نزد آنها میبرد، و آن دو میدوشیدند و ذبح میکردند، و از آنجا سریع حرکت مینمود و صبح را در میان شبانان مردم به سر میبرد، و رازش دانسته نمیشد، تا این که صداها از آنها خاموش گردید، و برایشان خبر رسید که از آن دو (مردم در مکه) خاموش شدهاند، و هر دوی ایشان - (رسول خدا صو ابوبکر س) - با شترهای خود، نزد همراهشان (یعنی عدوی) آمدند، و آنها در غار دو روز و دو شب درنگ نموده بودند، بعد از آن حرکت کردند، و عامربن فهیره را هم با خود بردند، که شترهایشان را میراند، خدمتشان را مینمود و با آنان همکاری میکرد، و ابوبکر او را (گاهی) در پشت سرش بر شتر خود سوار مینمود و (گاهی) با وی در سوار شدن نوبت میکرد، و هیچ کس از مردم با وی غیر از عامربن فهیره و غیر از همان عدوی که آنها را راهنمایی مینمود وجود نداشت [۱۹۷]. هیثمی (۵۱/۶) میگوید: در این ابن لعیهه آمده، که دربارهاش سخن است، و حدیث وی حسن میباشد.
[۱۹۴] ثور کوهی است که در پاین مکه، و غاری که در آن موقعیت دارد، به نام همان کوه نامیده شده است. [۱۹۵] خداوند تبارک وتعالی آن را در سوره توبه ذکر نموده است: ﴿ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ إِذۡ هُمَا فِي ٱلۡغَارِ﴾[التوبة: ۴۰]. ترجمه: «در حالی که دومین نفر بود، آنگاه که هردو در غار بودند». [۱۹۶] اینجا عبارت کتاب تا حدی غامض و نامرتب به نظر میخورد، و ممکن هدف چنین باشد که: ابن ایقط در وقتی که به کرایه گرفته شد، مشرک بود، و کار و وظیفهاش راه بلدی بود. والله اعلم. م. [۱۹۷] ضعیف. مرسل است. همچنین در آن ابن لهیعه است که ضعیف است.