دعای پیامبر ص هنگام خارج شدن از مکه در وقت هجرت
ابونعیم از طریق ابراهیم بن سعد از محمّد بن اسحاق روایت نموده، که گفت: به من خبر رسید، که رسول خدا صهنگامی که از مکه هجرت کنان بهسوی خدا و به هدف مدینه بیرون گردید، چنین گفت:
«الحمدللَّه لذي خلقني ولم اك شيئاً. اللهم اعني على هول الدنيا، وبوائق الدهر، ومصائب الليالى والايام. اللهم صحبني في سفري، واخلفني في اهلي، وبارك لى فيمـا رزقتنى، ولك فذللني، وعلى صالح خلقي فقو مني، واليك رب فحببني، والى الناس فلا تكلنى. رب الـمستضعفين وانت ربي، اعوذ بوجهك الكريم الذى اشرقت له السمـاوات والارض وكشفت به الظلمـات، وصلح عليه امر الاولين ان تحل على غضبك وتنزل بي سخطك. اعوذبك من زوال نعمتك، وفجاءه نقمتك، وتحول عافيتك وجـميع سخطك. لك العتبى عندي خير ما استطعت، ولا حول ولا قوه الا بك».
ترجمه: «ستایش خدایی راست که مرا آفرید و چیزی نبودم. بار خدایا، مرا بر بیم دنیا، و سختی روزگار و مصیبتهای شبها و روزها یاری فرما. بار خدایا، در سفرم همراهم باش، و در اهلم جانشینم گرد، و در آنچه به من رزق دادهای به من برکت ده. و برای خودت مرا ذلیل گردان، و بر خلق نیکویم مرا استوار ساز، و بهسوی خودت، پروردگارا، مرا دوست بگردان، و به مردم نسپارم. پروردگار مستضعفین، تو پروردگار منی، من به روی کریمت که آسمانها و زمین به آن روشن گردیده، و تاریکیها به آن زدوده شده است، و امر پیشینیان بر آن صلاح یافته، پناه میبرم، از این که غضبت را بر من روا داری، و قهر و خشمت را بر من نازل گردانی. من به تو از زوال نعمتت، و انتقام ناگهانیت، و بر دگرگونی عافیتت، و جمیع قهرت پناه میبرم. خشنودی تو خواسته میشود، و نزد من خیر و بهتر، آنچه است که میتوانم، هیچ کسی از نیروی و قوّتی جز به یاری تو برخوردار نیست» [۴۷۰].
این چنین در البدایه (۱۷۸/۳) آمده است.
[۴۷۰] ضعیف. در اسناد آن یک مجهول است که همانی است که از ابن عباس ابلاغ کرده است.